حتما نام خرقان را شنیدهاید، ممکن است نرفته باشید یا در کتب جغرافیای دبستان یا دبیرستان نخوانده باشید، ولی مطمئنم در درس تاریخ و ادبیات در پسوند نام عارف بزرگ ایران شیخ ابوالحسن خرقانی، به این واژه برخوردهاید.
سرزمين خرقان ناحيهاي كوهستاني و منطقهاي وسيع در همسایگی پایتخت واقع در میان استانهاي همدان، زنجان، مركزي و قزوين است، امروز بخشي از آن در شهرستان رزن استان همدان، بخشي از آن نيز در استان قزوين، بخشي در استان زنجان و بخشي هم در استان مركزي و شهرستان زرنديه واقع شده است، اما آنچه در این گزارش بدان پرداخته میشود خرقانی است که در حوزه استحفاظی شهرستان زرندیه قرار دارد، اين بخش در كتب تاريخي، به خلجستان ساوه مشهور بوده است.
بخش خرقان زرنديه، با 278088 هكتار مساحت در قسمت شمال و شمال غربي ساوه، غرب شهر زرنديه و جنوب بویین زهرا قرار دارد.
بخش خرقان، معمولا از اول ارديبهشت تا حدود اواسط پاییز سرسبز و برخوردار از انواع محصولات باغی و زراعی است، این منطقه در مقطعی از تاریخ تامین کننده نیاز ساوه بوده و با داشتن درختان 500 ساله گردو تولید کننده بهترین نوع گردوست، مضاف بر آن انبار گیاهان دارویی نیز هست .
کاوشهای عملی تپههای باستانی، نشانههای تمدن بشری در این سرزمین را تا بیش از ۹۰۰۰ سال پیش آشکار میسازند. همچنین آثار درخشان معماری قبل از اسلام و اسلامی در کنار طبیعت متنوع و افسونگر منطقه، آیینهای از فرهنگ و تمدن کهن را در پیش روی بیننده مینهد.
به گزارش ایسنا، منطقه مرکزی، با این مقدمه که به تشریح جغرافیای خرقان پرداخت و این منطقه توانمند و برخوردار از تمامی زیرساخت های لازم برای رشد و ترقی را معرفی کرد، این سوال ذهن را آزار میدهد که ماجرای مهاجرت بیش از 25000 نفری ساکنان خرقان چه بود؟
جمعيت خرقان به نقل از نایب رئیس شورای اسلامی این بخش در زمانی نه چندان دور 35 هزار نفر بوده و اکنون به حدود 8500 نفر تقلیل یافته است.
باید پرسید چرا چنین شده؟
پاسخ این پرسش را از استاد دانشگاههای تهران و پژوهشگر و محقق علمی و مولف کتاب دانشنامه خرقان جویا میشویم.
خسرو امیرحسینی پیش از پرداختن به پاسخ این سوال ابتدا به لحاظ اینکه خود یک خرقانی است و عرق خاصی به این منطقه دارد و مدتها نیز دهیار یکی از روستاهای این بخش به نام روستای بندامیر بوده است، به معرفی این بخش از زاویهای دیگر میپردازد.
وی در ابتدا با اشاره به اینکه بخش خرقان زرندیه، با داشتن 9 امامزاده ، هفت زیارتگاه، 9 غار شناخته شده، هفت بندخاکی، 15قلعه، 26تپه باستانی، سه کاروانسرا، سه چشمه آب معدنی و مناظر طبیعی بسیار زیبا و بکر، یکی از قطبهای گردشگری استان مرکزی است، گفت: علاوه برآن "اینجی قارا" و "زرآب" وسیعترین و با کیفیتترین مراتع استان مرکزی برای دامداری و دامپروری هستند که همواره پذیرای ایل عشایر شاهسون منطقه ساوه، زرندیه و قم و تامین کننده گوشت قرمز استان به حساب میآمد.
به گفته امیرحسینی، خرقان در عرصه منابع انسانی، مشاهیر فراوانی در رشتههای مختلف علمی، فرهنگی و اجتماعی در خود پرورانده است .
