شنبه 8 ارديبهشت 1403 | Saturday 27 April 2024


شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی/

روایتی از علاقه آیت الله خامنه ای به دکتر چمران- اخبار سیاست ایرا - اخبار سیاسی تسنیم |

 

ساوه - کرمان - ایران - جهان : از سردار شهید دکتر مصطفی چمران ساوه ای تا سردار شهید قاسم سلیمانی

 

 

 

نام

مصطفی

نام خانوادگی

چمران ساوه ای

توضیح مختصر

معروف به دکتر چمران و شهید چمران، فیزیک‌دان، سیاستمدار، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، وزیر دفاع ایران در دولت مهدی بازرگان و دولت موقت شورای انقلاب، از همراهان موسی صدر در تشکیل جنبش امل لبنان، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، از فرماندهان ایران در جنگ ایران و عراق و بنیان‌گذار ستاد جنگ‌های نامنظم در جریان جنگ ایران و عراق بود.

مصطفی چمران در سال ۱۳۱١ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. او فرزند حسن چمران ساوجی بود که از روستای چمران ساوه به تهران مهاجرت کرد.

https://markazi.farhang.gov.ir/fa/person/detail/756

تحقیق درباره زندگینامه شهید قاسم سلیمانی

۱۰۰ عکس نوشته سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی با کیفیت بالا

بسم الله الرحمن الرحیم

۱۰۰ عکس نوشته جدید با کیفیت شهادت حاج قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی (۲۰ اسفند ۱۳۳۵ – ۱۳ دی ۱۳۹۸) نظامی ایرانی بود که از ۱۳۷۶ تا زمان مرگش در ۱۳۹۸ به‌عنوان دومین فرماندهٔ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت می‌کرد. وی در طی جنگ ایران و عراق فرماندهٔ نیروهای سپاه کرمان و از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و پنج بود و چندین بار مجروح شد

 

ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور      

رجال ومشاهیر ساوه 

 ساوجیان نیشابور؛

پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور     

جبذا شهر نیشابور 

ابرشهر | واحدی نیشابوری - BLOGFA

 

ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور

 

 

نیشابور، از جمله بوم‌هایی‌ست که جایگاه برجسته‌ای در بالندگی و تطور فرهنگی و اجتماعی، و همچنین رشد، شکوفایی علمی ایران‌زمین و قلمرو تمدن اسلامی داشته است. از این دیار، در تاریخ علوم و معارف اسلامی، به عنوان «دارالعلم خراسان»، زادگاه نخستين مدارس اسلامي و جایگاه گردهمآیی دانشمندان و فقیهان و حدیث‌شناسان بزرگ و نامور، یاد می‌شود. این جایگاه ممتاز علمی و فرهنگی، توجه علماي بزرگ حوزه‌ی جغرافیایی ایران و فراسوی آن را به نیشابور و حتي اقامت گزیدن آنان را در این شهر، در پی داشته است. ساوه، یکی از شهرهای کهن و فرهنگ‌پرور ایران زمین است که بزرگان و دانشمندان پُرشماری را در دامن خود پرورانده و خدمات علمی و فرهنگی ارزنده‌ای را در حوزه‌ی تمدنی ایران و اسلام ارایه نموده، بسیارند فرهیختگان ساوجی که در نیشابور و دیگر شهرها به اشاعه‌ی علم و کسب دانش پرداخته‌اند. استاد مرتضی ذکایی ساوجی در این نوشتار به بازکاوی و بازشناسی گوشه‌ای از ارتباطات علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور پرداخته است./ققنوس شرق/

 

 

حبّذا شهر نشابور که در روی زمین

گر بهشتی‏ست همانست وگرنه خود نیست

(1)

 

نیشابور، شهری است در ]حدود[ صد و سی کیلومتری مغرب مشهد رضوی، در کنار کوههای بینالود و ساوه، شهری است در صد و سی کیلومتر جنوب تهران. از ساوه تا نیشابور، نزدیک به هزار کیلومتر، راه است، با این همه، میان این دو شهر کهن، از دیرباز، روابط علمی و فرهنگی وجود داشته است و عالمان، محدّثان و فرهیختگان هر دو دیار، با هم آمد و شد و دوستی داشته‏اند. در این نوشته، به برخی از این روابط در سده‏های چهارم تا هفتم هجری اشارتی خواهد رفت. بدان امید که این روابط همچنان بپاید و در آینده نیز گسترش یابد.

 

«ابواحمد ساوی هروی»، از ادیبان و شاعران قرن چهارم و پنجم هجری است. عبدالملک ثعالبی نیشابوری(م.429 ق) که معاصر او بوده و با او دوستی داشته، دو بیت در وصف هرات، از او نقل کرده است:

هراة ارض حضبها  واسع

و نبتها اللّظاح و النرجس

ما احد  منها  الی غیرها

یخرج  الاّ  بهد  ما یفلس

(2)

 

«ابوالفرج ساوی»، نیز از شاعران و خوشنویسان همین دوره است. ثعالبی نیشابوری او را به حسن خط و بلاغت در سخن ستوده و ابیاتی از قصیده‌ی او در رثای فخرالدوله را نقل کرده است:

هی  الدنیا   تقول   بمل‏ء  فیها.....

