جمعه 2 آذر 1403 | Friday 22 November 2024
 
چندی پیش سی امین جشنواره تئاتر استان مرکزی در ساوه برگزار شد و در آئین اختتامیه ضمن تجلیل از برترین  ها در بخش  های مختلف با تصمیم هیئت داوران دو نمایش آنتیگونه به کارگردانی افق ایرجی و برف سرخ به کارگردانی علیرضا جنتی راد به دبیرخانه سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر معرفی شدند و پرونده این جشنواره نیز بسته شد.
جشنواره تئاتر استان مرکزی فرصتی بوجود آورد تا برای آشنایی بیشتر با علیرضا جنتی راد کارگردان نمایش برف سرخ که اثر هنری او به جشنواره بین  المللی تئاتر فجر راه یافته با این هنرمند به گفت و گو بپردازیم.
 
علیرضا جنتی راد متولد 20 فروردین 1364 شهر ساوه است و از 7 سالگی تئاتر را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این شهر زیر نظر استاد علی حلوی آغاز کرده است.
 
او در خصوص نحوه علاقه مند شدنش به هنر نمایش به خبرنگار ایسنا، منطقه مرکزی، گفت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساوه فضایی گرم و آرامبخش برای کشف و پرورش خلاقیت و استعداد بچه ها بود، اولین تئاتری که بازی کردم در سن 8 سالگی در دبستان دین و دانش بود، با کنار هم قرار دادن چندین تخت یک سن نمایش درست کردیم، موضوع نمایش قصه یک محتکر نوکیسه بود که از شرایط نابسامان جامعه استفاده می  کرد تا به قول خودش بارش را ببندد.
 
او ادامه داد: در این نمایش نقش شاگرد ساده لوح این اوستای محتکر را بازی می کردم که با حماقت های عاقلانه و تعمدی خود پرده از جنایات این اوستای فاسد برمی داشت، نقش این اوستای محتکر را پسرخاله ام محمدصادق یعقوب زاده مجرد بازی می کرد که نقش بسزایی در ادامه مسیر من در هنر تئاتر داشت. هر چند که خودش در رشته الهیات ادامه تحصیل داده و به مقطع دکترا رسیده است. بازیگر دیگر این نمایش مهدی شیری بود که نقش یک مامور مخفی را بازی می کرد که برای شناسایی به حجره این اوستای محتکر آمده بود و با بلاهایی که بنده سرش در می آوردم موقعیت های کمیک و طنزی ایجاد می شد.
 
"کانون" آدم‌ها را اهلی خودش می‌کرد
 
وی بیان کرد: آن روزها اسطوره بازیگری ما اصغر تنهایی بود و فکر می کردیم هر بازیگری که بیشتر تماشاگر را بخنداند موفق تر عمل کرده است. خیلی به دنبال شخصیت پردازی و تحلیل نقش و این حرف ها نبودیم و هر کاری که از دستمان بر می آمد برای خنده گرفتن از تماشاگر انجام می دادیم، نظیر آوردن آفتابه روی صحنه، پوشیدن چند شلوار روی هم و در آوردن شلوارها روی صحنه و ... .
 
این فعال عرضه هنرهای نمایشی در ادامه گفت: "علی حلوی"، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دبستان دین و دانش، بهترین خاطرات آن دوران زندگی من هستند. علی حلوی خودش پرورش یافته کانون بود و این یکی از ویژگی های کانون بود که آدم ها را به قول شازده کوچولو اهلی خودش می کرد، علی حلوی هم از این قاعده مستثنی نبود و با اینکه دانشگاه قبول شده بود و به تحصیل اشتغال داشت با اشتیاق به کانون می آمد و داشته هایش را به ما منتقل می کرد.
 
وی البته معتقد است که تاثیرگذاری کانون بر تربیت و رشد تئاتر آنچنان که در گذشته وجود داشت، مشاهده نمی شود و دچار افول شدید و غیرقابل انکاری در امر تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان شده است.
 