وی بیان کرد: منابع آب این بخش از 130قنات، هزاران چشمه و چندین رودخانه فصلی و دایمی و 7 بند خاکی تامین و در گذشته اضافه آب آن قسمتی از دشت خشکرود و بخش نوبران ساوه را سیراب میکرد. وجود انواع طیور خانگی و غیر خانگی، حیوانات وحشی و اهلی، زینتی بر قامت این بخش از کشور بوده که علاوه بر کمک در تامین اقتصاد مردم، هر بیننده و شنوندهای را جلب و جذب میکرد.
این محقق و پژوهشگر خرقانی در ادامه اظهار کرد: زیبایی باغات، سبزی طبیعت و گل و ریحان آن ضمن عطرآگین کردن فضا، چنان فرشی از سبزه و گل بر زمین گسترده بود که اجازه دل کندن و جدا شدن به میهمانان خود نمیداد. صنایع دستی منطقه اعم از قالیبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، پارچهبافی، جوراب و دستکش بافی، بلوزبافی دوخت کولجه و... تولید انواع لبنیات از جمله شیر، ماست، کره، پنیر و... در کنار کشاورزی و دامداری فرصتی برای سرخاراندن به کسی نمیداد و چنان عزت نفسی در روستاییان ایجاد کرده بود که هرگز راضی به حقوق بگیری و طفیلی شدن برای حکومت را نمیپذیرفتند.
خرقانی ناآشنا
وی افزود: متاسفانه خرقان امروز با خرقانی که توصیف شد فاصله بسیار دارد و از 72 روستای آباد پرجنب و جوش و خودکفای آن روزها، به 42 روستای امروز آن هم با جمعیتی حدود هشت هزار نفر نزول پیدا کرده است.
وی بیان کرد: قنوات یکی پس از دیگری خشک شده و وضعیت باغات و مزارع اشک از چشم هر بینندهای جاری میکنند؛ چراکه نه جوانی در این منطقه هست که کشت و زرع کند، نه آبی هست که بذری را سبز و فضا و مکانی را معطر و برای گردشگر جذاب سازد.
به گفته وی، فرهنگ نیمهشهری و رواج زندگی ماشینی چنان درهم ریختگی فرهنگی ایجاد کرده که مظاهر زیبای روستایی را مخدوش و فرهنگ اصیل و ناب انسانی و اسلامی بخش و عواطف و مهربانی روستایی و مشارکت و همنوایی مردمی را از بین برده است.
وی تصریح کرد: مهاجرت به شهرها آرزوی مردم و بیکاری و تنگدستی آفت جان آنان شده است. از بلای خانمانسوز اعتیاد و چشم و همچشمی هم نگو و نپرس. تولید بنشن، بافت و تولید لباس پشمی، صنایع دستی و تزئینی، انواع مواد لبنی و خشکبار، تخم مرغ محلی و صدها محصولات دیگر که روزی تأمین کننده مایحتاج زندگی و رونقبخش اقتصاد روستایی بود، گویا به یکباره بال در آورده و پرواز کردهاند.
وی اظهار کرد: مرد و زن روستایی که حاضر نبودند به هیچ قیمتی دستمزدبگیر کسی شوند و در قالب همیاری و مشارکت دوستانه از هیچ کمکی به یکدیگر دریغ نمیکردند و این امر عاملی بود تا برای احداث و لایروبی قنات، ساخت و تعمیر مسجد و حمام و استخر کشاورزی و سایر اماکن مورد نیاز روستایی دست نیاز به سوی کسی دراز نکنند، اینک به راحتی از روستای آباء و اجدادی خویش هجرت کرده و در حاشیه شهرها به دستفروشی، کارگری و حتی نوکری و کلفتی در منازل تن میدهند.
دلایل مهاجرت از خرقان/جستجوی ثروت
امیرحسینی در خصوص دلایل مهاجرت مردم خرقان گفت: برخی برای رسیدن به ثروت بیشتر هجرت کردند این در حالی است که با یک حساب سر انگشتی هزینه خرید و نگهداری یک رأس بره در سال 300 هزار تومان تخمین زده میشود، اگر این بره در پایان سال 50 کیلوگرم وزن داشته باشد 25 کیلوگرم گوشت خالص تولید شده است که با نرخ روز (هرکیلوگرم 28هزار تومان) میشود 700 هزار تومان، یعنی 400 هزار تومان سود حاصله نتیجه توانمندسازی و اشتغالزایی از محل پرورش این بره برای یک روستایی است.