 

سوغات نیشابور چیست؟

 

​آغاز فعالیت ماکسیم در شهر یاقوت های سرخ ِ ساوه

 

 

گر بهشتی هان است وگرنه خودنیست .1

نیشابور شهری است در صدوسی کیلومتری مغرب مشهد رضوی در کنار کوه های بینالو و

ساوه شهری است در صدو بیست کیلومتری جنوب تهران  از ساوه  تا نیشابور  کمتر هزار کیلومتر راه  است  بااین میان این دوشهر کهن از دیرباز روابط علمی وفرهنگی وجود داشته است وعالمان  محدثان وفرهیتختگان هردو باهم آمد وشد ودوستی داشتنه اند 

در این زمینه به برخی ازاین  روابط در سده چهارم تاهفتم هجری اشاراتی خواهد رفت .بدان امید که این روابط همچنان بپاید ودر آینده نیز گسترش یابد...ادامه دارد  از صفحه 217 تا صفحه 222 کتاب  نامه ساوه

 

---------------------------

 

ابرشهر | واحدی نیشابوری - BLOGFA

 

ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور

http://abarshahr.blogfa.com/post/200

ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور

 

 

نیشابور، از جمله بوم‌هایی‌ست که جایگاه برجسته‌ای در بالندگی و تطور فرهنگی و اجتماعی، و همچنین رشد، شکوفایی علمی ایران‌زمین و قلمرو تمدن اسلامی داشته است. از این دیار، در تاریخ علوم و معارف اسلامی، به عنوان «دارالعلم خراسان»، زادگاه نخستين مدارس اسلامي و جایگاه گردهمآیی دانشمندان و فقیهان و حدیث‌شناسان بزرگ و نامور، یاد می‌شود. این جایگاه ممتاز علمی و فرهنگی، توجه علماي بزرگ حوزه‌ی جغرافیایی ایران و فراسوی آن را به نیشابور و حتي اقامت گزیدن آنان را در این شهر، در پی داشته است. ساوه، یکی از شهرهای کهن و فرهنگ‌پرور ایران زمین است که بزرگان و دانشمندان پُرشماری را در دامن خود پرورانده و خدمات علمی و فرهنگی ارزنده‌ای را در حوزه‌ی تمدنی ایران و اسلام ارایه نموده، بسیارند فرهیختگان ساوجی که در نیشابور و دیگر شهرها به اشاعه‌ی علم و کسب دانش پرداخته‌اند. استاد مرتضی ذکایی ساوجی در این نوشتار به بازکاوی و بازشناسی گوشه‌ای از ارتباطات علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور پرداخته است./ققنوس شرق/

 

 

حبّذا شهر نشابور که در روی زمین

گر بهشتی‏ست همانست وگرنه خود نیست

ابرشهر

 

و ابرشهر در دوره ساسانی منطقه‌ای است به مرکزیت نیشابور که نواحی ارغیجان، اسپراین، جوین، بیهک، بیهق، باخرز، خواف، زوزن، زام و زاوه را در بر می‌گرفت. در دوران بعد یعنی دوره اسلامی، این منطقه به نام نیشابور (ربع نیشابور) شناخته می‌شود.

------------------------------------

 


بارگاه محمد محروق

بازماندگان امامزاده محمد محروق

ساوه، نیشابور، قم و ... زندگی‌ می‌کنند.

گروه پژوهشی ویکی‌فقه؛ محمد شرافت.

http://wikifeqh.ir/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%8

جناب محمد فرزند محمد فرزند زید فرزند امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) پیشوای چهارم شیعیان مانند سایر بنی‌هاشم و علویین در زمان خلافت مامون عباسی، در سال ۱۹۹ هجری قمری در راس نهضتی در کوفه علیه خلافت عباسی قیام کرد و در نهایت پس از سرکوبی قیام و کشته شدن رهبر نظامی آن محمد بن محمد محروق (رهبر فکری و سیاسی شورش) برای اخذ تصمیم به مرو که مرکز خلافت بود فرستاده شد. اما در سال ۲۰۰ هجری قمری به دستور حاکم نیشابور به شهادت رسید.
از نسل و ذریه امام‌زاده سیدمحمد محروق علما و شخصیت‌های بزرگی همچون میرزا سیداحمد مجتهد ساوجی، علامه عسکری و ... هستند که خدماتی به جهان اسلام و تشیع انجام داده‌اند و برخی دیگر از این بزرگان هنوز هم در حال خدمت به اسلام و مسلمین هستند. فرزندان و نوادگان امامزاده سیدمحمد محروق در شهرهای مختلف ایران همچون ساوه، نیشابور، قم و تهران ... زندگی‌ می‌کنند.

گروه پژوهشی ویکی‌فقه؛ محمد شرافت.

-----------------------------

نامه ساوه: مجموعه مقاله های ساوه پژوهی 

نامه ساوه: مجموعه مقاله های ساوه پژوهی

دکتر مرتضی ذکایی ساوجی

صفحه - 217 تا 222

پژوهشگر : محمد شرافت

اهداء آثار وکتابهای حاج میرزا احمد ساوجی به کتابخانه آیت الله العظمی گلپا یگانی در ردیف 166 درج  اسامی  اهدا کنندگان کتاب به توسط حجت السلام والمسلین حاج سید حسن سبط احمدی موقومه مرحوم آیت الله حاج سید میر احمد ساوجی (ره) تعداد 165 جلد تقدیم داشته به عنوان خیرین کتاب ثبت جاویدان کرده اند.

بازماندگان امامزاده محمد محروق

تالیفات سیداحمد ساوجی :

1) حاشیه بر کتاب نقد الرجال : مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (قرن 11) نویسنده بر این معجم رجالی كه راویان شیعه را به ترتیب حروف الفبائی اول اسماء آنها جمع‌آوری نموده، حاشیه زده است نسخه منحصر به فرد این اثر که به قلم مولف تحریر شده، در کتابخانه آیت‌الله العظمی گلپایگانی نگهداری می‌شود.