وی افزود: پس از اجراهای متعدد نمایش های تک پرده، میان پرده و نمایش های ترکیبی در کانون و دبستان دین و دانش گام بعدی من در مسیر تئاتر مدرسه راهنمایی شهدای هویزه، آشنایی با "امیر منصوری" مربی پرورشی وقت مدرسه و "سید محمود و سید محمد طباطبایی" بود. با سید محمود طباطبایی برای نخستین بار وارد فضایی رقابتی به نام جشنواره در هنر شدیم. در آن زمان نخستین بار طعم شیرین جایزه بازیگری به دهانم مزه کرد و از آنجا بود که احساس کردم به تئاتر اعتیاد پیدا کردم و اهلی تئاتر شدم.
 
وی گفت: برادر کوچکتر طباطبایی ها، سید محمد مرا با فضای جدیدی در بازیگری آشنا کرد. او برای نخستین بار با نمایشنامه بچه تابستان نوشته حسن حامد مرا در سن  13 سالگی به دنیای تئاتر حرفه ای برد و برای نخستین بار جشنواره تئاتر در سطح  استانی را تجربه کردیم، هر چند که سهم ما از سفره جشنواره فقط حضور بود .
 
تک بعدی بودن، پاشنه آشیل نظام آموزشی کشور
 
جنتی راد، عنوان کرد: با آموزه های سید محمد طباطبایی برای نخستین بار در سن 14 سالگی با نمایشنامه امید و انتظار نوشته سید جواد هاشمی، جایزه کارگردانی برتر جشنواره تئاتر دانش آموزی استان را کسب کردم. متاسفانه در دبیرستان فضای فعالیت های فرهنگی هنری خیلی مساعد نبود و مدرسه معتقد بود که دانش آموز وظیفه اش درس خواندن و قبولی در کنکور سراسری است و فعالیت های فرهنگی - هنری و ورزشی نه تنها هیچ تاثیری در آینده افراد نداشته و ندارد بلکه سمی مهلک است. از نظر بنده پاشنه آشیل نظام آموزشی کشور ما همین تک بعدی بودن و اهمیت ندادن به موضوعات پرورشی و فوق برنامه است. در دبیرستان تنها یک نمایش به نام همراه روی صحنه بردیم که متاسفانه به جشنواره استانی راه پیدا نکردیم .
 
وی ادامه داد: پشت کنکور بودم که از طرف زنده یاد حاج احمد یعقوبزاده مدیر وقت دبستان دین و دانش دعوت به همکاری به عنوان مربی تئاتر شدم، این نخستین سابقه من در تدریس تئاتر بود. امیرمحمد متقیان یکی از بچه  های آن گروه تئاتر در مدرسه بود. بعد از اختتامیه جشنواره دانش آموزی و موفقیت پر بار گروه و صد البته پایان سال تحصیلی باید با بچه ها خداحافظی می کردم . تعلق خاطر شدید بین من و شاگردانم باعث شد که ناگاه فیلم یاد هندوستان کرد و اسم کانون پرورش فکری مثل یه تصویر از جلوی چشمانم عبور کرد و این شد که چرخه تکرار شد و اینبار به عنوان مربی تئاتر به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بازگشتم.  بچه های گروه دبستان را به کانون دعوت کردم تا آنها هم از آن فضای گرم و آرام بخش بهره ببرند و به رشد و بالندگی برسند.
 
در سالهای متوالی که به عنوان مربی تئاتر در کانون مشغول فعالیت بودم با علی مقصودی آشنا شدم و خیلی چیزها از او یاد گرفتم . اولین بار واژه میزانسن را علی برایم تعریف کرد. یک روز به علی گفتم "علی میشه یه روزی بیاد که من مثل تو بشم" علی در جوابم خندید و گفت "اگه مثل من بشی که باختی باید علیرضا جنتی  ای بشی که همه بخوان مثل تو بشن". تابستان ها که تمام می شد دوباره برمی گشتم مدرسه و به عنوان مربی تئاتر مدرسه مشغول به کار می شدم. زمانی که مربی تئاتر مدرسه بودم با یکی از اسطوره های تئاتر ساوه به نام مجید افشاری آشنا شدم که غنیمتی بود تا آموزه های خود را تکمیل کنم .
 