وی ادامه داد: با این حساب ساده میتوان به مددجوی کمیته امداد به جای پرداخت ماهیانه 50 هزارتومان کمک نقدی یک رأس گوسفند داد و برای این که بتواند یک زندگی متوسط را اداره کند، به جای 10سال مددرسانی در یکسال 10 گوسفند یکجا داده شده و نظارت اعمال شود تا با نگهداری آنها هم هجرت از روستا اتفاق نیفتد و هم سالی یک تا یک و نیم برابر به گوسفندان افزوده شود، با این وسیله هم به تولید گوشت و مواد لبنی و اشتغال ملی کمک میشود و هم مبلغی که بابت حاشیهنشینی یک خانوار در شهر به دولت تحمیل میشود، صرفهجویی شود.
وی گفت: مضاف بر موارد گفته شده کوهها و دشتهای خرقان منبع بسیار غنی از انواع گیاهان دارویی هستند، اگر در این زمینه به مردم آموزش لازم داده شود و خرید محصولات از سوی وزارت بهداشت و درمان تضمین شود، این مهم نیز یکی از زمینههای ایجاد اشتغال و بازگشت به روستا در بخش خرقان است.
آرزوی مسکن
به گفته وی، برخی نیز با آرزوی رسیدن به مسکن مناسب هجرت میکنند، باید گفت که در حال حاضر دولت به هر نفر در ماه 45 هزار تومان و در سال 540 هزار تومان یارانه نقدی پرداخت میکند، آیا نمیشد این مبلغ با محاسبه سود سالانه برابر نرخ بانک مرکزی، توسط دولت پس انداز شود؟ در این روش از این فرد خواسته میشد در روستا بماند و بعد از 10 سال با 50 درصد کمک دولتی مسکن او توسط دولت نوسازی یا بهسازی میشد.
وی اظهار کرد: برخی به بهانه نبود مدرسه و درمانگاه از روستا مهاجرت میکنند. اگر در روستایی 200 نفر جمعیت وجود داشته باشد با محاسبه مبلغ مذکور قدرالسهم کل جمعیت روستا در طول یکسال، 108 میلیون تومان میشد، اگر 30 درصد مبلغ مذکور هم دولت به عنوان اعتبار روستایی به آن اضافه میکرد، بودجه یکسال این روستا 140 میلیون و چهارصد هزار تومان میشد، و اگر در سال مبلغ مذکور با نظارت و برنامهریزی دقیق دولت صرف عمران و آبادی ومدیریت آب روستا هزینه میشد، میتوانستیم درصدی از مهاجرتها که به بهانه عوامل گفته شده انجام میشود را مهار کنیم.
رویای اشتغال مناسب
امیرحسینی در ادامه با اشاره به اینکه بعضی با هدف رسیدن به شغل مناسب روستا را ترک میکنند، افزود: اگر آمار واقعی از بیکاران روستاها گرفته شود، در یک روستای 50 خانواری ممکن است 5 نفر درسال به سن اشتغال و ازدواج رسیده باشند، اگر وام ازدواج 5 زوج را جمع کنیم با احتساب هر زوج 10میلیون تومان، قدرالسهم این روستا 50 میلیون تومان میشود و اگر 50 درصد هم کمک دولتی شامل آن شود این مبلغ به یکصد میلیون تومان میرسد، آیا در چنین روستایی که دارای امکانات زیر ساختی هم هست، با 100 میلیون تومان نمیتوان کارگاه کوچکی با نظارت دولت و تضمین یکسال خرید تولید آن دایر کرد تا این پنج جوان در آنجا مشغول شده و در کنار آن به کشاورزی و دامداری هم بپردازند؟
وی در ادامه با اشاره به اینکه بعضیها هم به دلیل نبود جاده آسفالت مهاجرت کردهاند، افزود: اگر واقعبینانه قضاوت کنیم، خواهیم دید که انشعاب جادههای فرعی روستاهای خرقان از جاده اصلی معمولاً پنج تا هفت کیلومتر بیشتر نیست. وقتی به گزارشهای شهرداری برخی از شهرها مینگریم ملاحظه میشود که در بعضی از آنها سالانه بیش از 100کیلومتر با اعتبارات دولتی خیابانسازی صورت میگیرد در حالی که این امکان وجود دارد که یکسال در یک شهر 10 کیلومتر خیابانسازی کمتر انجام شود ولی به جای آن، جاده یک روستا آسفالت میشد تا بهانهای برای مهاجرت این گروه ایجاد نشود.
