شنبه 3 آذر 1403 | Saturday 23 November 2024

مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی

در سامرا بود.
می رودمحضر امیرالمؤمنین (ع) در حرم زیارت و به آقا امیرالمؤمنین می‌گوید: 
آقا ما داریم برمی‌گردیم به ایران و می‌دانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید.آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آینده‌ی زندگی‌ام،این الگو بشود برای ما شاخص،این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند.
حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند* و صبح و شام وقتی حرم مشرّف می‌شد، از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا می‌کرد. 
سه ماه هم ایشان کربلا می‌ماند.
جمعاً می‎شود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید می‌شد که شاید آقا امام حسین (ع)هم مصلحت نمی‌دانند که معرفی کنند،آن شب با دل شکسته از حرم می‌‍‌رود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند، ایشان شب می‌خوابد،
*خواب سیدالشهداء (ع) را می‌بیند. آقا می‌فرمایند:* 
"شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته می‌خواهی به عنوان الگو؟" می‌گوید: بله آقا.
*می‌فرمایند:"فردا صبح وارد حرمِ ما که می‌خواهی بشوی طلوع فجر،کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 ساله‌ای نشسته،* عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی ولباس کرباسی هم پوشیده.شما که وارد می‌شوی،این جوان بلند می‌شود وارد حرم می‌شود یک سلامی پایین پا به من می‌کند،یک سلام به علی اکبر،یک سلام به جمیع شهداء،از حرم خارج می‌شود
 بعدازطلوع فجر.این جوان را دریاب که یکی از انسان‌های بزرگ است ".
حاج شیخ می‌فرماید:
بیدار شدم.
طلوع فجر،وقتی وارد حرم شدم،دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر،همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود،نشسته بود. 
وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سیدالشهداء(ع)،یک سلام به علی اکبر ویک سلام به جمیع شهداء،ازحرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. 
دنبالش دویدم. در صحن،صدایش زدم و گفتم:آقا،بایست من با تو کار دارم.
 برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: "آقا! عمامه‌ی من عاریتی است "
و رفت. 
از صحن رفت بیرون،رفت در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم:
آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت:
 "آقا! عبای من هم عاریتی است "؛ و رفت.
آقای حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید:
دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه‌‌ی دو امام،بااین دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم:
بایست.عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ی من عاریتی است یعنی چه؟
 *شش ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم با شما*.
 یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: 
"چه کسی من را به شما معرفی کرد؟".
 آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: 
صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع).
به حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید:
 "امروز چندمِ ماه است؟"
حاج شیخ عبدالکریم روز را می‌گویند.
می‌گوید: "دنبال من بیا ".
در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند.یک تلّی بود که روی آن تل،یک اتاقکی بود.میرسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: 
"اینجا خانه‌ی من است،فردا طلوع فجر،وعده‌ی دیدار من و شما همین جا ".
می‌رود داخل و دررا می‌بندد.
مرحوم حاج شیخ فرموده بود: 
من در عجب بودم؛ خدایا،این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کردبه فردا.چرا امروز نگفت؟!
 آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ی من راتضمین کنددر معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام.
ایشان می‌فرماید: 
لحظه‌شماری می‌کردم.آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا،روی همان تل.پشتِ همان اتاقک.آمدم در بزنم،صدای ناله‌ی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد:
وَلَدی! وَلَدی.پسرم، پسرم.
در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک¬آلود در را گشود.
گفتم:
خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر، وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ی من است و با من وقت ملاقات گذاشته.این آقا کجاست؟
 گفت: این پسرِ من بود،الآن پیشِ پای شمااز دنیا رفت.
وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم.
 گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم.
یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم،این خاطره را نقل کرده بود ازدوران جوانی و بعد فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. 
روز قبل به من گفت: 
آقا عمامه‌ی من عاریتی است،
 عبای من عاریتی است
فردا جلوی چشمانِ من،عبا و عمامه را گذاشت و رفت. 
می‌خواست به من بگوید:
 *شیخ عبدالکریم حائری!
 مرجعیت،عاریتی است
 ریاست،عاریتی است
 خانه‌هایتان،عاریتی است
پول‌های حسابتان،عاریتی است
وجودتان،عاریتی است
سلامتی‌تان،عاریتی است.
هر چه می‌بینید،عاریه است
و امانت است
دل به این عاریه‌ها نبندید.
این‌ها را یاازشمامی‌گیرند
یا حوادث، یا وارث می‌برد.
او با مردن خود در عمل نشان داد هرچیزی هنگام مرگ  جز اعمالی که خالص برای خداوند متعال باشد هرچه داریم عاریه است