وی افزود: در همین ایام بود که در سن 18 سالگی پای من به فرهنگسرای ارشاد باز شد و با دعوت مسعود منصوری اولین بازیگری در فضای ظاهرا حرفه ای را با نمایش موش شکمو تجربه کردم و بلافاصله برای بازی در نمایش خر برتر به نویسندگی و کارگردانی مهدی ذره دعوت شدم و این نقطه عطفی در زندگی تئاتری من شد. مربی گری تئاتر در کانون مرا وادار کرد تا دست به قلم شوم و اولین نمایشنامه زندگی هنری ام با نام جنگل مهربونی را به رشته تحریر در بیاورم و صد البته با همان بچه های کانون به اجرای عمومی برسانم. در کانون دو نمایش کودک دیگر با نام های "نی لبک جادویی" و "لافکادیو" نوشته خودم را برای بچه های شهرم روی صحنه بردم.
 
وی بیان کرد: پس از بازی در چندین نمایش در فضای حرفه ای شهرستان و مربیگری ده ها نمایش در جشنواره تئاتر دانش آموزی و کانون پرورش فکری کودکان در سن 25 سالگی با نمایش حصار حسون به نویسندگی و کارگردانی خودم جواز حضور در جشنواره تئاتر استانی رو کسب کردم و با کسب تنها یک جایزه (بازیگری دوم زن) از جشنواره استانی به ساوه بازگشتم.
 
این کارگردان برتر استانی تصریح کرد: کسب جایزه در جشنواره تئاتر استانی، بالا رفتن اعتماد به نفس و تشویق های دوست و همراه همیشگی ام حجت رحیمی مرا وادار کرد که باز هم دست به قلم ببرم و با نگارش نمایشنامه سفر به نقطه رهایی و کارگردانی آن، برای دومین بار حضور در جشنواره استانی را تجربه کنم و این بار پربارتر از دفعه قبل و با کسب چهار جایزه( دو بازیگری دوم مرد، بازیگری سوم زن و موسیقی برگزیده) به کار خود پایان دهم. هنوز جایزه نمایشنامه نویسی و کارگردانی در کارنامه من وجود نداشت تا اینکه نمایش رویایی و خاطره انگیز آزادی تا ایفل را نوشتم و با کارگردانی و طراحی صحنه این نمایش نخستین تندیس و جایزه کارگردانی اول در سطح استانی را برای خودم و تاریخ تئاتر ساوه کسب کردم. آزادی تا ایفل علاوه بر کارگردانی جایزه نمایشنامه نویسی برگزیده، موسیقی برگزیده، بازیگری اول و  بازیگری دوم مرد را برای تئاتر ساوه به ارمغان آورد.
 
وی ادامه داد: پس از کسب این افتخار غرور آفرین بود که رشک ها، بغض ها، حسادت ها، عداوت های پنهان و آشکار، عقده های کودکانه و کینه های عده ای معلوم الحال در فضای ظاهرا هنری تئاتر ساوه آغاز شد. چنان فضا مسموم شد که نهال نوپا و نورس زندگی تئاتری بنده قادر به تنفس نبود و دچار پژمردگی شد و مرا وادار کرد پنج سال از این فضای مسموم دوری گزینم و عزلت نشین شوم. این دوری فرصتی به من داد تا به مطالعه و صد البته آموزش و یادگیری مشغول شوم تا پیمانه وجودم سرشار از معرفت شود.
 
جنتی راد، گفت: در این سال های دور از فضای ظاهرا حرفه ای تئاتر ساوه از محضر اساتید بزرگی چون محمد چرمشیر، مسعود فروتن، پیام فروتن، بهزاد صدیقی، دکتر عطاء الله کوپال، دکتر فارس باقری، دکتر بهروز بختیاری و دکتر مسعود دلخواه بهره گرفتم. از بین اساتیدی که در محضر آنها تلمذ کردم محمد چرمشیر بیشترین تاثیرگذاری را در زندگی تئاتری بنده داشت به طوری که می توان گفت از چرمشیر نمایشنامه نویسی و تئاتر نه بلکه زندگی، انسانیت و اخلاق آموختم .