کمبود امکانات شهری، بهداشت و درمان، دانشگاه
امیرحسینی کمبود امکانات شهری، بهداشتی یا دانشگاه را دلیل دیگری برای خالی شدن به یکباره این بخش دانست و گفت: به نظر میرسد اگر هرساله چند تخت بیمارستانی کمتر در شهرها احداث میشد، یا بعضی از مراکز آموزش دانشگاه جامع علمی _کاربردی به جای استقرار در شهرها در روستاها فعالیت می کردند، نه تنها چیزی قابل توجه و محسوسی از خدمات شهرها کم نمیشد، بلکه به رونق روستا و ماندگاری جمعیت در روستاها افزده هم میشد که نمونه آن روستاهای "جاسب" است.
وی تاکید کرد: آیا بهتر نبود، همانند کشورهای چین، کره جنوبی یا ژاپن به جای انبوه کردن صنایع در شهرکهای صنعتی، به ایجاد بنگاههای کوچک زودبازده روستایی مبادرت می کردیم تا محل زندگی و کار افراد یکی میشد؟ که هم هزینه ایاب و ذهاب کارگر به کارخانه صرفهجویی میشد و هم هزینه زیرساخت شهرکهای صنعتی، خدماتدهی عمومی، آلودگی شهرها و نابودی محیط زیست کاهش مییافت و هم روستایی در کنار انجام کار صنعتی در کارگاه از اوقات فراغت خود به صورت بهینه استفاده کرده و به نگهداری باغ، قنات، توسعه کشاورزی و دامداری میپرداخت .
رویای پاروی پول
امیر حسینی خاطرنشان کرد: به دلیل رواج اشرافیگری و ایجاد شکاف طبقاتی عمیق بین روستایی و شهری، رواج شدید زرق و برق شهری و ظهور فضای روانی چشم و همچشمی، بعضی به تصور اینکه در شهر "پول پارو می کنند" تن به مهاجرت از روستا به شهر میدهند، بدون آن که به عواقب واقعی آن بیندیشند.
به گزارش ایسنا، در ادامه به گفتوگو با کبری امیرحسنی دبیر مدارس تهران پرداختم که به دلیل عرقی که به بخش خرقان داشت متقاضی انتقالی از تهران به این بخش شد و مدتها در این منطقه به تدریس مشغول شد، اما به دلیل اینکه توسط مسئولان مورد بیمهری قرار گرفت مجددا به تهران بازگشت و در زمره آمار افرادی است که به یکباره این بخش را خالی کردند و دست به مهاجرت زدند.
وی در خصوص تعدیل جمعیت در منطقه خرقان به خبرنگار ایسنا گفت: از سالها پیش جمعیت منطقه رو به کاهش بوده ولی این مهم در سالهای اخیر رشد فزایندهای داشته و نگرانکننده شده است.
امیرحسنی به عوامل مؤثر در بروز این امر اشاره کرد و مهمترین عامل را مسئله اشتغال دانست و افزود: نابود شدن کشاورزی، از بین رفتن دامداری، عدم وجود امکانات فرهنگی، علمی، اجتماعی و ...، نداشتن رفاه نسبی و سخت شدن کار و زندگی، حمایت نشدن نیروهای فرهنگی و سرمایهگذار و عدم حمایت کارآفرینان و مشاغل خانگی از دیگر عوامل است.
