اعضاي محترم منتخب شوراهاي اسلامي شهر و روستاي
شهرستانهاي ساوه و زرنديه
بعدالتحيه والسلام ؛
ذره ذره ي وجودم شکرگزار درگاه بیکران الهی است که بعد از تمادي قرون متطاولهای، حاصل خونها و خون دلها و مصائب حجج طاهرین و ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) و مؤمنین واصحاب منتجبین و سلف صالح امامیه در تحقق نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری امام راحل عظیم الشأن نهاد و ما را منت حیات در دوران عزت شیعه بخشید.
شاید نگارش این نوشتار نیزاز منظر تنگ نظران، خود شاهد دیگری برای اثبات اتهام! سوء سریره و خبث باطن امثال نگارنده باشد لکن تربیت در فضائی که مربي آن امام راحل عظیم الشأني است که نه تنها «تخطئه خویش» را روا تلقی مینمودند بلکه استیضاح حاکم اسلامی- آن هم در محضر ملت را- از حقوق و وظایف آحاد مسلمین میشمردندصاحب این قلم را به نوشتن عازم ساخت و برنفوذ و تأثیر گذاری آن امیدوار - چرا که مخاطب آن نيزشخصیتی است که همواره جازم بر سیر در سیره و استنان به سنت آن عزیز سفر کرده بوده است.
دیری است که فضای سياسي،فرهنگي،اقتصادي و... کشور را انبوهی از تحدیدات و تضيیقات غیرقانونی و سلیقهای احاطه نموده است که حدوثاً و بقائاً، منشاء پیدایش آسیبهای متعددی گشته و خواهد گشت. ناگفته هویداست که مقصود از نکوهش این رویه ناصواب به هیچ وجه تأیید کنار نهادن نظامات قانونی وبرخورد حکیمانه ي حقوقی با هرگونه تخلفی نیست. لیک این كجا و آن کجا؟!
مسبوق به سابقه ودر نوشتاري باادبيات مشابه به محضر رهبرگرانقدر انقلاب اسلامي (درعرصه اي كه لااقل نگارنده درآن مشغول به فعاليت است) گلايه اي را به محضرشان تقديم كردم وعرض نمودم :
....... رهبرمعظمانقلاباسلامی؛ به عنوان استفهام حقیقی، رخصت میطلبم یکبار و به صراحت استفساری از حضرتعالی بطلبم، آیا تأیید ميفرمایید که با تفسيری موسع ازسه مصدر باب تفعیل: «توهین به رهبری معظم انقلاب اسلامی و مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشویش افکار عمومی» ، بسیاری ازصاحبان انديشه و قلم که به قرائن حال و مقال و سابقه، با قصد «النُصح لائمة المسلین»، ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر به انعکاس برخی نارساییها پرداختهاند، دچار حرمان از حقوق اجتماعی و فردی و حرفهای خویش گشته و متأذی به انواع ایذاء شوند؟
آیا نفس إعمال چنین روندی درنهادهایی که موظف به تقویت نظام مقدس جمهوری اسلامی – و در حقیقت موازین نورانی تشییع- هستند به معنای «القاء» ضعف نظام و وهن و توهین به رهبری معظم نظام نیست که فاقدقابليت مواجهه و اجابت از نظرات منتقدین هستند؟ چگونه میتوان این ظلم فاحش نسبت به نظام را جبران و زخمهای عمیق ناشی از آن را التیام بخشید؟
آیا حتی در صورت تحقق تعارض بین «وظیفه وحق نُصح و امر به معروف» و «توهین و تشویش»، نباید دلیل «وظیفه نُصح و امر به معروف» را حاکم و وارد بر موارد قانونی «توهین و تشویش و تبلیغ» دانست؟ ...
مضافاً اينكه شرع مقدس اسلام و قوانين موضوعه ي بنيادي واساسي ، حكايت از لزوم پاسخگويي به تصميمات متخذّه ي افراد حقيقي و حقوقي داشته و افراد را در برابر تصميمات ، از هر حيثي (شرعي و قانوني) پاسخگو مي داند ؛ ليكن سلب حقوق اساسي وعدم اجراي قوانين مملكتي را جوازي نداده است و بالعكس .
به عنوان نمونه؛ آیا سزابود برخي خدمتگزاران صديق اسلام وانقلاب اسلامي واين نظام مقدس را با کولهباری کم نظیر از سوابق مبارزاتي و مدیریتی واجرایی وتوفیقات بي بديل که همه افتخار خود را در تحكيم آرمانهاي انقلاب اسلامي مي دانند آنهم در دورانی که نظام مقدس جمهوری اسلامی با پشت سرنهادن دوران پرخطر التقاطیون مدعی، دوران پرعزت «اعتدال و عقلانيت» انقلابی را میگذراند بدون هیچگونه مستند قانونی، این چنین مورد کم لطفی قرار گيرد؟
حقير وخيل عظيمي از مردم انقلابي، هرگز از تحمل هر ناملايماتي از جانب بریدگان از انقلاب، آنسان آزرده خاطر نشديم که تحمل انتساب این سخنان از جانب دوستان!!
گلایه ي این ناملایمات را جز به محضر خداوندمتعال وحضرت ولي عصر (عج)، و رهبر گرانقدر انقلاب اسلامي کجا توان برد که موجب سوء استفاده ي دشمنان کور دل این انقلاب الهی نگردد؟ بیشک اگر امر دایر، بین لطمه دیدن آبروی تك تك خدمتگزاران صديق نظام مقدس جمهوري اسلامي (و خدای ناخواسته) وارد شدن کوچکترین خدشه به ساحت این نظام مقدس (که مأمن و مُنای همه ي مؤمنین و آزادگان عالم است) باشد هرگز و در هیچ حالتی، آبروی افراد، ارزش آن را نخواهد داشت که به جهت حفظ آن، لطمهای به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران يا ارکان آن وارد آید.