🌹🍃

زندگی نامه دکتر مسعود پزشکیان

تولد و دوران پیش از دانشگاه

مسعود پزشکیان، در ۷ مهر ماه ۱۳۳۳ در خانواده ای مذهبی، در شهر مهاباد دیده به جهان گشود. مدرسه را در مهاباد تمام کرد و برای ادامه تحصیل به هنرستان کشاورزی در ارومیه رفت و در رشته صنایع غذایی، دیپلم گرفت. در ۱۳۵۲ به عنوان سپاهی ترویج به شهر مرزی زابل از توابع استان سیستان و بلوچستان اعزام و مشغول خدمت سربازی شد. در شهر زابل با برقراری ارتباط با جوانان و نوجوانان شهر، آنها را مجذوب خود ساخت و با کمک همین جوانان، مسجدی ساخت و به کار فرهنگی پرداخت و در ارشاد آنان همت گماشت. به خاطر فعالیت هایی که در محل ماموریت خود انجام می داد و نیز به جرم تمرد از دستورات، توسط رکن ۲ ارتش شاهنشاهی توبیخ شد.

وقایع و تجربیات دوران سربازی، تاثیر به سزایی در مسیر زندگی او داشت. پس از اتمام دوران سربازی، تصمیم گرفت که پزشک شود. با تلاش و پشت کاری که داشت، در ۱۳۵۴ دیپلم طبیعی گرفت و سپس در سال ۱۳۵۵ از رشته پزشکی شهر تبریز قبول شد.

چطور بیت کوین بخرم؟ از کجا شروع کنم؟

چطور بیت کوین بخرم؟ از کجا شروع کنم؟

مشاهده
تبلیغ

از ورود به دانشگاه تا پیروزیِ انقلاب

جو حاکم بر بیشتر دانشگاه های کشور، مخصوصا دانشگاه تبریز در اواخر حکومت شاهنشاهی بیشتر در دست چپ‌ها (کمونیست‌ها) بود. دانشجویانی که وارد دانشگاه می‌شدند و راه مبارزه را در پیش می‌گرفتند، به خاطر جو غالب دانشگاه در آن زمان، از جنبش چپ اقتصادی تاثیر می‌پذیرفتند. جو حاکم، جوی ضد سرمایه داری و بورژوازی بود، در چنین فضایی هرکس می‌خواست خود را انسانی مبارز معرفی کند و برای خود اعتباری کسب کند، می‌بایست خود را با تفکرات این گروه همسو نشان دهد. در این جو دانشجویان مسلمان حتی نمی‌توانستند، در ملاء عام نماز بخوانند. تشکل‌های دانشجویی در دست گروه‌های چپ بود و حضور گروه‌های مذهبی در دانشگاه کمرنگ بود. در این فضا مسعود پزشکیان وارد دانشگاه تبریز شد. او بدون توجه به جو حاکم، کلاس‌های قرآن و نهج البلاغه تشکیل داد؛ تا به این وسیله بتواند دانشجویان مسلمان را منسجم و متحد کند. رفته رفته به تعداد دانشجویان شرکت کننده در این کلاس‌ها افزوده شد و کلاس ها رونق خاصی پیدا کرد.

این جمع به همراه سایر دانشجویان مسلمان دانشگاه تبریز با هدایت مسعود پزشکیان، نقش عمده‌ای در تظاهرات تاریخی ۲۲ بهمن مردم تبریز ایفا کردند. در همین راهپیمایی برادرش توسط ماموران تیر خورد و پس از بستری شدن توسط حکومت زندانی شد.

پس از پیروزی انقلاب؛ انقلاب فرهنگی و جنگ تحمیلی

پس از انقلاب دکتر مسعود پزشکیان با تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی و ادامه کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و جلسات بحث و مناظره، باعث تقویت نیروهای مذهبی و وحدت آنها شد.