اینبار، فقط لذت تئاتر
 
وی ادامه داد: پس از سال ها از جانب دوستم "اکبر نجفی" برای طراحی صحنه و بازی در نمایش مصدق "من ازت دلخورم" به نویسندگی و کارگردانی خودش برای حضور در جشنواره بین المللی نفت اهواز دعوت شدم تا داشته ها و دانشی را که در این چند سال دوری کسب کرده بودم نشان بدهم . این نخستین تجربه حضور من در یک جشنواره بین المللی تئاتر بود، هر چند که این تجربه هم صرفا تبدیل به یک خاطره شد. در این جشنواره حضور در کنار بزرگانی چون استاد راسخ راد و یعقوب صدیق جمالی و ... تجربه ای پربار در فعالیت های هنری بنده شد. این حضور مقداری آلام و زخم های دشنه های افراد به ظاهر هنرمند را تسکین و التیام بخشید و نیرویی به من داد تا نمایشنامه ای که چندین سال قبل مجوزش را از نویسنده گرفته بودم به صحنه ببرم، نمایشنامه برف سرخ نوشته ابوالفضل حاجی علیخانی. بعد از سالها که به صحنه برگشته بودم دیگر جایزه برایم مهم نبود، عطش و شهوت جایزه گرفتن در من مرده بود و فقط و فقط آمده بودم تا از تئاتر لذت ببرم .
 
این هنرمند ساوجی تاکید کرد: این اولین باری بود که من نمایشنامه ای را کارگردانی می کردم که نوشته خودم نبود. فضای نمایشنامه خیلی با حال خراب من عجین بود. فضایی کمدی تراژیک که از زبان تمثیل بهره می  جست. قصه دو عاشق دلخسته تئاتر که بنا به مسائل بی بدیل و بی دلیل هیچگاه فرصت بازی و نقش آفرینی پیدا نکرده بودند. پس از سالها به سالن نمایشی که خاطره ساز جوانی آنها بود بازگشته اند تا از میان انبوه لباس های خاک خورده توشه ای بردارند و بروند عروسی تنها دخترشان، لیلا در کانادا و به جای کادوی عروسی به او نخستین نقش آفرینی شان در نمایشی ایرانی یا کلاسیک را هدیه بدهند. در حالی که درگیر این هستند که چه لباسی انتخاب کنند درب سالن اتفاقی به روی آنها بسته می شود و سالن متروک تئاتر، امروز مقبره خانوادگی شان می  شود.
 
وی به ابعاد مختلف این نمایشنامه اشاره کرد و گفت: در زیر لایه های این متن، اوضاع نابسامان تئاتر و تئاتری‌ها و صد البته فضای بیمارگون و مسموم هنری مورد نقد قرار می گیرد. کانسپت اصلی بنده از این متن در اجرا، دفن شدن هنرمندان و عاشقان واقعی تئاتر توسط خود فضای تئاتر بود. این کار حاصل سه ماه تمرین مستمر و طاقت فرسا بود که خوشبختانه نتیجه زحماتش را گرفت .
 
او گفت: دریافت تندیس و جایزه طراحی صحنه برگزیده و جایزه کارگردانی دوم جشنواره توسط علیرضا جنتی‌راد، دریافت تندیس و جایزه طراحی نور برگزیده توسط اکبر نجفی، کسب جایزه نمایشنامه نویسی دوم جشنواره توسط ابوالفضل حاجی علیخانی، کسب جایزه بازیگری دوم مرد توسط ناصر شاه‌مرادی، کسب جایزه بازیگری دوم زن توسط سمیرا هاشمی و کسب تقدیر موسیقی جشنواره توسط گروه موسیقی نمایش برف سرخ از توفیقات این اثر هنری بود.
 