عمدهترین پایه اقتصادی منطقه رو به نابودی است
وی به موضوع کشاورزی و دامداری اشاره کرد و گفت: عمدهترین و اصلیترین پایه اقتصادی منطقه رو به نابودی است. تاکنون کشاورزی و دامداری بصورت سنتی انجام میشد ولی خشکسالی این امر را تحتالشعاع قرار داده و کشاورزی دیگر جواب نمیدهد. وضعیت قناتها، جویها و آببندها نامناسب بوده و به علت پراکنده بودن زمینهای زراعی آبرسانی به زمین بسیار مشکل بوده و در نیمه راه آب موجود هدر میرود.
امیرحسنی به راهکاری در این خصوص اشاره کرد و افزود: دولت و ارگان مربوطه باید برای احیاء آبراهها از کشاورز حمایت کنند و زمینهای پراکنده را با یکپارچهسازی و تشکیل تعاونی رونق بخشند، البتهدامداری نیز با از بین رفتن و کم شدن مراتع و دشتها تحلیل رفته است.
وی از دامداری و کشاورزی به عنوان اشتغالی پویا یاد کرد که مستلزم سرمایهگذاری زیاد است و گفت: متاسفانه مردم منطقه سرمایه اندکی دارند و حمایت مسئولین در این زمینه بسیار اندک است.
وی گفت: نمونههای زیادی از عدم حمایت دولت و ارگانهای مربوطه از سرمایهگذارانی که مشتاقانه جهت ایجاد اشتغال اقدام به فعالیت کردند ولی در ابتدای کار در مرحله مقدمات متوقف شدند، در این منطقه به چشم میخورد.
وی که خواهرزادهاش برای احداث کارخانه در این بخش فعالیت زیادی کرد و هزینه قابل توجهی صرف کرد و در نهایت موفق نشد و پسرعمویش را که از ۲۰ سال پیش برای احداث پمپ بنزین اقدام کرده و پس از او فرزندانش راهش را ادامه دادند ولی در مواجهه با کارشکنیها و سنگاندازیها هنوز موفق به انجام این امر نشدهاند را در این رابطه مثال زد.
وی افزود: سال ۱۳۷۰به رازقان آمدیم و اقدام به فعالیت اقتصادی کردیم. کار روی پارچه، سنگدوزی، سرمه، مروارید، منجوق و پولکدوزی را آغاز کردیم و پس از گذشت دو دهه تعداد هنرجویانمان به ۸۰ نفر رسید، کار بسیار گسترده بود و محصولات را به دبی و دیگر کشورها صادر میکردیم ولی با مشکلات گمرکی روبرو میشدیم. بعد از پنج، شش سال به ما پیشنهاد دادند از تسهیلات بانکی و گمرکی استفاده کرده به کار رونق بیشتری ببخشیم. از این پیشنهاد استقبال کردیم ولی علیرغم رفت و آمد به ادارات رازقان، ساوه و اراک حمایتی انجام نشد و با سرمایه شخصی کار تا سال ۱۳۸۸ ادامه داشت و سپس متوقف شد.
به گفته وی، در گذشته از در هر خانه که میگذشتی صدای شانه قالی بافی و زمزمه قالیبافها را میشنیدی، اما گرانی مواد اولیه قالی و مناسب نبودن بازار جهت ارائه محصول رونق این کالا را نیز گرفت و شغل قالیبافی طاقتفرسا بوده و دوام آوردن در این بازار مستلزم حمایت و بیمه است، ولی متاسفانه در این حوزه نیز از حمایت خبری نیست.
امیرحسنی خواستار بررسی دقیق این مشکلات از سوی کارشناسان و ارائه طرحهای کارآمد شد و افزود: با مطالعه و بررسی کمبودها و کاستیها و بکارگیری نیروهای مجرب و کارآزموده، تعلیم و تربیت نیروی انسانی، حمایت و پشتیبانی همه جانبه دولت از کسانی که واقعا مشتاقانه کارآفرینی میکنند و جذب سرمایهگذار میتوان به حل این مشکل و بازگشت مهاجران کمک کرد.
