شهر چگونه جایی است؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چه رابطه ای میان فضای شهری و آداب شهروندی وجود دارد؟
اینها همه سوالاتی است که متفکران تاریخ اندیشه را از زمان یونان باستان تا به امروز به خود مشغول داشته است و اندیشمندان به فراخور جهان بینی و موقعیت تاریخی خود در مقام پاسخگویی به این سوالا ت برآمده اند. امروزه مقوله ديد ومنظروادراك فضای شهری و تناسب عناصر تشكيل دهنده آن با روحیه و فضائل شهروندی یکی از جدی ترین وتامل برانگیزترین مسائل شهرهای مدرن به شمار می روند. كه متخصصين امر سعي در اولويت بخشي وپرداختن به آن را به طور جدي دنبال مي كنند.
شهری که فضای آن فاقد هويت ذوق و بینش شهرسازی و معماری باشد عاجز از توجیه زندگی مشترک انسان ها و بیدار کردن فضیلت های شهرنشینی درمیان آنها خواهد بود.
شهر عنصري است كه به جاي خود مي تواند از تاثير گذاري وتاثير پذيري بررفتار شهروندان اعم از مثبت ومنفي هويت يابد ودر مواردي هويت ببخشد.
شهرها در جهان امروز يك جسم دارند كه كالبد وشكل ظاهري شهر محسوب مي شود ويك روح دارند كه رفتار شهروندان وبازتابهاي ناشي از آن در اين بخش جاي مي گيرد .از سوي ديگر دانش شهرسازي امروزه اذعان دارد که شهر مقوله پيچيده يي است و ابعاد شناختي آن نيز خواه ناخواه با دانش هاي مختلف ارتباط دارد. از اين رو، حل مشکلات آن نيز نيازمند همياري و هماهنگي تمامي رشته ها و تخصص هاي مربوط به آن است. در اين زمينه، توجه صرف به امور فني يا مسائل زيباشناختي، نه تنها يي نمي تواند راهگشاي مشکلات و تنگناهاي موجود باشد . به عبارت ديگر توجه بيش از حد به جسم شهر وغفلت از روح آن، مي تواند آينده و توسعه آتي شهر را نيز به طور جد مورد تهديد قرار دهد.
شايد اين گفتار ارسطو را شنيده باشيد آنجا که مي گويد: آن کس که خارج از شهر زندگي مي کند موجودي است يا فراتر از انسان يا فروتر از او،اين گزاره فارغ از تمام اغراق و بزرگنمايي هايش براي انسان کنوني واجد يک نکته اساسي است و آن اينکه انسان امروزي ناگزير است براي بهره مند شدن از تمام مزاياي زندگي مدرن بيشترين ساعات و لحظات عمر خود را در درون شهرها سپري کند .
اما با اين وجود شهر چگونه جايي است؟ چه ويژگي هايي دارد؟ چه رابطه اي ميان فضاي شهري و آداب شهروندي وجود دارد؟ اينها همه سوالاتي است که متفکران تاريخ انديشه را از زمان يونان باستان تا به امروز به خود مشغول داشته است و انديشمندان به فراخور جهان بيني و موقعيت تاريخي خود در مقام پاسخگويي به اين سوالا ت برآمده اند. امروزه مقوله ديد ومنظروادراك فضاي شهري و تناسب عناصر تشكيل دهنده آن با روحيه و فضائل شهروندي يکي از جدي ترين وتامل برانگيزترين مسائل شهرهاي مدرن به شمار مي روند. كه متخصصين امر سعي در اولويت بخشي وپرداختن به آن را به طور جدي دنبال مي كنند.
شهري که فضاي آن فاقد هويت ذوق و بينش شهرسازي و معماري باشد عاجز از توجيه زندگي مشترک انسان ها و بيدار کردن فضيلت هاي شهرنشيني درميان آنها خواهد بود. بدون شک اصلا ح و بازبيني قوانين شهرسازي و دعوت از معماران زبده و صاحب فکر و تشکيل گروه هاي مطالعاتي اولين گام در راه داشتن شهرهاي درخور انسان شهرنشين مسلمان ايراني خواهد بود.
هويت يک معيار رشد است. به عبارتي ديگر وقتي يک شهر يا جامعه رشد مي کند، بخشي از صفات هويتش در جريان رشد تغيير مي کند و ساماندهي جديدي مي يابد. در اين ساختار بايد هويت شهري به عنوان يک معيار براي توسعه و عاملي براي ارتقاي کيفيت محيط مطرح شود تا بتواند زمينه هاي مشارکت و امينت افراد را فراهم کند.
در شهرسازي و شهرنشيني دوران جديد، به دليل تسلط اقتصاد صنعتي و وسايل حمل و نقل ماشيني و گسترش وسيع ابعاد کالبدي شهر، مقياس هاي انساني تا حدود زيادي اعتبار خود را از دست داده است بايد گفت هويت شهري زماني معني دار خواهد بود که تبلور عيني در فيزيک شهر داشته و در واقع کالبد بيروني و فيزيک شهر نمادي از هويت شهري باشد، بناها وساختمانها و فضا هاي شهري ، هويت و شناسنامه مردم آن شهر را تشکيل مي دهند و در نقش يک عامل هويت ساز، بيانگر چيستي و کيستي يک جامعه يا يک شهر بوده و نمادي از هويت هر محله را تعريف مي كند.
بي اهميتي به اين آثار که بخشي از هويت ملي است، بي اعتنايي به ريشه ها، ارزش ها و اصالت هاي فرهنگي، هنري و تاريخي را بدنبال خواهد داشت و تهي شدن شهر از سنت، تهي شدن حافظه اجتماعي از هويت است.
بسياري از کارشناسان شهري بر اين عقيده هستند که نماي ظاهري محله بايد به نوعي کالبد فرهنگي هر شهر محسوب شود، به طوري که هر تازه واردي که وارد محله مي شود، اوضاع فرهنگي آن محله را مورد سنجش قرار دهد.
آخر اينكه کنش و رفتار يکايک شهروندان مي تواند به شهر، روح و هويت دهد به شرطي که هنجار هويت درست فهميده شود.
دکتر اصغر نصيري