وی در ادامه گفت: خیلی برایم جالب بود که بعد از پنج سال که به فضای تئاتر ساوه بازگشتم متوجه شدم شرایط نسبت به گذشته اصلاح که نشده که هیچ، بلکه عداوت ها، کینه‌ها، بغض‌ها و حسادت‌ها به حدی رو به رشد است که افراد تاب تحمل دیدن رشد و تعالی یکدیگر را ندارند. پس از کسب جوایز حرف‌هایی جز تبریک و تحسین به گوش خسته ام ‌رسید ولی امروز با دیروز تفاوت ها کرده ام، پوستی چون پوست کرگدن پیدا کرده و عزمم را جزم کرده ام تا دیگر هیچ حرفی مانع لذت بردنم از تئاتر نشود.

قطعا تئاتر یکی از فاخرترین محصولات فرهنگی است، جنتی‌راد دلیل ایجاد فضایی که به گفته وی مسموم است و اینکه چرا نمایش نتوانسته به رشد نگاه تولیدکنندگانش کمک کند، گفت: عدم نگاه علمی به هنر و فراهم نکردن فضای آموزشی صحیح عرصه ای می شود برای تاخت و تاز هر انسان ناآگاه در عرصه تئاتر، که این خود یکی از مشکلات است .
 
وی عدم الگوسازی صحیح برای جوانان و فقدان آموزه های صحیح اخلاقی را حلقه مفقوده دیگری در این زمینه عنوان کرد.
 
به عقیده این هنرمند، سهل الوصول بودن و عدم نظارت صحیح بر  ورود افراد به فضای هنر تئاتر شهرستان موجب می شود تا هر کسی هوس کند برای دیده شدن پا به صحنه ای بگذارد که ارزش و مقام والای آن را درک نکرده و چه بسا برای دیده شدن بیشتر دست به هر کاری بزند که این امر خود منجر به پرورش و تربیت افرادی می شود  که برای این کار ساخته نشده اند و مشکلات را دو چندان می کنند .
 
وی درخصوص راهکار بهبود شرایط در این حوزه گفت: انسان ها با تفکرات متفاوتی در این کره خاکی زیست می کنند، برخی اوقات رها کردن فضای مسموم موجب سلامت ماندن شما خواهد شد. اگر میوه ای سالم در بین میوه های در حال فساد قرار گیرد قطعا دچار فساد و گندیدگی خواهد شد و بهترین راه دور شدن از فضای مسموم است، من اعتقاد دارم دور شدنم از فضای تئاتر شهرستان، اسمش فرار نیست، اگر کسی توان مقابله با این شرایط و اصلاح فضای موجود را داشته باشد که احسن الحال خواهد بود و البته اصلاح امور خود مستلزم این مهم است که جامعه خود پذیرای چنین رویکرد و فردی که بدنبال تحقق این رویکرد است، باشد. با آموزش علمی و عملی و نیز اخلاقی نسل نوی تئاتر، شاید بتوان آینده ای سالم برای پیکر بدحال تئاتر ساوه متصور شد .
 
وی در پاسخ به این سوال که آیا حاکمیت فضای جشنواره ای بر تئاتر در ایجاد چنین جو مسمومی تاثیرگذار بوده است، گفت: باید تفاوت هایمان را بپذیریم، اگر کسی از ما بهتر بود شایسته تقدیر و سپاس است، من طی همین گفتگو اعلام کردم که تنها دستاورد جشنواره هایی که در آنها حضور داشته ام، خاطره ای شیرین از دورهمی های هنرمندان و همکارانم از اقصی نقاط استان و کشور و حتی جهان بوده است، به زعم بنده ذات جشنواره هیچ مشکلی ندارد، مشکل در درون خود ماست. اگر ما نفس و ذات خود را در مسیر صحیح تربیت کنیم ثمره اش میوه پیشرفت و موفقیت خواهد بود و اگر این مسیر به انحراف کشیده شود نتیجه آن بخل، حسادت، خشم، خودخوری و ... است.

 

تمامی حقوق محفوظ است ، طراحی شده توسط کامپوسیس، رادیو ساوه توسط سرورهای قدرتمند محکم هاست پشتیبانی می‌شود.

Template Design:Dima Group