معلمي، يكي از پيچيده ترين، رمزآلود ترين ومهمترين مشاغل اجتماعي است كه مستقيماً با روح و روان انسانها سر و كار دارد تا آنجا كه شغل معلمي را همتراز با هنر كيمياگري يا همان فنون تبديل خاك به طلا دانسته اند.
حرفۀ معلمي از آن روي حائز اهميت است كه كوچكترين رفتار سادۀ معلم مي تواند زندگي يك دانش آموز را براي همۀ دوران حياتش متأثر ساخته و بر مسير تكامل طبيعي زندگي يك دانش آموز تأثير جدي بگذارد.
در همين ارتباط يكي از معلمان نمونه كشوري در استان مركزي در گفتگو با ايسنا، زندگي معلمي را داراي دو بُعد شخصي و اجتماعي دانست كه هر كدام به مثابه عوامل مكمل يكديگر عمل مي كنند.
محمدرضا فتحي گفت: بزرگان عرصۀ تعليم و تربيت، معلمي را در التزام با هنرمندي مي دانند زيرا يك معلم در مقابل دانش آموزان به ايفاي نقش پرداخته و فارغ از دلمشغوليهاي عادي در زندگي روزمره اش، سواد، دانش وحتي مهارت زندگي بر پايه تجارب شخصي را به محصلانش منتقل مي كند.
دبير رياضي مدارس ساوه افزود: بر خلاف تصور برخي، معلمي فقط شامل نوشتن روي تخته سياه، حرف زدن و راه رفتن نيست بلكه رفتار غير كلامي مانند نگاه كردن، ابراز شادي يا عصبانيت، نگاه تحسين آميز يا خشم آلود و حتي لحن حرف زدن، تأثير شگرفي در روح و روان مخاطب دارد كه يك معلم خوب، با استفاده از اين ابزارهاي روانشناختي مي تواند روند انتقال سواد به محصلانش را تسهيل کند.
وي گفت: هر لحظۀ زندگي معلم كه در كلاس مي گذرد يك دنيا خاطره است كه به دليل ماهيت روحي و رواني آن اساساً قادر به بازگويي و انتقال احساس اين حرفه به ديگران نيست.
اين معلم نمونۀ كشور افزود: يكي از بهترين لحظات زندگي هر معلم اين است كه ثمرۀ زحماتش را در جامعه ببيند و شخصاً وقتي مي بينم يكي از دانش آموزان سابقم به تحصيلات عالي دست يافته و پايگاه مطلوب اجتماعي كسب كرده، شخصاً به نتيجه كار خويش مي بالم.
وي گفت: به دليل شرايط جديد فرهنگي و اجتماعي موجود در جامعه و مخصوصاٌ با فراگير شدن تبعات زندگي ماشيني شهرنشيني، تراكم جمعيت و بويژه با صنعتي شدن شالودۀ زندگي اجتماعي و تأثير آن بر خانواده ها و دانش آموزان، لذا معلمان در سر كلاس، استرس و فشار رواني بسيار شديدي را تحمل مي كنند كه اين سختي و شرايط دشوار، هرگز قابل مشاهده و سنجش و حتي قابل مقايسه با همه مشاغل اداري و صنعتي ديگر هم نيست ولي به وضوح مي بينيم كه اكثر معلمان به علائم پيري زودرس دچار مي شوند كه اين، مصداق آشكار سوختن يك معلم براي ساختن يك جامعه است.
وي تأكيد كرد: به استناد مطالعات ميداني، اگر چه معلمان هنوز مورد اعتماد ترين قشر جامعه هستند اما فراموش نكينم كه طي سالهاي اخير با گسترش رسانه هاي جمعي و افزايش تراكم ارتباطي در دهكدۀ جهاني، معلمان ديگر از آن مرجعيت تام و مطلق براي الگودهي و سازماندهي فرهنگي و تربيتي در سطح جامعه و در بين خانواده ها برخوردار نيستند.
فتحي با تأكيد بر اينكه كساني كه با هدف منفعت مادي وارد حرفه معلمي شوند قطعاً پشيمان خواهند شد اظهار كرد: از همۀ كساني كه داوطلب ورود به شغل معلمي هستند مشفقانه مي خواهم كه اگر واقعاً و عميقاً عاشق چنين حرفه اي هستند آن را انتخاب كنند زيرا شغل معلمي، ظاهري ساده و آرام و باطني بسيار سخت و طاقت فرسا دارد و بدانند كه با چنين انتخابي عملاً بايد متعهد شوند كه با كمترين توقع، باقيماندۀعمر خويش را صرف آموزش ديگران كنند و وجودشان را به پاي جامعه بريزند.