2) شرح الفیه شهید اوّل؛ نویسنده این اثر را که حاوی هزار مساله از نماز است، شرح داده است. نسخه منحصر به فرد این اثر جزء مجموعه شمـــاره 40/116درکتابخانه آیت الله گلپایگانی نگهداری می شود. این شرح باعنوان قوله – قوله تالیف شده در آن مقدمه و سه فصل الفیه شهید شرح داده شده و بخش خاتمه در این نسخه موجود نیست. این شرح به قلم نویسنده به نسخ تحریری کتابت شده و در حواشی دارای تصحیح و افزوده‌هایی از مؤلف است.

آغاز این اثر چنین است:«قوله وهی مرتبة علی مقدمةو فصول ثلاثة و خاتمة امّا المقدّمة ففی تعریف الصلوة و تقسیمها و ذکر من الصلوة علیه امّا الفصول الثلاثة فالفصل الأوّل فی المقدّمات و الثانی فی المقارنات و الثالث فی المنافیات امّا الخاتمة ففی خلل الواقع فی الصلوة الیومیّة و ذکر خصوصیّات باقی الصلوة المفروضة ... »

3) جنگ، خطی شامل مطالب علمی و و اشعار و از جمله سروده های ایشان و شرح مسافرتها و زندگی نامه و همچنین صورت مباحثه ای که در شیراز با یکی از زنان دانشمندان آن شهر انجام داده به قلم خودشان موجود است. این جنگ در نزد نوادگان نویسنده نگهداری می شود.

4) جنگ شامل احادیث، تاریخ موالید، فوائد تاریخی، تاریخ اهل بیت؟عهم؟ و خلفای بنی‌عباس و بنی امیّه، تاریخ دانشمندان شیعه قرن هفتم، فهرست کتابخانه خصوصی مؤلف، فواید طبی، منتخبات کشکول شیخ بهایی، تاریخ قحطی1288ق، شرح الفیه شهیداوّل ، تلخیص المفتاح خطیب قزوینی و ..این اثر به شماره 40/116در کتابخانه آیت الله گلپایگانی ثبت شده است.

5) لبّ لباب؛ این اثر در چهار مجلد تدوین شده است. مؤلف در سال 1283 به نگارش جلد دوم اشتغال داشته است. قسمت هایی از این کتاب بویژه جلد یک و دو در مجموعه پیش گفته آمده است. مؤلف در شرح این کتاب در جنگ چنین نوشته است:«...چون در ازمنه سالفه تاریخی مختصر مسمّی بلبّ لباب در احوال سلاطین عجم پادشاهان یزدجرد و خلافت عمر بن الخطاب نوشته بودم در این ایّام که سنه 1283 است مصمّم آنم که مجلد دوم را در شرح احوال انبیاء و اولیاء و و مجلّد سیِم را از سال اوّل هجری تا سنه تناثر نجوم که سنه سیصد و بیست و نه و انقطاع سفرای حضرت خاتم الأولیاء سلام الله علیه و اوّل غیبت کبری آن حضرت است، نگاشته شود و مجلّد چهارم در احوال سلاطین و علماء و اکابر که در غیبت کبری تا حال تحریر به عرصه وجود آمده و رفته اند، قلمی دارم لهذا برخی از احوال سنه تناثر نجوم و بعدها که در نظر است ملاحظه می شود بجهت تذکره در این اوراق ثبت می نمایم تا در وقت ضرورت از خاطرم محو نشود...»

6) رساله ای در تجوید که برای فرزندشان میرزا داوود نوشته است.

وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ...

معرفی کتاب: کتابخانه در تاریخ و تاریخ کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی

معرفی کتاب: کتابخانه در تاریخ و تاریخ کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی

کتاب «کتابخانه در تاریخ و تاریخ کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی» به قلم ابوالفضل عرب زاده منتشر شد.

کتاب یادشده به تاریخ ایجاد کتابخانه در جهان و تاریخ کتابخانۀ آیت الله العظمی گلپایگانی می پردازد.

نویسنده هدف از نگارش کتاب را آشنا کردن خوانندگان با ذخایر علمی و میراث مکتوب که اسناد فرهنگی اسلام و تمدن ایران است، می پردازد.

در مرحلۀ بعد نیز نحوۀ فعالیت و خدمات خادمان کتابخانه و نمونه هایی از آمار و ... و بعضی حوادث پیش آمده تاریخی این مرکز بزرگ فرهنگی را ارائه می دهد.

در بخش های زیادی از کتاب، تصاویر مرتبط با موضوع نیز به کار گرفته شده که جذابیت را بیشتر می کند.

در بخشی از کتاب آمده است: محمد فرید وجدی نویسنده مصری می نویسد؛ اولین کتابخانه عمومی در قرن ششم قبل از میلاد در یونان تأسیس شد ولی از آن مهم تر و مشهورتر، کتابخانه ای است که نیز در آن کشور در اواخر قرن سوم قبل از میلاد توسط بیرگام تأسیس شد که بعداً به اسکندریه منتقل گردید.

