قدیمترها آنزمان که از سونوگرافی و این چیزها خبری نبود اولین سوالی که بعد از تولد نوزاد پرسیده میشد اینبود کهنوزاد دختر است یا پسر.
پاسخی که براساس مشاهدات عینی داده میشد، تکلیف را برای همه روشن میکرد و حالا هم که به برکت سونوگرافی همه چیز از چند ماهگی جنین روشن است تکلیف از همان چند ماهگی برای همه روشن است، سرنوشت نوزاد روشن است و جالب اینکه خانواده و اجتماع آموزشهایی خاص برای پسر یا دختر را از همان زمان آغاز میکند، اینکه چه رنگی بپوشد و رفتارش چگونه باشد و ... .
از این رو تفاوت بین پسر و دختر در تمام مراحل رشد آنها وجود دارد تا اینکه به سن بزرگسالی میرسند و چنانچهفرد نتواند خودش را با خصوصیاتی که برای مرد یا زن بودن در فرهنگ تعریف شده تطبیق بدهد این نظر کارشناسی مطرح میشود که فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی شده و البته تاکید میکنند که در احساس هویت جنسی یعنی احساس متعلق بودن به یک جنسیت خاص باید میان کسانیکه اختلال هویت جنسی دارند با افرادی که دو جنسی هستند تمایز قایل شد.
به گزارش ایسنا، منطقه مرکزی، در اختلال هویت جنسی افراد تمایل یا اصرار به تعلق داشتن به جنس مخالف دارند که به دو صورت خود را نشان میدهد، یکی کلامی است یعنی فرد ابراز میکند کهمیخواهد به جنس مخالف متعلق باشد و غیرکلامی به این معنی که رفتاری انجام میدهد که شبیه به رفتار جنس مخالف است.
به اعتقاد پزشکان واژه علمی ترنس "سکشوالیته" برای افرادی به کار برده میشود که دارای اختلال هویت جنسی هستند، یعنی فردی که از جنسیت خود راضی نیست و به هیچ عنوان روح و روان خود را متناسب با جسم غالب خود نمیداند و خود را از جنس مقابل میداند. یعنی فردی که از نظر فیزیکی و ظاهری مذکر است اما از نظر روحی و روانی دارای تمام خصوصیات روحی و روانی دختران و زنان است، یا بر عکس فردی که از نظر ظاهری و فیزیکی مونث است، اما از نظر روحی و درونی دارای تمام خصوصیات مردان و پسران است و این تضاد بین روح و جسم همان اختلال هویت جنسی نامیده میشود.
اما "هرمافرودیسم" یا دو جنسی بودن، نوعی اختلال و اشکال آناتومیک است یعنی در بدن فرد مبتلا، اندامهای جنسی هر دو جنس مونث و مذکر وجود دارد و بە طور مثال ممکن است دستگاه خارجی تناسلی شخص، مردانه باشد اما ارگانهای زنانه مثل رحم و تخمدان نیز در بدن او به شکل ناقص وجود داشته باشد، چنین فردی دوجنسی قلمداد میشود.
به اعتقاد روانپزشکان اختلاس "تیاس"ها، اختلال در احساسات و هیجانات و تمایلات آنهاست یعنی فردی که به لحاظ ژنتیک و ظاهر فیزیکی زن است، احساسات و تمایلات و رفتارهایش مردانه است و درباره خودش معتقد است کە باید مرد میشد؛ یعنی احساس میکند که تمایلات و احساسات و روحیات مردانهاش در یک قفس زنانه گیر افتاده است، مثل مردها رفتار میکند و حتی پس از رسیدن بە سن بلوغ، تمایلات جنسیشان هم مثل جنس مخالفشان است.
به گزارش ایسنا، مقدمه فوق که براساس نظریات پزشکی در خصوص دوجنسیها تنظیم شد شاید این سوال را در اذهان مخاطبین بوجود آورد که نگارنده به دنبال ارائه چیست؟ با داستان "امیرعلی" سوژه گزارش ما همراه شوید تا رفع ابهام شود.
امیرعلی که متولد یکی از روستاهای ساوه است یکی از این مواردی بود که در قفس زنانه گرفتار شده بود، اما با تلاش و پشتکار و صبر توانست خود را در محیط کوچک و محدود روستا که بیشتر مردم یکدیگر را میشناسند از این قفس برهاند و ثابت کند که مرد است.
امیرعلی با شرم و حیا لب به سخن گشود، و این چنین روایت کرد: اسم دخترانهام رقیه بود از بچگی عاشق لباسهای پسرانه بودم از لباسهای دخترانه متنفر بودم، با پسرها بازی میکردم و رفتارم برای خانواده عجیب بود. بارها به این دلیل از سوی خانوادهام کتک میخوردم، آنها مرا درک نمیکردند و وجود اختلال جنسی در من را نمیپذیرفتند.
