بخواهيم يا نخواهيم، سال تحصيلي آينده براي آموزش و پرورش، سالي پرطمطراق و پردلهره خواهد بود. بحث جدي حذف پايه اول راهنمايي و تشكيل كلاس ششم ابتدايي، اتفاقي نيست كه بشود به سادگي از آن گذشت. ساماندهي هزاران آموزگار، معلم و دبير در جايي چون استان مركزي كه در برخي شهرهايش همچون ساوه، بواسطه جذابيت مهاجرت پذيري و كمبود مزمن نيرو و تجهيزات ، البته نه كاري است خُرد.
لهذا شرايط موجود ايجاب مي كند تا آرامش و اطمينان را به جامعه و بويژه خانواده ها پمپاژ كرد. تغييرات موسوم به نظام تحول بنيادين ـ مطابق ميل ما باشد يا نباشد ـ اتفاقي در حال انجام است . چاره اي نيست جر آنكه قانون را گردن نهيم و آن را پذيرفته، دست در دست هم براي اعتلاي نظام آموزشي كشور كه به درستي همه چيز مملكت بدان وابسته است بكوشيم.
اما به عقيده نگارنده، تصميم اخير اداره كل آموزش و پرورش استان مركزي مبني بر تشكيل و توسعه مدارس خاص در شهرستان ساوه، اقدامي است كه حساسيت هاي زيادي را دامن زده و بر نگراني دلسوزان اصحاب تعليم و تربيت افزوده است ؛ اختصاص شش باب كامل از مدارس مجهز و تقريباً تازه ساخت جهت ايجاد «مدارس شـاهد» كه غالباً با دريافت شهريه اداره شده، براي ثبت نام دانش آموزان عادي، شرط و شروطي به غايت پيچيده دارند، اقدام نسنجيده اي است كه در شرايط طوفاني و حساس فعلي، انتقادات جدي بر آن مترتب است زيرا:
1ـ شهرستان ساوه از كمبود شديد فضاي آموزشي رنج مي برد ، آنقدر كه في المثل هنوز كل مدارس راهنمايي دولتي عادي در اين شهر به صورت دو نوبتي اداره مي شوند. حتي كلاسهاي مدرسه راهنمايي امام حسن عسگري(ع) فقط در نوبت ثابت بعد از ظهر تشكيل مي شود كه دقيقاً منافي وعده مسئولان وزارتي مبني بر عدم تشكيل مدارس در نوبت ثابت عصر است. اين مدرسه در نقطه حاشيه اي شهر واقع شده و درخواست هاي مكرر(حتي براي چرخشي شدن زمان تشكيل كلاس ها) راه به جايي نبرده و سال هاست كه در بر همان پاشنه سابق مي چرخد. حتي گفته مي شود دستور قاطعانه اداره كل استان براي چرخشي شدن زمان كلاس ها با حق وتوي(!) افراد خاص در اين مجموعه رو به رو شده و راه به جايي نبرده است.
2ـ اگر كمبود مدارس آنقدر شديد است كه ما را گريزي جز تشكيل پاره اي از كلاسها در نوبت ثابت عصر در ساوه نيست، پس اختصاص شش باب مدرسه مجهز و برخوردار به «مدارس شاهد» كه در التزام با كاهش تعداد محصلانش است، چه معنا دارد؟ دانش آموزان مازاد و سرگردان به كجا خواهند رفت؟ اين كدام منطق است كه مي گويد بين بچه هاي فقير حاشيه شهر با مراكز مرفه نشين شهر يا آنها كه دستشان به دهنشان مي رسد و توانايي پرداخت شهريه دارند، بايد فرق گذاشت؟
3ـ تشكيل مدارس شاهد، از آن روي كه مستلزم رعايت ساز و كارهاي غير مسبوق در ساوه است، تمركز فكري و توازن نيروهاي آموزشي را تقريباً برهم زده ،آن هم در هنگامه پُر التهابي كه بواسطه اجراي نظام جديد آموزشي، نفس ها در سينه حبس شده است. بر اساس كدام دليل منطقي در شرايط فعلي كه ساماندهي نيروها ـ اعم از تدبير كمبود معلم يا نيروي مازاد ـ نيازمند ايجاد فضايي آرام و رفتاري با طمأنينه براي كسب اعتماد معلمان و خانواده محصلان است، اداره كل محترم آموزش و پرورش استان به چنين اقدامي در حوزه آموزش دست زده است؟ منافع و دلايل اين كار چيست؟ آيا تبعات اين اقدام به غير از تشديد آشفتگي روحي و رواني در بين نيروي انساني شاغل در سيستم موجود و تشديد نگراني خانواده ها و دانش آموزان در فصل تابستان براي ثبت نام در مدارس كارآيي ديگري دارد؟
4ـ عده اي از دانش آموزاني كه قرار است بر حسب امتيازات تفضيلي در مدارس شاهد ثبت نام كنند ناچار به پرداخت شهريه خواهند بود و ساختمان اين مدارس، غالباً توسط خيرين براي تحصيل رايگان فرزندان مردم بنا شده است. براستي «پولي شدن» چنين مدارسي، چه بازتابي نزد افواه و افكار عمومي خواهد داشت و اين اقدام در كجا و توسط چه كساني كارشناسي و بررسي شده است؟