ساوه .درسفرنامه ماکوپولو / دکتر مریم میر محمدی
مارکوپولو مشهورترین بازرگان-جهانگرد ونیزی فقط در چند موقعیت کوتاه در ایران به سر برد. ولی بخش ایران سفرنامه ی مارکوپولو از جالبترین و هیجانانگیز بخشهایش است و واقعا ارزش خواندن دارد. مارکوپولو در سفرنامهاش، ایران اواخر قرن سیزدهم میلادی را روایت میکند. در این دوره ایلخانیان ( 651-736 هجری قمری 1256–133 میلادی) بر فلات قاره ایران حمکرانی میکنند. ایلخانیان از نوادگان چنگیزخان مغول بودند و به مدت 79 سال بر ایران تسلط داشتند.
در آن زمان مسافرت و جهانگردی رواج چندانی نداشت و به خصوص به نوشتن خاطرات سفر یا سفرنامه نادر بود. بنابراین شرح و توضیات مارکوپولو از اوضاع و احوال شهرها و کشورهای سر راهش خیلی خاص و استثنایی بود
مسیر راه مارکوپولو در ایران
ساوه، در سفرنامه مارکوپولو
بند سی یک 31 ( سفر نامه )-مسیر حرکت مارکو به طرف شهر ساوه بود. ص 115 تا 116
دکنر مریم میراحمدی
موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی
دربند سی ویک 31-" ایران بزرگ " شرح داده شده است.مسیر حرکت مارکو به طرف شهر ساوه. دقیقا نمی دانیم که مارکودرچه فصلی تبریز راترک کرده است.
اما مسلما در فصلی بوده که براحتی می توانسته از گردنهء شبلی بگذرد. در آن ایام راه کارواترو از محلی می گذشت که بعد ها در نزدیگی آن جاده ساخته شد.
اگرچه نام شهر میانه در سفر نامه مارکوپولو آورده تشده است . اما از آنجایی که مسیر سنتی وتاریخی آن نیز از شهر میانه می گشته است . قویا حدس می زنیم که مارکو نیز از این شهر عبور کرده وخورابه شهر ساوه رسانده است.
از طریق جغرافیدان عصر مغول . حمد الله مستوفی از چگونگی شهر ساوه درهمان ایام خبر داریم که شهری آباد " از اقلیم چهارم است وشهرکی اسلامی ".30 . ساوه درزمان مارکواز { از چهل وشه دیه } تشکیل شده وبسیاری آباد بوده است .31.
ساوه همان شهری است که طبق روایات سه ایرانی اهل آنجا از جمله اولین کسانی بودندکه خبر تولد مسیح دادند وبرای دیدار وی به اوبه اورشلیم شتافتند. مارکوی جوان کنجکاوانه به دنبال نشانی از آنان می گردد. 32.
وتصادفا به قلعه ای برمی خوردکه به " قلعه آتش پرستان " معروف بوده است. باتوجه به اینکه درنواحی مرکزی ایران زرتشتیان ایران سکونت دارند .چنین برمی آیدکه مارکو با برخی ازپیروان زردشت ملاقات کرده است.
بند سی دو 32-نیز به ادامه همین مطلب می پردازد واین ایر انیان همواره کوشش می کردند تا آتش مقدس روشن نگاه دارند.
درپیوند با روایت سه نفر ایرانی است. که نام شهر های ساوه - آوه -کاشان ذکر می شود .