برخی از عناوین این کتاب عبارتند از: «کهن ترین لوح گلین»، «نمونه ای از آثار مکتوب مسلمانان»، «خادمان کتابخانه»، «اسامی اهداکنندگان»، «فهرست و معرفی مخطوطات»، «سخنی با دارندگان نسخ خطی»، «پیدایش رده بندی علوم در اسلام»، «کدگذاری کتاب»، «نمونه کدگذاری عطف کتاب»، «خط و خطاطی در تمدن اسلامی»، «اصطلاحات کتابداری»، «علائم اختصاری در فهرست نویسی».

معرفی میراث مکتوب، نسخه های خطی و کتاب های قدیمی در عین این که از نظر معنی و جنبۀ علمی، گواه دانش دیرین و فرهنگ استوار ایران و اسلام است، از لحاظ تذهیب و تشعیر، مینیاتوری و نقاشی و جلدسازی و ریزه کاری های تصاویر گل و بلبل به شمار می رود؛ در حقیقت بازگوکنندۀ مراحل مختلف از دوران تمدن و نیز ذوق انسانی و فرهیختگی و ثروت کشور است. به رغم تلاش بی وقفه فهرست نگاران نسخه های خطی و معرفی و چاپ و انتشار فهرست های مکتوبی و الکترونیکی و رایانه ای در دنیای کتابشناسی، هنوز کتاب های مجهول و معرفی نشده بسیار است.

علاقه مندان جهت تهیه کتاب «کتابخانه در تاریخ و تاریخ کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی» به قلم ابوالفضل عرب زاده که در 252 صفحه منتشر شده به کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی واقع در قم، خیابان ارم، جنب مدرسه آن مرحوم مراجعه نمایند.

بازماندگان امامزاده محمد محروق

فصلنامه میراث شهاب/ ش 76 ـ 77

جمع آوری : محمد شرافت نوادگان حاج میرزااحمد ساوجی

ساوه  چهار راه فرهنگ وتجارت تمدن ..

اهمیت تاریخی ایران درجهان

کمیته میراث جهانی یونسکو

امضای یونسکو بر ردای تاریخ ساوه

علاوه بر رونق در سایر حوزه ها از جمله صنعت، تولید و کشاورزی، نیازمند اعتلای گردشگری با توجه به پتانسیل های این بخش نیز است که ثبت جهانی کاروانسرای باغ شیخ می تواند این مسیر با برنامه ریزی و همکاری بخش دولتی و خصوصی هموار کند. کاروانسرای باغ شیخ به عنوان یکی از کاملترین و جامع ترین کاروانسراهای ایران به لحاظ فرم پلان، تزئینات، رعایت تناسبات و الگوی چینش فضاهای کاربردی در پلان است. استان مرکزی دارای 11 کاروانسرای تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی بوده که سه مورد آن در شهرستان ساوه واقع شده است. ...

کاروانسرای باغ شیخ ساوه

کاروانسرای باغ شیخ ساوه یا کاروانسرای عبدالغفارخان (باغ شیخ) مربوط به اوایل دوره قاجار است. در شهرستان ساوه، شش کیلومتری جاده ساوه، مجاور روستای باغ شیخ واقع شده است. این کاروانسرا که به بزرگترین کاروانسرای باستانی ایران شهرت دارد. از زیباترین کاروانسراهای واقع در دشت فلات بوده، همچنین آب‌ انبار و حسینیه ای نیز در این مکان احداث شده است. این کاروانسرا در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۸۵ به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌ است.

کاروانسرای باغ شیخ ساوه 6 کاروانسرای باغ شیخ ساوه

تاریخچه کاروانسرای باغ شیخ ساوه

 

۵۴ کاروانسرای ایران ثبت جهانی شد

 

۵۴ کاروانسرای ایران ثبت جهانی شد

۵۴ کاروانسرای ایران ثبت جهانی شد

تعداد ۵۴ کاروانسرای ایران به فهرست میراث جهانی یونسکو اضافه شد. این کاروانسراها از دوره ساسانی تا پایان دوره قاجار را شامل می‌شوند.

به گزارش ایسنا، در چهل‌و پنجمین کمیته میراث جهانی یونسکو که هم‌اینک در شهر ریاض عربستان درحال برگزاری است، پرونده ۵۶ کاروانسرای تاریخی ایران از ۲۶ استان بررسی شد که به دنبال گزارش مثبت نماینده ایکوموس (کنوانسیون میراث جهانی) درباره وضعیت مرمت و نگهداری و ارزش تاریخی این کاروانسراها و اظهارات نمایندگان برخی کشورها از جمله عمان، نیجریه، هند، مالی، آفریقای جنوبی، یونان، زامبیا، قطر، نیجریه، اتیوپی، عربستان، بلغارستان و روسیه در موافقت این پرونده، و پس از حذف دو کاروانسرای صفوی در آذربایجان شرقی و اصفهان و با انجام اصلاحاتی در بخش‌ها و بندهایی از آن، سرانجام در مجموع ۵۴ کاروانسرا در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت جهانی شد.  

در این میان نمایندگان برخی کشورها از جمله قطر، عربستان، بلژیک و ژاپن درباره حذف دو کاروانسرا از این پرونده و نداشتن مطابقت تاریخی این کاروانسراها، اظهارنظرهایی داشتند.

رسول وطن‌دوست، نماینده میراث فرهنگی ایران حاضر در اجلاس یونسکو توضیح داد که ایران پرونده‌ ۵۶ کاروانسرا را ارائه کرده، درحالی که بیش از۷۰۰ کاروانسرا را ثبت ملی کرده است. ایران چند معیار را برای انتخاب این ۵۴ کاروانسرا از جمله معماری و دوره‌های تاریخی درنظر گرفته است و این آمادگی را دارد که دو کاروانسرا را  به پیشنهاد ایکوموس حذف و در آینده آن‌ها را به این پرونده الحاق کند.

