این روزها هر جا می‌روی صحبت از مرغ است از محفل های خودمانی تا مهمانی های افطاری و حتی پیامک های طنز آمیز و ... انواع و اقسام لطیاف و قصائد پیرامون آن گفته و سروده شده است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران)ایسنا)-منطقه مرکزی، محمد شکروی یک تحلیل‌گر مسائل اجتماعی در یادداشتی، نوشته است: اما می خواهم شما را با حدود 25 سال پیش ببرم آن زمانی من کودکی حدودا 10 ساله بودم بحبوحه جنگ بود، همه مردم به کم قانع بودند، خیلی ها گرسنه بودند، در خانه بسیاری از مردم تنها آذوقه، نان بود که کمی پنیر یا چند تخم مرغ در کنارش" شام " تشکیل می‌داد. صبر کنید! ... عجله نکنید ...!
می دانم الان برخی از شما در دلتان چه حرفهایی که به بنده نثار نمی کنید اما خدا وکیلی به کسی نگوئید ، پیش خودتان قضاوت کنید. هدفم آن نیست که شما فکر می کنید ... بسیاری از مردم سیب زمینی پخته جزو لاینفک برنامه غذایی شان بود. برای مدرسه، تغذیه نان و پنیر می بردیم بعضی وقتها یک "سیب". مردم در صفهای طولانی مدت نان( آن هم از نوع بی کیفیت) ساعتها به انتظار می ایستادند.
تنها شامپوی رایج شامپوی خمره ای داروگر بود که اواخر صورتی اش هم آمده بود. چیپس را در بسته بندی لوله ای می خوردیم بدون نام و نشان. بهترین عصرانه نان و پنیر و هندوانه بود. اما با همه این احوال وقتی کامیون کمک به جبهه ها می آمد با آن مارش خاصش، انصافا کسی کم نمی گذاشت، ان موقع ها پدرم 4500 تومان حقوق می گرفت اما الان یک میلیون. اما الان چه ؟! چه به روزمان آمده؟! مصرف گرایی ! تجمل! نمی خواهم بگویم همه میلیونر هستند اصلا خیلی از دردها را می دانم، از کارگران زحمت کشی که با 400 هزار تومان زندگی می کنند، از خانواده ای که 800 هزار تومان درآمد دارد و 3 فرزند دانشجو دارد، از کارمند ساده ای که فرزندش بیماری صعب العلاج دارد، از همه و همه خبر دارم، می دانم چه خبر است. اما غالب مردم را می گویم دور و بر خودمات با دقت بیشتری نگاه کنیم.
الحق و الانصاف چند خانواده شام سیب زمینی می خورد ، تخم مرغ آب پز می کند وجدانا چند فرد بالای 15 سال می شناسید که تلفن همراه نداشته باشند ؟ کدام مهمانی رفته اید که یک نوع غذا سر سفره باشد؟ از صحبت اولم دور نشویم این قضیه مرغ خیلی جالب است چند روز پیش داشتم حساب می کردم ما اگر ماهی سه عدد مرغ مصرف داشته باشیم در سال می شود 36 مرغ اگر بطور میانگین هر مرغ 5/1 کیلوگرم از قرار 8 هزار تومان می شود 432 هزار تومان که ما به التفاوت آن با قبل از گرانی اگر از قرار 4 هزار تومان حساب کنیم می شود 216 هزار تومان در سال یعنی قیمت حدودی یک سکه ربع در سال.
من چند تن از دوستانم را می شناسم که ماهی یک سکه مهریه می دهند. راستی یادم رفت بگویم، به جهت گران شدن مردغ شغل‌های کاذب هم شکل گرفته است مثلا برخی صف می ایستند و مرغ دولتی می خرند و ان را 200 تا 500 تومان گرانتر می فروشند جالبه نه ! اینها را نگفتم که از مسوولان کنترل بازار حمایت کرده باشم اینها را نگفتم که بگویم هر چیز گران شد اشکالی ندارد ولی اگر نسبت به گرانی برخی اقلام کمی بی تفاوت ترباشیم و وسواس ها را کم کنیم، فکر نکنیم از فردا دیگر قحطی می شود، شاید این گرانی هم فروکش کند، داشتم با خودم حساب می کردم اگر مرغ این همه گران نشده بود باز هم این همه مرغ دولتی در شهر ما فروش می رفت، فکر نکنم ...