شهر آوه که به آوه ساوه معروف است. درکناررود آوه قرار دارد. جغرافیدان مسلمان مانند مقدسی از آن به عنوان آوهء ری یاد می کند و یاقوت آن را " آبه" می نامند . مستوفی آوه رامرکب از " هفت پاره دیه " می داند ومی گوید " کوه نمکلان میانه آوه وقم از خاک است وبا هیچ کوه پیوسته نیست واز غایت شوری برف برآن قرارنگیرد " .33
ساوه نیز می بایستی در آن ایام معروفیت زیادی داشته باشد زیرا که برسر را تجارتی ( جاده ابرابشم ) وزیارتی قرار داشته است وظاهرا دارای کتابخانه عظیمی بوده که در اثر حملات مغول در سال 617 ق /1220 م از بین رفته است .34/
منابع :
30- حمدالله مستوفی قزوینی :نزهه القلوب به کوشش لسترنج ( تهران 1363 ) ص 62
31- همان منبع ص 63
32- ریشه مطلب سه ایرانی راابوالحسن مسعودی در مروج الذهب ج ا . ترجمه ابوالقاسم پاینده ( تهران 1356 ) ص 606 چنین نق می کنند { کوروش شاه به هنگام تولد مسیح علیه السلام سه کس رافرستاد به یکی کسیه کندر وبه دیگری مر وسومی رایک کیسه خاک طلا داد وگفت بوسیله ستاره ای که اوصاف آن را گفته بود راه جویند آنهابرفتند ودرشام به نزد حضرت مسیح ومادر اومریم رسیدند"
33- گی لسترنج : جغرافیا تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ترجمه محمود عرفان { نهران 1364} ص228
34- همان منبع ص 239
ژان شاردن - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
شاردن در سفرنامهاش درباره وجه تسمیه شهر تبریز چنین مینویسد:
«من در ﺳراﺳر روی زمین شهری ﻧﻣﯽﺷﻧﺎﺳم ﮐه درﺑﺎرهی وﺟه تسمیه و ﺗﺎرﯾﺦ و ﭼﮕوﻧﮕﯽ ﺑﻧﺎی آن ﻣﯾﺎن ﻣﺣﻘﻘﺎن ﺟدﯾد اینقدر اﺧﺗﻼف در ﻣﯾﺎن ﺑﺎﺷد. «ﺗﺑرﯾز» کلمهای ﻓﺎرﺳﯽ اﺳت، و این ﻧﺎم را در ﺳﺎل ۵۶١ هجری ﺑر این شهر نهادهاند. ﻣﺣﻘﻘﺎن و ﺗﺎرﯾﺦﻧوﯾﺳﺎن اﯾران همه ﺑر این ﻗولاﻧد ﮐه ﺗﺑرﯾز در ﺳﺎل ۵۶١ هجری ﻗﻣری ﺑﻧﺎ ﺷده، اﻣﺎ درﺑﺎرهی ﺧﺻوﺻﯾﺎت دﯾﮕر شهر اﺧﺗﻼفﻧظر ﺷدﯾد دارند. ﺑرﺧﯽ از آﻧﺎن ﺑﻧﺎی ﺗﺑرﯾز را ﺑه زﺑﯾدهﺧﺎﺗون ﮐه ﺑهﻣﻌﻧﯽ ﮔل ﺳرسبد ﺑﺎﻧوان اﺳت، زن هاروناﻟرﺷﯾد، خلیفهی ﺑﻐداد، نسبت ﻣﯽدهند. ﻣﯽﮔویند: روزی زﺑﯾده ﺧﺎﺗون ﭼﻧﺎن ﺑﯾﻣﺎر ﺷد ﮐه ھﯾﭻﮐس ﺑه ﺷﻔﺎﯾﺎﻓﺗﻧش اﻣﯾد ﻧداﺷت. در ﭼﻧﺎن ﺣﺎل ﯾﮏ ﭘزﺷﮏ ایرانی ﭘﯾدا ﺷد، و در اﻧدک ﻣدﺗﯽ او را از رﻧﺞ ﺑﯾﻣﺎری رهاند. زﺑﯾده ﺧﺎﺗون ﮐه ﻧﻣﯽدانست ﭼه ﭘﺎداﺷﯽ در ﺑراﺑر این ﺧدﻣت ﺑزرگ ﺑه ﭘزﺷﮏ بدهد، انتخاب آن را ﺑه ﺧود وی واﮔذار ﮐرد. او ﺧواھش ﮐرد زﺑﯾدهﺧﺎﺗون دﺳﺗور دهد در زادﮔﺎه وی شهری ﺑه اﻓﺗﺧﺎرش بسازند. ھﻣﺳر ﺧﻠﯾﻔه ﺧواھش ﭘزﺷﮏ را ﭘذﯾرفت و ﺑﯽدرﻧﮓ دستور داد ﺳﺎختن شهر را آﻏﺎز کنند. این شهر را ﭘس از اﺣداث ﺗﺑرﯾز ﻧﺎم ﻧﮭﺎدﻧد ﺗﺎ ﻣﯾﺎن این ﻧﺎم و طﺑﺎﺑت از ﻧظر اﺳﻣﯽ راﺑطه و ﻗرینهای ﺑرﻗرار ﺑﺎﺷد. ﭼه «طب» ﺑه ﻣﻌﻧﯽ ﭘزﺷﮑﯽ اﺳت و «رﯾز» از ﻣﺻدر ریختن اﺷﺗﻘﺎق ﯾﺎﻓﺗه اﺳت.
