مسئول مرکز توانبخشی امام سجاد(ع) ساوه با اشاره به نحوه ارزیابی و تا حدی درمانهای اولیه اختلالات یادگیری کودکان، گفت: مربیان و والدین این کودکان میبایست جهت تشخیص و ارزیابیهای تخصصی به روانشناسان و مراکز تخصصی LD متمرکز در آموزش و پرورش و یا مرکز توانبخشی که در آنها آموزش و درمان اختلالات یادگیری انجام میگیرد، مراجعه کنند.
طاهره قربانحسینی گروه اول این اختلالات را در رابطه با کودکان با دشواریهای حرکتی عنوان کرد و افزود: برخی از صاحبنظران معتقدند که رشد متعادل بیماریهای حرکتی، اساس یادگیریهای بعدی را تشکیل میدهد.
وی اضافه کرد: تعداد زیادی از کودکان با نارسایی ویژه یادگیری علیرغم دارا بودن هوش طبیعی از نظر حرکتی کندتر از بقیه کودکان هستند که اصلاح این دشواریهای حرکتی قبل از شروع سن آموزش ضروری است و ممکن است از جنبههای مختلفی مورد توجه قرار گیرد که عمده آن به دو دسته تواناییهای حرکتی gross (حرکات بزرگ) مانند چهار دست و پا رفتن، پریدن، دویدن، لی لی کردن، پرتاپ کردن، و ..... و تواناییهای حرکتی line (حرکات ریز) مانند سوزن نخ کردن، قیچی کردن، رنگ کردن، تا کردن، مهرهبند کردن، بستن کفش، نقاشی کردن و... تقسیم میشود.
قربانحسینی اظهار کرد: حتی این موارد را تحت بازیهای مختلف میتوان با بچهها تمرین کرد، مانند بازی لیلی، هفتسنگ،... .
وی گروه دوم را کودکان با دشواریهای تشخیص بینایی بیان کرد و گفت: این کودکان با توجه به اینکه از نظر قدرت بینایی در درک بینایی مشکل دارند، معمولا در خواندن، نگاه کردن و گفتن مشکل دارند.
وی با اشاره به مشکلات دیگر این افراد که، چراغ زردی برای مربیان است، ادامه داد: این مشکلات شامل تشخیص یا شناخت شکلها و طرحهای هندسی گوناگون به ویژه آنها که در زوایا مشکل دارند، در جور کردن اشیاء بر اساس شکل و اندازه آنها، در تشخیص و درک تصاویر اصلی از زمینه یا تشخیص جزء از کل و در تشخیص حروف و کلمات از یکدیگر است.
این کارشناس ارشد روانشناسی کودکان، دشواریهایی در تشخیص و درک شنوایی را گروه سوم دانست و تصریح کرد: این گروه از کودکان معمولا علیرغم نداشتن مشکل شنوایی مبنی بر سالم بودن سیستم شنوایی در تشخیص تشابهات و تفاوت کلمات مختلف مشکل دارند، مثلا کلمات است و اسب، راه و ماه، میز و ریز وقتی برای آنها خوانده شود در تمیز آنها عاجزند و اکثرا اشتباه میکنند.
وی توضیح داد: معمولا این افراد در دیکتههای خود اکثر کلمات را از جا میاندازند یا مواردی از این قبیل که مطمئنا این موارد برای همه مربیان و آموزگاران آشناست.
قربانحسینی بدخط نویسی را نارسانویسی نامید و اظهار داشت: مربیان باید یک جدول تهیه کنند و در حداقل 10 تا 15 دیکته کودک نوع غلطها را یادداشت کرده و بیشترین آمار را در نظر بگیرند و درمان را بر مبنای آن قرار دهند.
وی با بیان اینکه هر یک از اشتباهات، درمانهای متفاوت دارد، ابراز کرد: گروه چهارم کودکان با دشواریها در تکلم یا گفتار هستند که این کودکان در دریافت صداها، تغییر و تفسیر آن توسط مغز و بیان آن توسط زبان مشکل ندارند و همچنین به علت فقر فرهنگی نیز دچار نقصان در گنجینه لغات نیستند، به دلیل مشکلات عاطفی و روانی نیز مشکلی ندارند اما از نظر تکلم دچار مشکل هستند، این کودکان در تعبیر و تفسیر محرکهایی که به مغز آنها میرسند، مشکل دارند.