وی با بیان اینکه تنها افرادی مانند خودم درک میکنند که بچههای مبتلا به این حس چقدر تنها هستند، افزود: والدین این کودکان معمولا مشکلات فرزند خود را نمیپذیرند یا با نامهربانی، عصبانیت و سرکوفت به فرزند مبتلا واکنش نشان میدهند. عموما خانوادهها تحت تاثیر دیدگاههای فرهنگی و اجتماعی حاضر به قبول چنین مسئلهای نمیشوند، چرا که آشکار شدن آن را مساوی با بیآبرویی، بر سر زبانها افتادن و از دست دادن حس اعتماد دیگران میدانند.
امیرعلی گفت: رفتارهای پسرانهام به حدی بود که هنگامی که به نانوایی میرفتم در صف مردانه میایستادم و به دلیل این رفتارها در کلاس اول راهنمایی مجبور به ترک تحصیل شدم و در سن 12 سالگی با وجود دختر بودنم درخواست زن کردم و این درخواست نیز با برخورد خانواده همراه بود.
وی افزود: به سن بلوغ که رسیدم حتی یک خواستگار هم داشتم و پدر و مادرم به من اصرار داشتند که باید ازدواج کنی، اما پذیرش این موضوع برایم بسیار دشوار بود و نمیتوانستم زن بودن خودم را بپذیرم، تا اینکه علیرغم مخالفت پدرم به روانپزشک در ساوه مراجعه کردم و وی مرا به کمیسیون پزشکی تهران برای انجام اعمال جراحی ارجاع داد و سختی کارم از آنجا آغاز شد چون هزینه انجام سه مرحله جراحی را نداشتم و کسی هم از من حمایت مالی نمیکرد.
امیرعلی به ناچار با پوشش پسرانه به صورت شبانهروزی آغاز به کار کرده تا مخارج عمل جراحی را فراهم کند، وی در اینباره گفت: شبها به عنوان نگهبان کار میکردم و روزها هم به سختی کار می کردم و با وجود عدم حمایت و مخالفت پدرم توانستم با فراهم کردن پسانداز در یکی از بیمارستانهای تهران موفق به انجام اعمال جراحی و تغییر جنسیت خود از زن به مرد شوم.
وی افزود: با سپری کردن مشکلات بسیار و سه مرحله عمل جراحی پرهزینه در سال 92 با وجود شرایط مالی بسیار بد تصمیم به ازدواج گرفتم و 150 هزار تومان پول قرض کرده و در محضر همسرم را عقد کردم. پدرم حتی حاضر نبود برای عقدم در محضر حاضر شود، اما حالا که بیمار است سعی میکنم به او خدمت کنم.
امیرعلی که حالا تکلیف جنسیت خود را مشخص کرده با مشکلات دیگری روبروست، اسم دخترانهاش برایش آزاردهنده است چراکه در محیط روستا وقتی برخی میخواهند اذیتش کنند یا سربسرش بگذارند به آن اسم صدایش میزنند و این شرایط با مشکلات روحی و روانی خاصی برای او همراه است، لذا به مرکز پیشگیری از آسیبهای اجتماعی شهرداری ساوه مراجعه کرده و از راهنماییهای روانشناس و مددکاران این مرکز بهرهمند شده است.
به گفته وی، شهردار ساوه نیز در چهارچوب قانون با توجه به مشکلات جسمی و روحی، موانع ساخت یک منزل 45 متری را برایش مرتفع ساخته است و او که تا آنزمان تقریبا از تمامی حمایتها بویژه از سوی خانوادهاش بینصیب بوده است، علاوه بر تقدیر از فعالیت مرکز پیشگیری از آسیبهای اجتماعی شهرداری ساوه از تمامی مدیران شهری همچون معاونت خدمات شهری و مسئول مرکز که مرا مورد حمایت قرار دادند، تقدیر کرد.
وی در پایان این گفتگوی کوتاه از مسئولان و خیرینی که صدایش را میشنوند، خواست به او کمک کنند تا با برخورداری از یک شغل آبرومند بتواند تامین مایحتاج خانوادهاش را تامین کرده و بتواند یک مرد برای خانوادهاش باشد چراکه از راهی پر از پرتگاه، سنگلاخ و ناملایمات گذشته، خود را از آسیبهای اجتماعی دور کرده و به اینجا که هست رسانده است.
دردی در محاصره ناآگاهی
به گزارش ایسنا، امثال امیرعلی به نسبت افراد یک جامعه فراوان نیستند، اما مشکلاتشان بسیار زیاد و بزرگ و بویژه در جوامع سنتی و و کوچک بسیار بزرگتر است.