خرقان پر از ظرفیت و بی بهره از بهرهبردار
به گزارش ایسنا، با نبود واحدهای تولیدی و صنعتی در این بخش، امرار معاش و اقتصاد بخش خرقان اغلب از طریق کشاورزی و دامداری صورت میگیرد. از این رو در ادامه گزارش در گفت و گو با مصطفی رحیمی مسئول جهاد کشاورزی بخش خرقان به توانمندیها و پتانسیلهای این بخش در این حوزه میپردازیم چرا که امید است با رونق این حوزه بتوان راهکاری برای بازگشت و مهاجرت معکوس و حداقل ماندگاری جمعیت فعلی پیدا کرد.
مسئول جهاد کشاورزی بخش خرقان نیز با معرفی این بخش در حوزه جهادکشاورزی گفت: بخش خرقان با مساحت 1240 کیلومترمربع و برخوردار ازمیکروکلیمای (اقلیم) مختلف، با دامنه بارش 700-200 میلیمتر دارای شرایط و پتانسیلهای بالقوه فراوانی در جهت توسعه، علیالخصوص بخشها و زیر بخش های کشاورزی است.
مصطفی رحیمی افزود: متاسفانه بعضا اطلاق پیشوند منطقه محروم به چنین بخش مستعدی از طرف برخی افراد تحت هر عنوانی، مصداق بارز کماطلاعی از داشتهها یا عدم آشنایی به ظرفیتهاست، چرا که چنین منطقهای با داشتن بیش از 16 هزار هکتار اراضی دیم و آبی و تولید میانگین بیش از 14 هزار تن گندم در سال - که خوشبختانه در سال جاری این رقم قریب به 18 هزار تن رسید - و درآمد مالی بیش از 220 میلیارد ریال تنها در بخش زراعت گندم در منطقه نمیتواند منطقهای محروم قلمداد شود، بویژه اینکه به این درآمد باید ارزش ریالی حاصل از تولید حبوبات اعم از نخود و عدس در سطح تقریبی هزار هکتار به ارزش ریالی حدود 14 میلیارد ریالی را نیز افزود.
وی با اشاره به باغات بادام، انگور، گردو و سیب این بخش به مساحت 1490 هکتار گفت: بخش خرقان دارای پتانسیلهای بسیار قوی درآمدزایی در زمینههای دام و طیور و آبزیان است.
وی ظرفیتهای سرشار این منطقه را شامل 28 واحد پرورش طیور گوشتی با ظرفیت بالقوه تولید نهایی تا 170 هزار قطعه مرغ گوشتی در سال و ظرفیت تولید بیش از 1200 تن گوشت سفید در سال و توان گردش مالی حدود 60 میلیاردریالی در این بخش و نیز جمعیت هفتاد هزارراسی دام سبک و دو هزار راس دام سنگین و تولید بیش از هزار و سیصد تن گوشت قرمز در سال به ارزش ریالی بیش از دویست میلیارد ریال و تولید عسل طبیعی با کیفیت بسیار عالی از تعداد 4672 کلنی موجود در منطقه و تولید میانگین سالیانه بیش از40 تن در سال به ارزش ریالی بیش از 16 میلیارد ریال و سه واحد پرورش ماهی به مجموع ظرفیت اسمی 19 تن در سال که به علت خشکسالیهای اخیر یک واحد آن درحال تولید و عرضه است، عنوان کرد.
وی ادامه داد: در آینده شاهد تولید لارو بچه ماهی قزلآلا به ظرفیت اسمی پنج میلیون قطعه در سال در این منطقه خواهیم بود و به این مجموع اسمی میتوان سد ورامه را که نوع پرورش در قفس و تولید 600 تن در سال پیشبینی و مطالعه شده است را اضافه کرد که البته متاسفانه با توجه به خشکسالیهای اخیر در حال حاضر این امر امکانپذیر نیست.
وی گفت: البته به این پتانسیل موجود مطالعه شده باید ظرفیت تولید در قنوات مستعد و سایر سدهای خاکی را که در سنوات گذشته در آن ها بیش از 40 هزار قطعه بچه ماهی گرمابی رهاسازی شده و تولید گندم به میزان بیش از هجده هزار تن را نیز افزود که در سایه مکانیزاسیون 90 درصدی کشاورزی در منطقه حاصل شده است.