ﺑﻌﺿﯽ دﯾﮕر ﻧظرهای ﻣﺷﺎﺑه اﯾن دارﻧد. ﻣﯽﮔوﯾﻧد ﯾﮑﯽ از ﺳرﮐردﮔﺎن ﺳﭘﺎه هارون اﻟرﺷﯾد، ھﻼﮐوﺧﺎن، ﻧﺎم داﺷت. وی ﮔرﻓﺗﺎر تبی ﺷد ﮐه ﻣدت دو ﺳﺎل هرﭼه ﺑه درﻣﺎﻧش ﮐوﺷﯾدﻧد ﺳودمند ﻧﯾﻔﺗﺎد، و ھﻣهی ﮐﺳﺎﻧش از ﺷﻔﺎﯾﺎﻓﺗﻧش ﻧﺎاﻣﯾد ﺷدﻧد. اﺗﻔﺎﻗﺎ ﮔﯾﺎھﯽ را ﮐه در همین ﻣﺣل ﺷﮭر ﺗﺑرﯾز روﯾﯾده ﺑود ﺧورد، و در زﻣﺎن ﺑﮭﺑود ﯾﺎﻓت. ﺑه ﺷﮑراﻧهی ﺷﻔﺎﯾﺎﻓﺗن دﺳﺗور داد در ھﻣﺎن ﻣﮑﺎن ﮐه آن ﮔﯾﺎه ﺷﻔﺎﺑﺧش روﯾﯾده ﺑود، ﺷﮭر ﺑزرﮔﯽ ﺑﺳﺎزﻧد. ﭼون ﺳﺎﺧﺗه آﻣد آن را «ﺗبرﻓت» ﻧﺎم نهاد؛ بعدها ﺑر اﺛر ﺗﺣرﯾف و ﺗﺻﺣﯾف ﺑه ﻣﻧظور آﺳﺎن و زﯾﺑﺎﺷدن ﺗﻠﻔظ ﺗبرﻓت ﺑه ﺗﺑرﯾز ﻣﺑدل ﺷد.
عکس قدیمی از ساوه در سال1280 دوره قاجار
مارکوپولو در ایران
خبر تولد حضرت عیسی ( ع) توسط سه مغ ( دانشمد) ایرانی آوه
خیر تولد مسیح (ع) توسط سه مغ ساوه ای( دانشمند آوه ) به اورشلیم
در سفرنامه مارکوپولو در حدود سال ۶۷۱ ه-ق ۱۲۷۱-۱۲۷۲ م درمسیر خود... به ساوه.. در مورد حکایت سه مغ وپادشاهی که گویا از ساوه به بیت اللحم رفته واز همانجا بشارت دهنده تولد حضرت عیسی (ع) ..
سه مغ (یونانی :μάγοι) سه مجوس، سه مجوس شرقی، سه شاه، سه پادشاه مقدس و سه فرزانه نام هائی اند برای سه خارجی که بر اساس انجیل متی برای ارج نهادن بهعیسی به دیدارش شتافتند؛ و برای زادروزش زر، مرّ و کندر به ارمغان بردند. این داستان در داستان تولد عیسی نقش بسیار مهمی دارد. بر اساس انجیل متی که تنها انجیلی از اناجیل چهارگانه است که آمدن سه مغ را گزارش کردهاست. این سه مغ اولین شخصیتهای مذهبی بودند که عیسی را پرستش کردند. در نوشته انجیل ذکر شدهاست که آنها از شرق آمدند و گفتند که آمدهاند مسیح پادشاه یهودیان را پرستش کنند. با اینکه تعداد این افراد در انجیل نیامده است بر اساس سه هدیه تصور میشود که سه نفر بودهاند.
ریشه یابی ۱۵۰۰ جانام کهن در جهان /نگارنده پروفسور دکتر ..
ولادیمیر مینورسکی ترجمه مرتضی ذکایی
دانلود کتاب سفرنامه مارکوپولو pdf
مسجد جامع ساوه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
جاده ابریشم از ساوه
جاده ابریشم از ساوه saveh
نزهةالقلوب - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
http://savehje.blogfa.com/post/1265
برخودار بیک در ساوه / بنا بر نوشته (ژان شاردن ) سیاح فرانسوی در عصر صفویه
ژان شاردن - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
گرد آوری : محمد شرافت