او همچنین گفت ایران آماده است درباره چگونگی مدیریت، حفاظت و نگهداری این کاروانسراها که محل پرسش نمایندگان برخی کشورها در اجلاس یونسکو بود، در ادامه با ایکوموس همکاری کند.

این ۵۴ کاروانسرا شامل دیرگچین قم، نوشیروان اصفهان، پرند (قلعه سنگی) تهران، رباط شرف خراسان رضوی، سنگی انجیره یزد، جمال‌آباد آذربایجان شرقی، عباس‌آباد تایباد خراسان رضوی، فخر داوود خراسان رضوی، شیخعلی‌خان اصفهان، مرنجاب اصفهان، امین‌آباد اصفهان، گبرآباد کاشان، مهیار اصفهان، گز اصفهان، کوهپایه اصفهان، مزینان خراسان رضوی، ایزدخواست فارس، فخرآباد خراسان رضوی، سرایان خراسان جنوبی، قصر بهرام سمنان، آهوان سمنان، میامی سمنان، عباس‌آباد سمنان، میاندشت سمنان، زین‌الدین یزد، میبد یزد، فرسفرج همدان، خواجه‌نظر آذربایجان غربی، دهدشت کهگیلویه و بویراحمد، بیستون کرمانشاه، گنجعلی‌خان کرمان، گویجه بل آذربایجان شرقی، خوی آذربایجان غربی، صائین اردبیل، تی‌تی گیلان، باغ شیخ مرکزی، زعفرانیه خراسان رضوی، مهر خراسان رضوی، ینگه‌امام البرز، بستک هرمزگان، برازجان بوشهر، خرانق یزد، آجری انجیره یزد، افضل خوزستان، نیستانک اصفهان، چاه کوران کرمان، چمشک لرستان، رشتی یزد، تاج آباد همدان، ده محمد خراسان جنوبی، خان آذربایجان غربی، چهل پایه خراسان جنوبی، سعدالسلطنه قزوین و رباط قِلی خراسان شمالی است.

در فایل مربوط به «کاروانسراهای ایران» در یونسکو  تاکید شده است که «کاروانسراها یکی از مهمترین اشکال معماری ایرانی هستند که باعث توسعه مسیرها و نیازهای مرتبط با خواسته‌ها و مقتضیات سفر شدند.

این کاروانسراها با مقایسه نقشه ۲۰۰ کاروانسرا انتخاب شده‌اند که درباره ویژگی آن‌ها در پرونده موجود در یونسکو آمده است که «هیچ‌یک از آن‌ها نقشه تکراری ندارند، بنابراین مشهود است که کاروانسراها نتیجه و محصول خلاقیت و نبوغ معماران ایرانی در طول تاریخ است.

همچنین کاروانسراهای ایرانی مستقیماً درگیر تحولات اجتماعی، فرهنگی بوده‌اند، به گونه‌ای که تأثیر آن را در ادبیات، شعر، نقاشی، مینیاتور، موسیقی و همچنین معماری می‌توان دید.

از نظر مقایسه، تفاوت کاروانسراهای ایرانی با چند نوع دیگر از کاروانسراهای موجود در خارج از ایران در شکل و نقشه است، زیرا به نظر می‌رسد نوع دیگر کاروانسراها از نمونه‌های اولیه ایرانی آمده است.»

چهل‌وپنجمین کمیته میراث جهانی یونسکو هم‌اکنون در شهر ریاض عربستان سعودی در حال برگزاری است و ۵۰ پرونده میراث طبیعی و تاریخی درحال بررسی است.  پیش از این الحاق جنگل دیزمار به پرونده جنگل هیرکانی از سوی ایران در این اجلاس یونسکو پیشنهاد شده بود که به پیشنهاد این سازمان فرهنگی قرار شد ایران جنگل دیزمار را در قالب پرونده ارسباران به یونسکو ارائه دهد. علاوه‌بر این پرونده منظر فرهنگی ماسوله در دستور بررسی این اجلاس یونسکوست که در روزهای آینده بررسی خواهد شد.

ایران تا کنون ۲۶ اثر تاریخی و طبیعی خود را در یونسکو ثبت کرده بود که شامل چغازنبیل، تخت جمشید، میدان نقش جهان اصفهان، تخت سلیمان، چشم‌انداز فرهنگی ارگ بم، پاسارگاد، گنبد سلطانیه، سنگ‌نبشته بیستون، مجموعه آثار رهبانی ارامنه، سازه‌های آبی شوشتر، بازار تاریخی تبریز، آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، باغ ایرانی، مسجد جامع اصفهان، برج گنبد قابوس، کاخ گلستان، شهر سوخته، چشم‌انداز فرهنگی میمند، شوش، قنات ایرانی، دشت لوت، شهر تاریخی یزد، چشم‌انداز باستان‌شناسی ساسانی منطقه فارس، جنگل‌های هیرکانی، راه‌آهن سراسری ایران و چشم‌انداز فرهنگی اورامانات است و با ثبت پرونده کاروانسراهای تاریخی ایران، شمار میراث فرهنگی جهانی ایران به ۲۷ اثر رسید.

