این روزها "کاوه"بزرگترین شهر صنعتی خصوصی کشور، نفس میکشد. اکنون حدود 500 واحد صنعتی این شهر، فارغ از آلایندگی واحدی که با انتشار اسید در فضای کاری شهر نمونه عامل توسعه نیافتگی صنعتی بود، به تولید مشغولند.
این روزها "کاوه" بزرگ ترین شهر صنعتی خصوصی کشور، نفس می کشد و حدود 500 واحد صنعتی این شهر اکنون فارغ از آلایندگی واحدی که با انتشار اسید در فضای کاری شهر نمونه عامل توسعه نیافتگی صنعتی بود به تولید مشغولند و کارگران با نشاط و انگیزه بیشتری کار می کنند.
اینجا شهر صنعتی کاوه(ساوه) است شهری مملو از کارخانه و کارگاه صنعتی، همه چیز بوی تولید و کار و صنعت می دهد حتی کارگران فضای سبز شهر نیز چهره ای آمیخته با صنعت دارند و رنگ چهره و لباسشان نیز قهوه ای است.
در وسط اولین میدان ورودی شهر تندیسی است از کاوه آهنگر که حکایت از نماد سختی و مقاومت و صبر مردان و زنان سخت کوش این دیار دارد، البته بازهم به رنگ قهوه ای.
در کنار این نماد صنعتی، باغبانی در حال رسیدگی به درختان کنار بلوار شهر است، آدرس خیابان شانزدهم را می پرسم به سمت من بر می گردد، با سرآستین لباس کار قهوه ای رنگش، عرق را از خطوط پیشانی سوخته اش در آفتاب سوزان پاک می کند و با لهجه خاص آن منطقه با زبانی ساده آدرس را بیان می کند. یک میدان و چند خیابان را پشت سر می گذارم تا به خیابان شانزدهم می رسم همان خیابانی که اثرات به جا مانده از بخارات اسید بر در و دیوارش حکایت از اسراری دارد که در27 سال گذشته اتفاق افتاده و چنانچه زبان به سخن می گشود شنیدنی بود.
پویایی و فعالیت از ابتدای خیابان در همه واحدها به چشم می خورد؛ تنها یک واحد در انتهای خیابان شانزدهم فعال نیست، همان شرکت تولید اسید کلریدریک که دو هفته پیش به دلیل بی توجهی مسئولانش به اخطارها و رعایت نکردن نکات زیست محیطی اجازه فعالیت ندارد، شرکت اسید ساز ساوه.
اثرات به جای مانده از تولید ماده شیمیایی به نام اسید
به سمت شرکت می روم، از ابتدای ورودی می شد به نوع تولیدات آن پی برد، وجود گرده های سفید رنگ آمیخته شده با گل و لای. ورودی درب که سعی شده بود لایه روبی و پا ک سازی شود، حکایت از اثرات به جای مانده از تولید ماده شیمیایی به نام اسید داشت.
برای ورود اجازه گرفتم و با راهنمایی یکی از کارگران وارد آزمایشگاهی در ابتدای ورودی کارخانه شدم. آزمایشگاه مملو از گرد و غبار بود و شیشه های پر و نیمه پر مخصوص آزمایش در آزمایشگاه پرا کنده بود و سوزش گلو و سرفه های خفیفم چند دقیقه بعد از ورود به آزمایشگاه نشانه دهنده اثرات به جا مانده این ماده شیمیایی بعد از گذشت تقریبا دو هفته بود.
با یکی از کارگران مشغول صحبت شدم و درباره نوع تولید و نحوه کارشان پرسیدم. 18 سال سابقه کار داشت و لهجه خاص وی نشان دهنده غیربومی بودنش بود، اسید کلریدریک و سولفات سدیم تولید می کردند و از اثرات جبران ناپذیر این ماده شیمیایی بر روی ریه های خود کم اطلاع بود و فقط به جریان پلمپ شدن کارخانه اشاره می کرد.
مسئولی در کارخانه حضور نداشت، مدیر بیرون از شهر بود و مدیرعامل اسید ساز نیز در سال فقط چند بار آن هم به منظور سرکشی به کارخانه می آمد. در تماس تلفنی سرپرست کارگاه اجازه بازدید و عکس برداری و مصاحبه داده نشد ولی همه چیز حکایت از بهم ریختگی و نابسامانی داشت و گرچه تلاش شده بود وضعیت به هم ریخته کارگاه و محوطه بیرونی سر و سامان داده شود ولی اثرات به جای مانده، اجازه این کار را نمی داد.
از کارخانه بیرون آمدم، از اثرات مخرب اسید بر روی آهن آلات و دستگاه ها شنیده بودم. به سمت کارخانه روبهرو رفتم. نوع محصولاتش با اسید ساز کاملا متفاوت بود اسید ساز نفس می گرفت و کارخانه روبهرویی تولید کننده اکسیژن بود.
قیصری سرپرست کارگاه از تاثیرات بخارات اسید بر روی تابلوهای برق کارگاه و خسارات 5 میلیونی آن که هر ساله بر کارگاه تحمیل می شد صحبت کرد، از ریه های مشکل دار خود و کارگران در اثر استنشاق این محصول هنگام بارگیری گفت، از پیچیده شدن بوی نامطبوع در هنگام شب و زنگ زدگی و خوردگی درهای سالن و سقف و ماشین آلات و کپسول های حامل انرژی.