عدم شناخت افراد جامعه از چنین بیماریهایی معضلات بسیاری را برای اینگونه افراد فراهم آورده و بیتوجهی به چنین مواردی گاه تبعات اجتماعی غیرقابل جبرانی را نیز برای جامعه به بار میآورد.
یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی با تاکید بر اینکه بحث هویت جنسی را نباید با دوجنسی بودن یا ترنس سکشوالیتی اشتباه بگیریم در این رابطه به خبرنگار ایسنا گفت: فردی که از نظر هویت جنسی دچار مشکل شده است افکار و رفتارهایی دارد که مخالف با جنسیت اوست.
علی توکلی افزود: اساسا هویت به مواردی مربوط میشود که با پاسخ دادن به سوال «من کیستم؟ » به تعریف آنها میپردازیم. هویت جنسی نیز عبارتست از اینکه فرد به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و فردی رفتارهایی را از خود بروز دهد که در فرهنگ خود آشکارا به وسیله آن رفتارها جنسیت و هویت جنسی خود را بازتعریف کند.
وی بیان کرد: معمولا وقتی کسی که نسبت به جنسیت خود اعتراض دارد یا به لحاظ ملاکهای فرهنگی رفتارهایی را بروز میدهد که متعارض با رفتار جنسیتی اوست، در این صورت میگوییم فرد دچار اختلال هویت جنسی شده است.
این روانشناس افزود: این اختلال ریشه در کودکی فرد دارد و اینکه او چه کسانی را به عنوان الگوهای رفتاری و فکری خود برگزیده یا در خانوادهاش چه کسی به عنوان فردی تاثیرگذار میتواند در زندگی سایرین موثرترین نقشها را بازی کند. این اختلال یک اختلال در باور فرد است لذا برای درمانش لازم است با افرادی که متخصص در درمان اختلالات روانی جنسی هستند مشاوره شود.
به گفته توکلی، اما در مورد ترانس سکشوالیتی یا دو جنسی بودن فرد هم دارای اندام جنسی مردانه و هم زنانه است . این اختلال به نظر میرسد که بنا به دلایل تلقیح مختلط کروموزمهای مردانه و زنانه در زمان شکلگیری جنین رخ میدهد که اگر والدین نسبت به رفتارها، نوع برقراری ارتباط و پوشش فرزندشان آگاهانه واکنش نشان دهند خیلی سریع میتوانند به مشکل فرزندشان رسیدگی کنند و به او در فرآیند درمان اعتماد به نفس داده و عزت نفس او را تقویت کنند. این اختلال یک اختلال در ساختار فیزیکی و آناتومیک است که بوسیله اعمال جراحی تطبیق جنسیتی قابل درمان است.
خطر آسیب های اجتماعی
وی ادامه داد: متاسفانه در مورد امیرعلی والدین به دلیل ناآگاهی و تعصبات فکری رفتارهایی را انجام دادند که میتوانست احتمال بوجود آمدن آسیبهای فردی و اجتماعی بسیار شدیدی را برای او به دنبال داشته باشد.
این کارشناس روانشناسی بالینی تصریح کرد: در این زمینه نقش و رسالت رسانههای گروهی حائز اهمیت است. رسانههای گروهی باید تلاش کند براساس پژوهشهای علمی نسبت به ساختن برنامههایی که به امثال والدین امیرعلی که در جامعه ما کم نیستند پرداخته و به این افراد آگاهی لازم را بدهند و از رخ دادن اتفاقات آسیبزا چه برای فرد مبتلا و چه برای جامعه پیشگیری کنند.
وی تاکید کرد: همچنین سازمانهای دولتی و مردمنهاد مخصوصا سازمان نظام روانشناسی و انجمن روانشناسی مسئولیتهای سنگینی در این زمینه دارند.
توکلی گفت: علیرغم اینکه مراجع عظام در زمینه رفع مشکلات مربوط به این افراد فتواهای جامع و خوبی را صادر کردهاند و سازمانهای مردمنهاد و دولتی با بهرهگیری از افراد شاخص فرهنگی مانند بازیگران و ورزشکاران از این افراد حمایت میکنند و سعی در افزایش آگاهی آحاد جامعه نسبت به این افراد و مشکلات خاص آنها دارند، اما هنوز هم در میان مردم هستند کسانی که در مواجهه با این افراد واکنشهای هیجانی منفی نشان میدهند.
هرچند ساختن اینگونه برنامهها که مربوط به مسائل جنسی است در ایران جسارت بسیار بالایی میخواهد، اما بیماری نیز همچون دیگر بیماری ها نیازمند توجه و این افراد همچون دیگر افراد جامعه صاحب حق رسیدگی به مشکلاتشان هستند و در این مسیر افزایش آگاهی خانوادهها، جامعه و مسئولان یک عنصر اساسی در راستای رفع مشکلات است.