 

 

کاروانسرای شاه عباسی روستای باغ شیخ شهرستان ساوه - Aparat

کاروانسرای باغ شیخ ساوه معروف به عبدالغفار خان ثبت ملی شد

ویژگی های کاروانسرای ثبت جهانی شده باغ شیخ ساوه

کاروانسرای باغ شیخ ساوه چهره جهانی به خود می‌گیرد؟

ساوه در مرز جهانی شدن

 

https://www.ibna.ir/vdcevp8xnjh8ezi.b9bj.html

گفت‌وگوی ایبنا با علی کریمی-2

پژوهش هنر امروز بیشتر به هنر غربی می‌پردازد/ سخن از تاریخ هنر ایران بسیار کم شده‌است

علی کریمی استاد دانشگاه مطرح گفت: دانشجویان رشته‌های هنری اغلب با تاریخ هنر بیگانه هستند و این جای تأسف دارد. با وجود تلاش بسیار استادان برای معرفی تاریخ هنر با زبانی شیوا و ساده؛ دانشجویان از درس‌های تخصصی نسبت به درس تاریخ هنر ایران بیشتر استقبال می‌کنند.

پژوهش هنر امروز بیشتر به هنر غربی می‌پردازد/ سخن از تاریخ هنر ایران بسیار کم شده‌است

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران‌ (ایبنا) - فاطمه ناصری‌فر: استادان دانشگاه معتقدند تألیفات هنری در سطح دانشگاهی و انتشاراتی به‌شدت کم شده است و اکثر پژوهشگران به ترجمه روی آورده‌اند. منابع، رفته‌رفته از هنر اصیل ایرانی و اسلامی فاصله می‌گیرند و رو به‌سوی هنر مدرن غربی دارند. در این باب گفت‌وگویی با علی کریمی استاد دانشگاه و دکترای «تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی» داشتیم تا از دانش او در این زمینه استفاده کنیم. کریمی در دانشگاه‌هایی نظیر سوره و علم‌و‌فرهنگ تدریس می‌کند و اخیراً کتابی تحت عنوان «اندیشه و آثار ذبیح بهروز» منتشر کرده است.

 

آن‌چه در ادامه می‌خوانید بخش دوم از گفت‌وگو با علی کریمی پیرامون مسئلۀ تألیف هنری است:


​​​​​پیش از این کتابی با عنوان «اندیشه و آثار ذبیح بهروز» نوشته‌اید. لطفاً کمی درمورد ایدۀ تألیف این کتاب و نقش ذبیح بهروز در تاریخ ادبیات نمایشی ایران توضیح دهید.

ذبیح بهروز در زمینه‌های گوناگونی صاحب قلم بوده‌اند. در موزۀ «زمان» در زعفرانیۀ تهران، تصویری از آقای بهروز و فعالیت‌های ایشان تحت عنوان تاریخ‌نگاری تقویم ایران موجود است. او در زمینۀ تاریخ‌نگاری ایران، نمایشنامه، الفبا، دستور زبان، زبان پهلوی، زبان اوستایی، فرهنگ ایران باستان، شرق‌شناسی و چند زمینه دیگر فعال بوده است. ذبیح بهروز به عنوان یک پیشگام در عرصۀ نمایشنامه نویسی و تاریخ نمایشنامه نویسی ایران به حساب می‌آید. در دوره قاجار و پهلوی وقتی تاریخ ادبیات نمایشی ایران را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که در آن زمان نیز متأسفانه ما اثر نمایشی از خودمان تألیف نکرده‌ایم و یا بوده ولی بر مبنای ساختار درام نویسی نبوده است. درام‌نویسی که ارسطو در زمان یونان در کتاب بوطیقای خودش مطرح کرده است؛ ساختاریست که هم‌اکنون نیز در نمایشنامه‌ها جریان دارد و مبنای درام‌نویسی در جهان است. اما در آن زمان در ایران ما صرفاً متنی داشتیم که بیشتر توصیفی بوده است و نه نمایشنامه؛ یا اغلب ترجمه آثار خارجی بوده است. دورۀ قاجار اوج دورۀ ترجمه‌نویسی بوده است؛ به دلایل مختلفی مثل آشنایی با اروپاییان و فراروی از مرزها و غیره.