عباس موسوی نماینده هیات مدیره شرکت ناتاویست شیمی و نماینده پرسنل سامان دژ نیز که در طول گزارش راهنمایم بود از تاریخچه 27 ساله شرکت اسید ساز و اتفاقات آن گفت و به سه بار پلمپ شدن این شرکت اشاره کرد.
وی از پراکنده بودن ضایعات اسید در اطراف شرکت گفت. از گرد و خاک و بخاراتی که به دلیل شرایط آب و هوای شهر صنعتی، سطح خیابان را سفید پوش می می کرد، از پخش مواد تا شعاع 600، 700 متری، از تعویض پوشش هر ساله سقف کارخانه گفت؛ از تعویض و رنگ کاری ماشین آلات و آتش گرفتن تابلوهای برق گفت.
کارگران شرکت ناتاویست شیمی و سامان دژ نیز از چند انفجار مهیب شرکت اسید ساز هنگام بارگیری و تشکیل چند ساعت مه غلیظ در سرتاسر خیابان چهاردهم و شانزدهم و هیجدهم خبر دادند و گفتند که مجبور به پناه گرفتن برای چند ساعت در سالن شدند.
سرفه های شدید و مشکلات ریوی ناشی از حضور در کارخانه
آنها از سرفه های شدید و مشکلات ریوی خود می گفتند از داروهایی که مجبور شدند دراین مدت استفاده کنند.
زهرا عظیمی که بیش از چهار سال در شرکت ناتاویست شیمی مشغول به فعالیت است نیز از اتفاق روزی می گوید که در اثر سرفه های شدید و تنگی نفس ، حالت تهوع و بیهوشی در هنگام بارگیری اسید کلریدریک مجبور به استفاده از ماسک اکسیژن تا زمان حضور اورژانس در محل شده بود.
او می گفت نمی توانستیم درب و پنجره های اتاق را باز کنیم و گلدانی را نشانم می دهد که علی رغم تمام رسیدگی هایش دراثر وجود بخارات اسید خشک شده است.
وی از اقدام محیط زیست و فرمانداری و دستگاه قضایی در تعطیلی این شرکت تشکر می کند و نفس کشیدن کارگران را از 15روز پیش نتیجه این اقدام مسئولان می داند.
یکی دیگر از کارگران سامان دژ که 11 سال سابقه فعالیت داشت به میان آمد و از مشکلات ایجاد شده ریوی خود گفت و بسته قرص کیوتیفن که مجبور بود طی سه سال گذشته از آن استفاده کند را نشانم داد و یاد آور شد، اکثر کارگران با این مشکل مواجه هستند.
کسی رضایت نداشت و یکی پس از اتمام کلام دیگری از مشکلات ایجاد شده می گفت. همگی یک خواسته داشتند و آن این که تا حل نشدن مشکل آلایندگی، شرکت اسید ساز اجازه فعالیت نداشته باشد.
یکی از مدیران شرکت "رهاورد تامین" که تولید کننده مواد اولیه دارو و مستقر در خیابان هیجدهم است نیز درباره مشکلات ایجاد شده توسط اسید ساز می گوید، از انفجار تانکر حامل اسید و شکل گیری ابر اسیدی در منطقه می گوید از تعطیلی چند ساعته و تخلیه کارگران شرکت. از خوردگی دستگاه و سوله و سقف، از 15 روز تنفس کارگران و استنشاق نکردن بوی نامطبوع اسید، از زمان پلمپ شرکت اسید ساز می گوید. از جای گیری واحدهای آلاینده در شهر صنعتی کاوه گلایه می کند و خواستار انتقال واحدهای آلاینده ای چون اسید ساز به گردنه رنگ رز می شود.
گزارش و مصاحبه با کارگران که به اتمام می رسد نکته ای ذهنم را فرا می گیرد. سه بار پلمپ و هر بار بدون رعایت و اجرای دستورات زیست محیطی، مسئولان اسید ساز موفق به شکستن پلمپ می شوند. برای شما جای تامل نیست؟ در طی چندسال گذشته چند نفر قربانی بی توجهی مسوولان و مدیران این واحد شده اند؟ چه کسی پاسخگوی کارگران آسیب دیده از فعالیت این قبیل واحدهای آلاینده است؟ چه چیز، با چه قیمت، جایگزین نیروی انسانی که بزرگ ترین سرمایه بخش صنعت کشور است می شود؟ قیمت ریه های صدمه دیده، قلب های بیمار، چشمان آسیب دیده و... چه مقدار است؟ و چه کسی تاوان این مشکلات را خواهد پرداخت؟ آیا کسی پاسخگوست؟
.....
ساوه به عنوان دومین شهر صنعتی استان مرکزی، دارای بیش از 500 واحد صنعتی است که برخی از این واحدها مانند تولید شیشه در کشور حرف اول را می زنند و جزو واحدهای موفق کشوری هستند و در این میان برخی واحدها نیز با وجود تلاش برای توسعه صنعتی به دلیل آلایندگی، مسیر توسعه صنعتی را با دشواری هایی روبهرو می کنند.
شرکت اسید سازه ساوه در زمان فعالیت خود با انتشار اسید در فضای کاری شهر کاوه به دلیل فناوری پایین و سنتی، مشکلاتی را برای کارگران و صاحبان صنایع ایجاد کرده بود که با حکم قضایی پلمب شد.
به گفته امیر انصاری مدیرکل محیط زیست استان مرکزی اشرکت تولید کننده اسید کلریدریک، این ماده شیمیایی را به صورت سنتی تولید می کرد که باعث انتشار آلایندگی در فضای اطراف و تهدید سلامت کارگران می شد.