مسئول مرکز توانبخشی امام سجاد(ع) با اشاره به دو شکل دیسفازی درکی، اظهار داشت: اختلال در درک نشانههای شنیداری با این مفهوم که کودک صداها را می شنود ولی معنی و مفهوم سخنان شنیده شده را نمی فهمد و دسیفازی حرکتی، یا بیانی به این مفهوم که کودک آنچه را که دیگران میگویند، میشنود و معنا و مفهوم را درک میکند اما از بیان افکار و عقاید خویش ناتوان است، دو شکل دیسفازی درکی هستند.
وی گروه پنجم را کودکان با دشواریهایی در خواندن و هجی کردن (نارساخوان یا دیسلکسی) عنوان کرد و ادامه داد: این کودکان در خواندن تپق میزنند، این مشکل از اساسیترین مشکلات است زیرا کودکی که خوب نخواند، در درک مطلب نیز مشکل خواهد داشت و در درک مسائل ریاضی نیز مشکل دارد.
وی با بیان اینکه دیسلکسی (Dyslexia) اصطلاحی است که برای کودکانی که علیرغم داشتن هوش طبیعی در خواندن مشکل دارند، به کار میرود، اظهار داشت: این افراد معمولا یک کلمه را خارج از متن به درستی میخوانند ولی وقتی کلمات در قالب متن قرار میگیرند، در تشخیص آنها با مشکل مواجه میشوند و نیز در درک مطلب (یعنی درک مفهوم مطلب خوانده شده، مشکل دارند) و کلمات شبیه را با هم اشتباه میگیرندو یا با حدس زدن کلمات یا در نظر گرفتن حروف ابتدا و انتها کلمات دیگری اضافه می کنند و نیز با توجه به عکس کنار متن از حفظ داستانسرایی میکنند و بیمیلی شدید نسبت به خواندن دارند و آهسته و با مکث میخوانند.
قربانحسینی گروه ششم را کودکان با دشواریهایی در نوشتن عنوان کرد و گفت: این گروه یا خیلی بد خط می نویسند یا وارونهنویسی و یا قرینهنویسی میکنند.
وی با بیان اینکه به این کودکان که علیرغم هوش طبیعی بسیار بد مینویسند، مبتلا به دیسگرافی میگویند، اضافه کرد: به هر حال عمل پیچیده نوشتن مستلزم رشد ذهنی مهارتهای حرکتی و بینایی است که درمان نارسایی در آن دقت فراوان میطلبد.
این کارشناس ارشد روانشناسی اظهار کرد: گروه هفتم اختلال در انشاءنویسی دارند و از کنار هم گذاشتن جملات و بیان عقاید خود در جملات با مفهوم و منسجم عاجزند.
وی بیان کرد: برای ارزیابی انشاء باید معلم چند انشای خرد را با هم مقایسه کند.
به گفته وی گروه هشتم، اختلال در ریاضیات دارند که اصطلاحی که در موارد شدید این حالت به کار برده می شود، دیسکاکلولی یا اختلال در محاسبه و کسب مفاهیم ریاضی است و معمولا این افراد در حل مسئله، عملکرد در حساب کردن (جمع و تفریق، ضرب و تقسیم) و حس اعداد مشکل دارند.
قربانحسینی تصریح کرد: طبق تئوری حرکتی وکپارت، عدهای عقیده دارند که کم بودن حرکت در نوزادی فرد را مستعد اختلال ریاضی میکند، بچهای که در نوزادی حرکت بیشتری دارد، زوایای بیشتری را میبیند و طرحوارههای بیشتری در ذهن میسازد که قدرت درک ریاضی را افزایش میدهد.
وی ادامه داد: طبق این نظریه حرکتی 36 نوع رفلکس موجود است، لذا بچههایی که از این رفلکسها جهش میکنند، مستعد اختلال ریاضی هستند و البته در درمان آنها نیز با همین الگو عمل کرده و مشخص میکنیم که چه قسمتهایی از این رفلکسها انجام نشده تا آن را به شکل دیگر نسبت به اصل آن آموزش دهیم، مثلا بچههایی که سینهخیز یا چهار دستوپا نرفتهاند در هماهنگی حرکت ضربدر مشکل دارند و به آنها تمرین سینهخیز اما، به صورت ایستاده میدهیم و از آنها میخواهیم موقع راه رفتن مانند رباط راه بروند.
به گفته وی بعضی از حرکات ورزشی تا حدی اصلاحکننده یا پیشگیریکننده از این اختلالات هستند لذا برای ارزیابی اولیه علاوه بر تست هوش، شنوایی و بینایی از تست راتر فرم والدین و فرم معلم نیز استفاده میشود.
وی خاطرنشان کرد: علائم این بیماریها باید به طور دقیق توسط روانشناسان بررسی شده و با توجه به همه ارزیابیها تشخیص و طرح درمان نوشته شود.