نمایشنامه‌نویسان ما نیز در آن دوران خودشان دست به قلم نمی‌بردند بلکه اغلب آثاری از نمایشنامه‌نویسان بنام جهانی ترجمه می‌کردند. بهروز و نمایشنامه‌نویسان دیگری که در دهۀ 20 تا 40 فعالیت داشته‌اند، خودشان دست به نگارش آثار نمایشی با همان ساختاری که در جوامع غربی پذیرفته شده است، زدند. به همین دلیل در تاریخ ادبیات نمایشی ایران پیشگام این حوزه محسوب می‌شوند. نمایشنامه‌نویسانی همچون سید علی نصر، ذبیح بهروز و حسن مقدم. کار این افراد سترگ بوده چرا که در زمان خودشان نمایشنامه‌هایی فراتر از آثار نمایشی دیگر که اغلب ترجمه بوده نوشته‌اند. من در این کتاب به نقش ذبیح بهروز در تاریخ ادبیات نمایشی و سیر تحول نمایشنامه‌نویسی ایران پرداخته‌ام. در دورۀ معاصر نیز نمایشنامه‌نویسان ما می‌توانند از او الگوبرداری کنند. ساده‌نویسی و دراماتورژی کردن و عرضۀ نمایشنامه‌هایی از دوران قاجار و مشروطه با بیانی جدید باعث آشنا شدن ما با فرهنگ و هنر آن دوره می‌شود. این مسئله را در زمینه‌های دیگر هنر اسلامی نیز باید پرورش داد. یعنی باید آثار هنری گذشته را اکنون با بیانی تازه مطرح کنیم تا برای مخاطب جذابیت داشته باشد. من اخیرا درسی داشتم در دانشگاه تحت عنوان «سیر تحول و تطور نقوش و نمادها در هنرهای اسلامی ایران»؛ در آن درس ما ملاحظه می‌کردیم که از دوران هخامنشیان و پیش از اسلام تا دوران معاصر چه نقوشی در هنر داشتیم و این نقوش چه سیری را طی کرده‌اند. دانشجویان من هر کدام آثار هنری گوناگونی را بررسی کردند. از منسوجات گرفته تا نگارگری و خوشنویسی. ما به این پرداختیم که چه نقوش و نمادهایی مثلاً در دوره هخامنشی بوده و سپس در دوره‌های بعدی بازآفرینی شده است. این نکته برای مخاطب امروزی ما بسیار جالب توجه است. یا به عنوان مثال در زمینۀ پوشاک، لباس‌هایی که اِلمان‌هایی از گذشته دارند برای مخاطب جالب‌اند. این همان بازآفرینی هنر اسلامی در دوره معاصر است. چه چیزی از این بهتر که ما برای نسل امروزی هنر اسلامی و ایرانی را با زبان و بیانی جدید در آثار هنری گوناگون منعکس کنیم. این روند قطعاً نحوۀ ارتباط‌گیری مخاطب را با گذشته تسهیل می‌کند. حالا ما در مورد نمایشنامه‌نویسی همین کار را کردیم. نمایشنامه‌های ذبیح بهروز به زبانی سخت و مربوط به دوره قاجار بودند و ما با کمک یک مورخ این زبان را دراماتورژی و ساده کردیم تا بتوانیم به مخاطب ارائه دهیم. همانطور که گفتم این روند را می‌توان درمورد هنرهای گوناگون به کار برد.


​​​​​​این نمایشنامه‌ها رویکرد خاصی داشته‌اند؟

نمایشنامه‌هایی که آقای بهروز کار کردند در دوره قاجار و پهلوی اول بیشتر تعلیمی بوده است. رویکرد تعلیمی و آموزشی و تربیتی با محوریت مولفه‌های باستان‌شناسانه داشته است.


آیا برای ادامه نیز در زمینۀ هنر در فکر تألیف کتابی هستید؟

بله. در دورۀ پهلوی دوم نقاشی نوگرا وجود دارد با نام «علی کریمی» که از قضا هم‌نام با بنده است. او یک نقاش تأثیرگذار در حوزۀ نقاشی نوگرای ایرانی در دهۀ 30 و 40 یعنی دوره جنبش سقاخانه‌ای بوده‌است و با حضور او در این دوران، نوگرایی را در هنرهای تجسمی به ویژه در نقاشی، مجسمه‌سازی، پیکره و معماری مشاهده می‌کنیم. علی کریمی در آن زمان نقاش بنامی بوده و در اصفهان تدریس می‌کرده و بعدها مدرس هنرستانی در تهران شده است. او شاگردان بسیار مهمی داشت که در زمینۀ گرافیک، نقاشی و پوسترسازی بسیار مطرح بودند. متاسفانه اطلاعات زیادی در مورد او وجود ندارد و تاکنون کسی به طور خاص به او نپرداخته است.

بنده از آنجایی که پیرامون تاریخ هنر فعالیت دارم، این پژوهش را مناسب دیدم تا به ابعاد فکری، آثار و تأثیرگذاری‌های او در زمینۀ جریان هنر معاصر ایران بپردازم. او در دورۀ پهلوی اول زندگی می‌کرده که ذیل دوره معاصر تعریف می‌شود و بر هنرمندان دیگر نیز به ویژه در زمینه نقاشی و گرافیک تأثیرگذار بوده است. این دو رشته هنری در آن دوران بسیار مهم بودند و در نمایشگاه‌ها و موزه‌های ما به آن‌ها می‌پرداختند. البته با توجه به اینکه منابع و اطلاعات برای این پژوهش بسیار کم است، بنده با کمک پژوهشگران و استادان این حوزه، سعی دارم تحقیقی ساختارمند و جامع پیرامون ابعاد فکری و شخصیتی و آثار هنری این نقاش انجام دهم. هم‌نام بودن من با او نیز توفیقی است که باعث شد سهمی در این پژوهش داشته باشم. در صورتی که خوب پیش برود این پژوهش می‌تواند پژوهشی دسته اول در این حوزه باشد. امیدوارم برای ابتدای سال جدید این تألیف را منتشر کنیم.

شما از تأثیرگذاری این نقاش بر جریان نقاشی و تصویرسازی نوگرای ایران صحبت کردید، در صورتی که اکثر مردم حتی نام او را نیز نشنیده‌اند. به نظر شما علت این ناشناخته بودن در چیست؟