در آن زمان، انجمن اسلامی دانشکده پزشکی قوی ترین انجمن در کل دانشگاه تبریز بود. در سال ۵۸، پس از اینکه چپ‌ها مراسم سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی را در دانشکده پزشکی به هم زدند، کار به درگیری فیزیکی بین دانشجویان مخالف و طرفداران انقلاب کشید و به بسته شدن دانشگاه انجامید. با پیام امام خمینی و اعلام همبستگی سایر دانشگاه‌ها، در نهایت انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد. پس از تعطیلی دانشگاه، با عضویت در جهاد سازندگی و رفتن به روستاهای دورافتاده و تلاش برای محرومیت زدایی، و با فعالیت در جهاد دانشگاهی برای توسعه علمی و تخصصی کشور، در تثبیت و تقویت انقلاب کوشید. در همین ایام بود که جنگ نیز شروع شد. در دوران جنگ تحمیلی، دکتر پزشکیان به عنوان مسوول اعزام اکیپ‌های پزشکی به مناطق عملیاتی فعالیت داشت و در بسیاری از عملیات‌ها، به عنوان رزمنده و پزشک حضور فعال داشت و در پشت جبهه نیز به مداوای مجروحان می‌پرداخت.

دکتر پزشکیان پس از اتمام دوره پزشکی عمومی در سال ۶۴، مدتی به عنوان مربی فیزیولوژی در دانشکده پزشکی تدریس کرد. اما این روال طولی نپایید و ادامه تحصیل را به تدریس ترجیح داد. به نحوی که اوقاتی را که از جبهه و جنگ فراغت می‌یافت به تحصیل و مطالعه اختصاص می‌داد. تا اینکه جنگ تمام شد. دو سال پس از اتمام جنگ، یعنی در سال ۱۳۶۹، پزشکیان مدرک تخصص جراحی عمومی را از دانشگاه تبریز کسب کرد و بلافاصله دوره فوق تخصص را شروع کرد. در سال ۱۳۷۲ با مدرک فوق تخصص جراحی قلب از دانشگاه علوم پزشکی ایران، فارغ التحصیل شد و در بیمارستان شهید مدنی تبریز به خدمت حرفه‌ای و علمی مشغول شد.

ریاست دانشگاه تا وزارت بهداشت

پزشکیان پس از مدتی فعالیت علمی در بیمارستان قلب شهید مدنی، ریاست بیمارستان را عهده دار شد. تا اینکه در سال ۱۳۷۳، از طرف دکتر علیرضا مرندی، وزیر وقت بهداشت و درمان دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی، به ریاستِ دانشگاه علوم پزشکی تبریز منصوب شد. در دوران شش ساله‌ی ریاست دانشگاه (از ۷۳ تا ۷۹)، خدمات ارزنده‌ای انجام داد و آثار ماندگاری از خود به جا گذاشت. کارنامه عملکرد پزشکیان در دانشگاه علوم پزشکی تبریز بسیار درخشان بود.

• ارتقای جایگاه دانشگاه علوم پزشکی تبریز از تیپ ۲ به تیپ ۱؛
• احداث ۶۰۰ خانه بهداشت به نام ۶۰۰ شهید گلگون کفن انقلاب اسلامی در مدت ۶ ماه در روستاهای استان
• ساخت و راه اندازی ۵۰ مرکزِ بهداشتی در سطح استان؛
• اخذ امتیاز، احداث، تکمیل ساخت و بهره برداری از مرکز مدیریت کشوری سلامت در تبریز (NPMC)؛
• مطالعه و راه اندازیِ طرح پزشک خانواده و سیستم ارجاع در چارچوب مقررات ممکن در استان؛
• توسعه فضاهای آموزشی و تحقیقاتی.
• و …

اینها تنها بخش کوچکی از موفقیت هایی است که در این دوران حاصل شد.
فعالیت های اثربخش دکتر پزشکیان در دوره ریاست دانشگاه علوم پزشکی و انعکاس آن در سطح ملی و بین المللی، استان آذربایجان شرقی و تبریز را در کانون توجه سیاستگذاران، نخبگان و متخصصان بخش سلامت و سایر بخش ها قرار داد. به طوری که مسوولین ارشد وزارت بهداشت، حوزه های سیاستگذاری و تصمیم سازی در سایر بخش ها (مجلس، معاونین رئیس جمهوری)، نمایندگان سازمان جهانی بهداشت و مدیرکل وقت آن سازمان با حضور در استان از نزدیک دست آوردهای حاصل شده را مورد توجه و بررسی قراردادند و اکثراً خواستار گسترش و تعمیم این دستاوردها در سطح ملی شدند.