ولي نگارنده بر حسب کریمة «فذکر فأن الذكري تنفع المؤمنین» و با رجاء واثق بر شرح صدر شما عزيزان ودلسوزان حقيقي اين نظام نوراني و مردم عزيز ، برخود فرض دانستم که وقوف به وقوع این رويه هاي ناصواب وغیرحکیمانه را به اين طريق (كه دغدغه بخش عظيمي از مردم قدرشناس است) به شما عزيزان (كه منتخبان معنادار مردم عزيز مي باشيد) نيزاظهار نمايم واميدآن كه با عنايت به تدبير دراصلاح اين رويه هاي ناصواب به وجود آمده در (حداقل) حيطهي فعاليت شوراهاي شهر و روستا، اصلاحات حقيقي مبتني بر «عقلانيت واعتدال» به وجودآيد.
اينك كه به همت نويد بخش مردم عزيزو بزرگوار مورد اعتماد واقع شده ايد به عنوان كوچكترين عضو خانواده پر افتخار اين خطه مقدس برخود لازم ديدم مواردي را از باب تذكر به استحضار شما عزيزان برسانم :
1- خدمتگزاري به مردم ، توفيقي بس گرانبهاست كه نصيب شما گرديده است و اين مسئوليت به جهت انتخاب از جانب خود مردم ، هم نقطه عطفي درخشان است و هم اين كه بار مسئوليت را سنگينتر مي كند لذا توقع اين است كه رقابتهاي ايام انتخابات به مودت تبديل و شما خود را نماينده كل مردم حوزه خدمت خود بدانيد كه بي شك اينچنين نيز مي پندارند .
2- به برادران وخواهران گرانقدرم كه با اعلام داوطلبي وارد عرصه خدمت به مردم شده ولي در رتبه هاي بعد از منتخبين محترم قرار گرفتند "خدا قوت" مي گويم و اميدوارم مفهوم شكست را در نتيجه ادبيات اين مجاهدت به عنوان "محال" فرض نمايند چرا كه نتايج حاصله ، محصول تلاش كليهي داوطلبان محترم است چه آنان كه به عنوان منتخب وارد نهاد پراهميت شوراهاي شهر و روستا شدند و چه آنانكه وارد نشدند توقع آن است كه منتخبان محترم از توانمنديهاي فكري و اجرائي و تجربيات ذيقيمت كليه داوطلبان بهره برده و اين فرصت را مغتنم بشمارند .
3- اعضاي محترم ادوار گذشته شوراهاي اسلامي شهر و روستا كه در اين دوره عضو شوراها نيستند سرمايه هاي گرانسنگ اين خطه به شمار مي آيند . تكريم از آنان ، تكريم منتخبان و احترام به مردم عزيز است شايسته است از تجربيات اين عزيزان به نحو مطلوب بهره گيري گردد .
4- فلسفهي هر فعاليت شورائي توجه به "خرد جمعي" در سايهي وحدت است. توقع اينست كه از نخستين روزهاي فعاليت نهاد ارزشمند شوراهاي شهر و روستا وحدت سرلوحهي فعاليتها و جلسات باشد و اعضاء محترم با جوانگرائي،تكريم پيش كسوتان عضو شوراها را سرلوحه قرار دهند تا ضمن چالاكي فعاليتها ، با استفاده از تجربيات ارزشمند صاحبان تجربه عضو شوراها ، تصميمات و مصوبات با حداقل خطاها و در نظر گرفتن واقعيتهاي موجود در هر شهر و روستا سنجيده تر باشد و اين مهم در انتخاب هيئت رئيسه بيشتر مورد مداقه قرار گيرد .
5- ساوه و زرنديهي عزيز داراي استعدادهاي فراوان بالقوه و بالفعل مي باشد و اين مهم در حوزه نيروي انساني غيرقابل انكار است شايعات فراوراني مبني بر رايزني جهت انتخاب شهرداران غيربومي در شهرها به گوش مي رسد. البته مقصود از بومي بودن شهروند بودن نيز مي باشد لذا توقع اين است كه نهايت كوشش براي استفاده از نيروهاي بومي و در صورت عدم امكان ، استفاده از فرزندان خطهي پر افتخار ساوه و زرنديه به عنوان شهردار در شهرها مي باشد تا مبادا تصور "قحط الرجالي" در انتخاباتهاي آتي نهادينه گردد .
6- شكي نيست كه افراد لايق در ساوه و زرنديه دلسوزان واقعي تر در پذيرش مسئوليت شهرداري خواهند بود و تعلق خاطر به خطه ، مسئوليت افراد را سنگينتر مي كند .
تجربه تلخ استفاده از نيروهاي غير بومي در گذشته نه چندان دور هنوز از ذهن مردم عزيز ما پاك نشده است و سوال اينست كه افراد پرهياهوئي كه داعيه داران مردمي بودن داشتند الان كجا هستند؟ آيا حتي دغدغه اين مردم را دارند يا .... ؟!
توفيقات روزافزون شما عزيزان را از خداوند متعال مسئلت دارم .
وعلي الله فلتيوكل المؤمنون
والسلام علي من اتبع الهدي
محمدمهدي امامي ناصري