در دنیای کریستالی و سرامیکی امروز که بسیاری از هنرهای دستی به فراموشی سپرده شدهاند، دیدار با سفالگر پیری که علیرغم کهولت سن، هنر خاک و گل را در این گوشه از این سرزمین کهن زنده نگه داشته، خالی از لطف نیست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه مرکزی- وقتی خبر از فعالیت گاه و بیگاه پیرمرد سفالگر ساوجی- که بعد فهمیدم تنها بازمانده سفالگران قدیمی این شهر است- میشنوم، به دیدارش میشتابم. وقتی میفهمد خبرنگارم، استقبالش گرمتر میشود...
گپوگفت کوتاهمان را با جملاتی اعتراضآمیز آغاز میکند که " تا به حال کجا بودی؟"، "چرا سالهای قبل سراغی از ما نگرفتی" و ... اینگونه سر صحبت باز میشود.
میگویم ابتدا از خودش برایم بگوید، سوالم را بیپاسخ گذاشته و از جا برمیخیزد. به دنبال سیم سیار برق میگردد، از این اتاق به آن اتاق و غرغرکنان با خود میگوید "وقتی جا و مکان مستقلی نداشته باشم، باید برای پیدا کردن یک وسیله غصه بخورم".
بالاخره موفق میشود، سیم برق چرخ سفالگری را به سیم سیار متصل کرده و با زدن کلید، صدای چرخ قدیمی سفالگری که به تعبیر او بهترین موسیقی و آواز را سر میدهد، به گوش می رسد. پشت چرخ مینشیند و مرا نیز به یک صندلی کنار خودش هدایت میکند و میگوید: وقتی میخواهی از من در مورد سفالگری سوال کنی، باید مشغول کار باشم تا بتوانم با تکیه بر احساس و دلبستگی که به این هنر دارم، از آن سخن بگویم.
"استاد عباس شایانپور" تا چند سال پیش کارگاهی داشت و سفالگری میکرد، اما به دلیل تغییر کاربری کارگاهش به واحد مسکونی و ممنوعیت استفاده از کوره پخت سفال در واحد مسکونی که بیشک اذیت و آزار همسایگان و در نهایت اعتراض آنان را موجب میشد، ناچار سفالگری را رها کرده و هر وقت دلتنگ حرفهاش میشود به این مکان که محلی برای تشویق مردم به فراگیری و تولید صنایع دستی است و توسط مدیر یکی از شرکتهای تعاونی فعال در حوزه صنایع دستی دایر شده، میآید و در اتاقی که در اختیارش گذاشته شده، رفع دلتنگی میکند.
از گذشتههای خیلی دور میگوید: پدرانم کوزهگر بودند، اما همه از دنیا رفته و خاک گل کوزهگران شدهاند و من تنها بازمانده سفال و سفالگری ساوه هستم.
مقداری گل بر میدارد و بر روی چرخ سفالگریاش میگذارد، دستان لرزان، اما هنرمند استاد میرود تا اثری دیگر از خود بر جای بگذارد. همین طور که در حال شکلدهی به گل است با صدای لرزان میگوید: 15 سال است که دیگر ناتوان شدهام و نمیتوانم کار کنم، اما به قدری به این هنر علاقمندم که باید هفتهای یکی دو بار پشت چرخ بنشینم تا کوزهای، کاسه ای، لیوانی و ... ساخته و جانی دوباره بگیرم.
از او میپرسم ساخته هایش را کجا عرضه میکند، در جواب سری تکان میدهد و می گوید، هیچ و ادامه میدهد: وقتی کوزهای آماده شد باید آن را داخل کوره قرار دهیم تا به مدت یک روز پخته شود. برای بهتر پخته شدن و نیز شفافیت رنگ سفال تولیدی باید از نفت یا گازوئیل استفاده شود، گاز سوخت مناسبی برای گرم کردن کوره سفال نیست، از طرفی سوخت غیر گازی منجر به تولید دود غلیظ میشود که آلاینده است و برای محیط زیست خوب نیست، لذا با این شرایط زمینه عرضه کوزه و دیگر ساختههای سفالی به صورت انبوه وجود ندارد.
شایانپور که سالانه حدود 10 تنور سفالی برای پخت نان به سفارش متقاضیان میسازد، میگوید: این شغل در حال حاضر درآمدی ندارد. قبلا مشتری زیاد بود، اما حالا مشتری خیلی کم شده، از طرفی مردم هم رغبتی برای خرید کوزه و سفال نشان نمیدهند. در گذشته که خبری از برق و یخچال و ظروف پلاستیکی و پیرکس نبود مردم آب را در کوزههای ساخت پدران ما خنک نگه میداشتند، ولی امروز کمتر کسی در خانهاش از کوزه استفاده میکند، ما هم فراموش شدهایم و تنها افراد علاقهمند به سفالگری سالی یکی دوبار سراغی از ما میگیرند و برای تماشای سفالهایم احوالی هم از ما میپرسند. امروز دیگر به جز بستگان و دوستان، کس دیگری از مردم شهر مرا نمیشناسد.
در ساوه تا حدود دو دهه گذشته هنر سفالگری آوازه خاصی داشت و بیش از 10 کارگاه با جمعیتی بالغ بر 100 نفر در این شهر به این حرفه مشغول بودند. مردم هم استقبال زیادی از کوزه و ظروف سفالی و تنور داشتند ولی امروز این رونق از بین رفته.
شایان پور در پاسخ این سوال که آیا فرزندانش مثل خود او به این کار علاقه و اهتمام داشته و یا دارند، میگوید: امروزیها تمایلی به آموختن این هنر ندارند. فرزندان من هم مانند اکثر جوانان علاقهای به فراگیری این حرفه نشان ندادند و شغل دولتی یا آزاد را انتخاب کردند.
صدای اذان ظهر که بلند میشود انگار زنگ پایان این گفتوگوی صمیمانه نواخته شده، پیرمرد سفالگر کلام را قطع میکند و از پشت چرخ کوزهگری بلند میشود تا آستینی بالا زده و برای انجام فریضه ظهر آماده شود و من دلتنگ تاریخی که برایم مرور کرده به دنیای کریستال و پیرکس و پلاستیک برمیگردم.
علی فرقانی، خبرنگار ایسنا، منطقه مرکزی