به گفته رحیمی، طی سال جاری زراعی نیز با گشایش اعتباری صورت گرفته بیش از هشتاد پرونده متقاضی دریافت ادوات کشت و کار در سایت تسهیلات به بانک معرفی شدهاند که این روند و گشایش اعتباری هم اکنون نیز قابل دریافت جهت بهرهبرداران کشاورز منطقه است.
وی با اشاره به تامین نهادههای مورد نیاز سالیانه کشت در این منطقه گفت: در بحث خدمات فنی و زیر بنایی با توجه به سنوات متمادی خشکسالی جهت افزایش ضریب بهرهوری و افزایش راندمان تولید بیش از 5.5 کیلومتر کانال آبرسان و قریب به 14 کیلومتر طرح لولهگذاری و بیش از این در زمینه لایروبی قنوات در منطقه اجرا و عملیاتی شده و در اختیار بهرهبرداران قرار گرفته است که در حدود یک کیلومتر آن در سال زراعی جاری عملیاتی شده است ولی متاسفانه با توجه به کمبود اعتبارات و عدم تامین آن این مهم به کندی پیش میرود، لذا از نماینده مجلس و سایر مسئولان انتظار میرود که با توجه به اشتغالزایی کشاورزی، کانالهای آبرسان کشاورزی از اولویت به مراتب بیشتری نسبت به طرحهای داخلی انتقال آب روستاها قرار دارند، به رفع مشکلات این بخش توجه کنند.
ضرورت تغییر سرفصلهای هزینهای
وی خواستار تغییر سر فصلهای هزینهای با توجه به مشکلات پیش رو در اولویتبندی هزینهها شد و افزود: ظرفیتهای موجود تنها از طریق استفاده و اجرای روشهای نوین جهت افزایش عملکرد در واحد سطح میتواند اقتصاد و اشتغال منطقه را دگرگون سازد و این مهم در راستای اهداف آمایش سرزمینی است.
به گفته وی مرکز جهاد خرقان با بضاعت اندک خود در سال زراعی جاری در مساحت حدود سه هکتار اقدام به تجربه استفاده از سوپر جاذب در زمینهای کشاورزی در جهت مبارزه با خشکسالی و کاهش اثرات آن و در سطح یک هکتار استفاده از کود زیستی کرد که این تجربیات و انتقال علم میتواند با تامین اعتبار مناسب راهگشای بسیاری از مسائل کشاورزی منطقه باشد.
وی تنها راه حل پیشرفت منطقه را تکمیل زنجیره تولید تا مصرف محصولات کشاورزی و ایجاد صنایع تبدیلی تکمیلی مکمل آن عنوان کرد تا ضمن ماندگاری جمعیت در مهاجرت معکوس نیز تاثیرگذار باشد.
رحیمی به سایر مشکلات کشاورزی بخش نیز اشاره کرد و افزود: عدم وجود سند ملکی اراضی منطقه که سبب بروز مشکلات فراوان از قبیل عدم توانایی تامین وثیقههای بانکی مورد نیاز جهت جذب تسهیلات کشاورزی و به تبع آن عدم دسترسی به کارایی و بهره وری مناسب در امور کشاورزی می شود و نیز سبب عدم دستیابی و محاسبه دقیق در برنامهریزی تولید و تامین نهادهها میشود، از دیگر مشکلات است.
وی عدم تامین تسهیلات و نقدینگی مورد نیاز بخصوص در سنوات اخیر در جهت احیاء و فعالیت با تمام ظرفیت واحدهای طیور و دامی منطقه و عدم پوشش صحیح و کامل کارگزاری بیمه محصولات کشاورزی و دامی که باعث ریسکپذیری بسیار زیاد فعالیتهای کشاورزی در منطقه شده است، را از دیگر مشکلات بیان کرد و گفت: وابستگی بیش از پیش منطقه و بهرهبرداران کشاورز به روان آبهای سطحی مستلزم برنامهریزی های بلندمدت، میانمدت و کوتاه مدت در جهت فعالیتهای آبخیزداری است تا بتوان به کشاورزی و تولید مستمر در منطقه امیدوار بود.