دکتر فرهادی وزیر بهداشت و درمان در دوره اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، در اواخر دوران وزارت خود از دکتر پزشکیان دعوت کرد که به عنوان معاون سلامت به تهران برود. به این ترتیب دکتر پزشکیان عازم تهران شد و شش ماه معاونت سلامت وزارت بهداشت را بر عهده داشت. نهایتا در دور دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی، با توجه به درایت، کارآیی و شایستگی های علمی و مدیریتی و همچنین تعهد و اخلاص توسط ریاست محترم جمهوری جهت تصدی مقام وزارت بهداشت به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و از مجلس رای اعتماد گرفت.

دوران وزارت بهداشت تا نمایندگی مجلس

برخی از مهمترین دستاوردهای دوران چهار ساله‌ی پزشکیان در مقام وزیر بهداشت:

• ترجیح اولویت اقشار آسیب پذیر در ارایه خدمات بهداشتی و درمانی؛
• تصویب و اجرای قانون بیمه روستایی و دادن دفترچه بیمه برای نزدیک به ۲۵ میلیون روستایی و شهرهای زیر ۲۰هزار نفر جمعیت؛
• تصویب و اجرای قانون بیمه بستری؛
• افزایش تقریبا دو برابری بودجه وزارت بهداشت و درمان با همکاری و کمک مجلس؛
• راه اندازی طرح پزشک خانواده؛
• ایجاد اشتغال برای تمام پزشکان عمومی و کادر پیراپزشکی؛
• تغییر روند تحقیقات و ارزیابی مستمر علمی بخش آموزش؛
• افزایش مقالات خارجی
• ارایه طرح بیمه افراد بی بضاعت، که امکان پرداخت هزینه های درمان را ندارند و توسط هیچ ارگان یا سازمانی بیمه نشده اند، روی تخت و تلاش برای تصویت و اجرای آن
• بیمه تصادفات
• طرح اورژانس و نوسازی ناوگان آمبولانس های کل کشور
• و ….

همه این اتفاقات در شرایطی افتاد که وزارت بهداشت و دکتر پزشکیان با مشکلات عدیده ای از خارج از حوزه وزارت بهداشت مواجه بودند: از جمله طرح جدایی آموزش از وزارت بهداشت و ادغام آن در وزارت علوم، که با تلاش فراوان مانع از این اتفاق شدند؛ طرح جدایی وزارت رفاه و تامین اجتماعی از وزارت بهداشت، که علارغم تلاش و مخالفت وزارت بهداشت و دکتر پزشکیان، این اتفاق افتاد و نیز طرح استیضاحِ دکتر پزشکیان در مجلس که منتهی به رای بالاتر دکتر پزشکیان نسبت به زمان رای اعتماد شد.

پس از اتمام دوران وزارت، علارغم اصرار و درخواست‌های فراوان مبنی بر اقامت ایشان در تهران و ادامه فعالیت های علمی و سیاسی از پایتخت، دکتر پزشکیان به خاطر علاقه و تعلق خاطرش به آذربایجان، از قبول تمام پیشنهادها سرباز می زند و به تبریز، دیار غیور مردان، بازمی گردد تا به عنوان یک پزشک، به شهر و مردم خود خدمت کند.

دکتر پزشکیان از معدود وزیرانی است که پس از دوران وزارت، تهران را ترک می‌کند و به استان و شهر خود مراجعه می کند.

مجلس شورای اسلامی

فعالیت به عنوان یک جراح قلب در بیمارستان شهید مدنی تبریز علارغم منافع مالی و آسایش شخصی، همه آن چیزی نبود که دکتر پزشکیان می خواست. مشکلات مردم و منطقه و احساس مسئولیت دست به دست هم می دهند تا ایشان در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام کنند. با حسن نظر مردم و رای بالای آنها دکتر پزشکیان به عنوان نماینده مردم محترم تبریز، آذرشهر و اسکو انتخاب شدند و هم اکنون به عنوان نماینده مجلس برای خدمت به مردم کشور و مخصوصا منطقه آذربایجان تلاش می‌کنند.

منبع: سایت دفتر دکتر مسعود پزشکیان

 

 

 

مقاله برگزیده

ترور نافرجام سید علی خامنه‌ای


ترور نافرجام رهبر انقلاب

 

نيروي انساني را «سرمايه» نمي دانيم؛چرا؟

سیدحسن موسوی‌چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

آپلود عکس

تلخ تر از تلخ

نبی اله عشقی ثانی

 

تمامی حقوق محفوظ است ، طراحی شده توسط کامپوسیس، رادیو ساوه توسط سرورهای قدرتمند محکم هاست پشتیبانی می‌شود.

Template Design:Dima Group