این دقیقاً یکی از نقص‌های مقولۀ تاریخ‌نگاری هنر در کشور ماست. همین الان درس‌هایی که در دانشگاه‌ها تحت عنوان «تاریخ هنر» نام گذاری می‌شود وقتی به دوره معاصر می‌رسیم صرفاً به توضیح یک سری از پارامترهایی که در دوره معاصر تعریف شده‌اند، می‌پردازد. پارامترهایی مثل جنبش سقاخانه، مدرسه صنایع مستظرفه، هنرهای زیبا و مباحثی از این قبیل که بارها و بارها گفته شده‌اند و در کتاب‌ها و جریان‌های هنری معاصر نقل شده‌اند. کمتر پیش می‌آید که به معرفی شخصیت‌ها و هنرمندان بپردازیم. البته هنرمندانی نیز معرفی می‌شوند اما صرفا هنرمندانی که بنام بوده‌اند و آثارشان بسیار به نمایش گذاشته شده است. هنرمندانی هم داشتیم که همچون علی کریمی اکنون به نام نیستند اما بر شاگردانشان بسیار تأثیرگذار بوده‌اند و در خفا به عنوان استادی که در رشد و تعلیم آن‌ها تأثیرگذار بوده‌، فعالیت داشته‌است. به طور کلی در جوامع دانشگاهی وقتی صحبت از درس «تاریخ هنر» می‌شود متأسفانه از مدرسین و استادانی دعوت می‌شود که با این مباحث آشنایی کاملی ندارند و اصلاً رشته تحصیلی‌شان این درس نبوده است. در رشته «پژوهش هنر» نیز بیشتر به هنر معاصر آن هم از نوع غربی پرداخته می‌شود و کمتر پیش می‌آید که از تاریخ هنر خودمان بحث کنند. این یک طرف ماجراست. در طرف دیگر دانشجویان رشته‌های هنری نیز اغلب با تاریخ هنر بیگانه هستند و این جای تأسف دارد. هر چقدر هم که ما تاریخ هنر را زبانی شیوا و ساده، با تصاویر و نکات کاربردی مطرح کنیم؛ دانشجویان از واحدهای دیگرشان (که البته برایشان بسیار کاربردی و مفید است) همچون عکاسی در شب و کارگاه نور بسیار بیشتر استقبال می‌کنند تا درس تاریخ هنر ایران. من فکر می‌کنم علاقه‌مندی دانشجویان ما نسبت به این مفاهیم بسیار کم است. این نقصی است که در نسل جدید وجود دارد.

 


دلیل اصلی بیگانگی نسل جدید با هنر اصیل اسلامی و ایرانی را در چه چیز می‌بینید؟

تصویری که از هنر ما تعریف شده است حتی در نشانه‌ها و المان‌های شهری نیز تصویر بیگانه‌ای است؛ چرا که بازگشت به هنر پیشین با مؤلفه‌های هویتی مدرن ترکیب شده است. ما باید بپذیریم جریانی که الان وجود دارد جریانی است که کمتر به اصالت فرهنگی توجه دارد و بیشتر به طرف همسو شدن با جریان کشورهای مدرن دارد. متأسفانه این جریانی است که وجود دارد و این علاقه‌مندی در نسل کنونی ناگزیر شکل گرفته است. به هر حال هویت‌های گذشتۀ ما زمانی حفظ می‌شود که مدام تکرار شوند و استمرار داشته باشند و نمودهای آن در جامعه وجود داشته باشد. وجود نمودها در جامعه نکتۀ مهمی است، تا زمانی که نمودی از هویت ما در جامعه، حالا در هر زمینه‌ای اعم از هنر و ادبیات و فرهنگ، وجود نداشته باشد؛ نمی‌توان انتظار داشت دانشجوی 20 سالۀ ما بتواند با این هویت ارتباط بگیرد. چرا اِلمان‌های شهری با رویکرد ایرانی اسلامی مجوز نمی‌گیرند و به راحتی و سرسری از آن‌ها گذر می‌شود؟ معماری‌ای که ما در شهرهایمان می‌بینیم، هم ناهمگون است و هم نشانه‌ای از معماری ایرانی اسلامی در آن‌ها نیست. معدود ساختمان‌هایی وجود دارند که چنین معماری‌ای را بروز دهند. در زمینه طراحی پوستر نیز همین معضل مطرح است. اِلمان‌هایی که در پوسترها به کار می‌رود اِلمان‌هایی است که با مولفه‌های ایرانی ما سازگاری ندارد. مثلا من اخیرا پوستری دیدم که برای نشستی با موضوع «معماری و تمدن اسلامی» طراحی شده بود. زمینه‌ای که برای این پوستر انتخاب شده بود مشخصی نبود که در صدد به نمایش گذاشتن کدام اِلمان از معماری اسلامی است. وقتی جنبه‌هایی که نهادهای فرهنگی و متولیان این امر در نظر می‌گیرند همسو با هویت اصیل ایرانی و اسلامی نیست، دیگر نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم دانشجوی ما خودجوش با این اصالت فرهنگی ارتباط بگیرد. هرچقدر عوامل بیرونی بیشتر بر این نقش تأکید کنند، طبیعتاً علاقه‌مندی دانشجویان نیز بیشتر می‌شود. این مسئلۀ مهمی است که من با دانشجویان خود نیز مطرح می‌کنم و آن‌ها خودشان نیز از این بابت ابراز ناراحتی می‌کنند که در حال حاضر هیچ مؤلفه‌ای که بتوانند تحت عنوان «معماری اسلامی» در سطح جامعه مشاهده کنند، وجود ندارد و این مؤلفه‌ها صرفاً در بناهای تاریخی موجود است. خب این برای دانشجویان جذابیتی ندارد و آن‌ها در صدد این هستند که ببینند در دورۀ معاصر چه بنا و اثری با هویت ایرانی ساخته شده است. البته بناهایی وجود دارد، اما بسیار کم است.

آقای دکتر علی کریمی ساوه ای پژوهشگر هنر - دانش آموخنه ایران ...

تمامی حقوق محفوظ است ، طراحی شده توسط کامپوسیس، رادیو ساوه توسط سرورهای قدرتمند محکم هاست پشتیبانی می‌شود.

Template Design:Dima Group