رحیمی به عدم دسترسی به مراکز خرید مناسب گندم (سیلو) در منطقه اشاره کرد و افزود: باید برای برطرف کردن این نیاز مردم نیز تلاش کرد.
به گزارش ایسنا، با اشاره به مواردی که از سوی مصاحبهشوندگان در این گزارش مطرح شد، به نظر میرسد در این مورد آگاهسازی افراد، ارائه خدمات آموزشی- ترویجی، اجرای برنامههای توانمندسازی، مفید و مؤثر خواهد بود. برای رسیدن به این هدف و ماندگاری جمعیت و تلاش برای تحقق مهاجرت معکوس باید خدمات سازمانهایی مثل نهضت سوادآموزی، فنی وحرفهای، ترویج و تحقیقات کشاورزی، صنایع دستی و گردشگری، عشایری و دانشگاه جامع علمی کاربردی را در مناطق روستایی و عشایری توسعه داد، در این صورت تعدادی از مهاجران قطعا به روستا باز خواهند گشت.
خلاصه اینکه با شناسایی و جذب منابع انسانی روستاها که به شهرها مهاجرت کردهاند، توسعه خدمات فنی، حرفهای، ایجاد کارگاههای کوچک روستایی، بهسازی جادهها، مدیریت آب و خاک، توسعه صنایع دستی روستایی با تضمین بازار، ایجاد تعاونیهای توسعه روستایی، تجهیز درمانگاه موجود و ایجاد چند مرکز بهداشتی دیگر، تامین تجهیزات تولیدی به جای پرداخت یارانه نقدی و پذیرش در کمیته امداد امام و ارائه خدمات ترویجی و کشاورزی و هدایت کشاورزان به یکپارچهسازی زمینهای زراعی و روی آوردن به کشتهای ویژهو انجام کارهای فرهنگی با هدف تغییر نگرش در افراد، میتوان به احیای روستاهای خرقان و جلوگیری از مهاجرت و حتی بازگشت به شهررفتهها کمک کرد.
یادمان باشد که خرقان سرزمین بکر و مناسب برای سرمایهگذاری در زمینه های مختلف است که همگی تحت تاثیر عدم برخورداری این بخش از زیرساخت های مناسب بر زمین مانده است.
دسترسي آن به بازار مصرف تهران، كرج، قزوين، ساوه، همدان، زرنديه و قم آسان است، به شبكه ملی خط لوله سراسري گاز كشور دسترسي دارد. وجود مناظر زيباي طبيعي و برخورداری از 110 اثر باستانی و زیارتی( امامزاده، زيارتگاهها، چشمهسارها، آثار تاريخي و... ، ) بستر مناسبي براي درآمدزایی و اشتغالزایی است.
براساس آنچه از برخورداریها و ظرفیتهای سرشار خرقان در این گزارش آمده است، می توان ادعا کرد که حکایت روستاهای خرقان حکایتی برعکس حکایت تمامی روستاهایی است که تاکنون از سکنه خالی شدهاند، توانمندی خرقان برای درآمدزایی مثالزدنی است، اما نبود زیرساخت های مناسب زندگی مردمان این بخش را راهی شهرها کرده است، هرچند خشکسالی نیز سایه خود را بر این بخش افکنده اما هنوز میتوان ادعا کرد که حکایت خرقان ویژه است و ایجاد مهاجرت معکوس در این بخش نیز راهکار و همت ویژه میطلبد.
بیتردید کسی منکر یا مخالف تغییرات اجتماعی و جبر تاریخ نیست، اما یقینا میتوان تغییر و تحولات اجتماعی را بهتر از این راهبری و مدیریت کرد.
میتوان عزت نفس روستایی را نابود نکرد، روستا را از جمعیت خالی نکرد، محیط زیست را تخریب نکرد، از منابع خدادادی مثل آب و خاک و سایر منابع زیر زمینی و ... بهتر از این استفاده کرد تا شاهد حجم عظیم مهاجرت در یک مدت زمان کوتاه علیرغم وجود ظرفیتهای سرشار در یک منطقه نبود.
علی فرقانی - ایسنا، منطقه مرکزی