دوشنبه 5 آذر 1403 | Monday 25 November 2024

 

حضرت عیسی ( ع)

وگوشه چشمی به ساوه

---------------

طی پیامی به مسیحیان ایران و جهان؛

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی طی پیامی توئیتری فرارسیدن عید میلاد حضرت مسیح (ع) را تبریک گفتند.

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در پیامی توئیتری که به زبان انگلیسی منتشر شد، عید میلاد حضرت مسیح (ع) را به مسیحیان ایران و جهان تبریک گفتند.

 

قلعه دختر (ساوه) 

رهبر انقلاب اسلامی عید میلاد حضرت مسیح (ع) را تبریک گفتند

 

رئیسی سالروز میلاد حضرت عیسی مسیح (ع) را تبریک گفت

در نامه‌ای به رهبر کاتولیک‌های جهان:

رئیسی سالروز میلاد حضرت عیسی مسیح (ع) را تبریک گفت

رئیس‌جمهور در نامه‌ای به رهبر کاتولیک‌های جهان سالروز میلاد حضرت عیسی مسیح (ع) را تبریک گفت.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری، حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور در پیامی با تبریک فرا رسیدن میلاد عیسی‌بن مریم (ع) به پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان و همه مسیحیان جهان، گرامی‌داشت این ولادت پربرکت را فرصتی جهت تکریم حضرت مریم (سلام‌الله علیها) و یادآوری خصایص اخلاقی اسوه‌ی نوع‌دوستی و بشارت‌دهنده رستگاری مستضعفان، حضرت مسیح (ع) در ایستادگی در برابر ظلم و جور سلطه‌گران و امیدبخشی به آینده‌ای درخشان برای بشریت دانست.

متن پیام حجت‌الاسلام رئیسی به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

عالی‌جناب پاب فرانسیس

رهبر کاتولیک‌های جهان

با کمال مسرت، فرا رسیدن سالروز میلاد مسعود پیامبر صلح و مهربانی، حضرت عیسی مسیح (ع) و آغاز سال ۲۰۲۲ میلادی را به جناب‌عالی و همه مسیحیان جهان، صمیمانه تبریک می‌گویم.

میلاد عیسی روح‌الله، مظهر تجلی اراده و قدرت خداوند است و جایگاه معنوی مریم مقدس، نشان‌دهنده عظمت مقام زن در هستی‌شناسی ادیان الهی است؛ «و یاد کن آن‌گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، همانا خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید.»

گرامی‌داشت این ولادت پربرکت، فرصتی است جهت تکریم حضرت مریم (سلام‌الله علیها)، و یادآوری خصایص اخلاقی اسوه نوع‌دوستی و بشارت‌دهنده رستگاری مستضعفان، حضرت مسیح (ع) در ایستادگی در برابر ظلم و جور سلطه‌گران و امیدبخشی به آینده‌ای درخشان برای بشریت.

از تلاش‌های جناب‌عالی برای نزدیک کردن دل‌ها و دیدگاه‌های پیروان ادیان ابراهیمی تشکر می‌کنم و از خداوند متعال، سلامتی و موفقیت آن‌جناب و شادکامی و سرافرازی همه بندگان خدا و آحاد بشر را مسئلت دارم.

خیر تولد مسیح (ع) توسط سه مغ ساوه ای( دانشمند آوه ) به اورشلیم

حضرت عیسی بن مریم ناصری (ع) ملقب به " مسیح " بنا بر مشهوردر سال ۷۴۹ رومی برابر ۶۲۲ سال قبل از هجرت پیامبر گرامی اسلام (ص ) در بیت اللحم به دنیا امد . جریان تولد عیسی (ع) در قران سوره مریم ایات ۱۶تا ۳۴ امده....

در سفرنامه مارکوپولو در حدود سال ۶۷۱ ه-ق ۱۲۷۱-۱۲۷۲ م درمسیر خود... به ساوه.. در مورد حکایت سه مغ وپادشاهی که گویا از ساوه به بیت اللحم رفته واز  همانجا بشارت  دهنده  تولد حضرت عیسی (ع) ..

سه مغ (یونانی :μάγοι) سه مجوس، سه مجوس شرقی، سه شاه، سه پادشاه مقدس و سه فرزانه نام هائی اند برای سه خارجی که بر اساس انجیل متی برای ارج نهادن بهعیسی به دیدارش شتافتند؛ و برای زادروزش زر، مرّ و کندر به ارمغان بردند. این داستان در داستان تولد عیسی نقش بسیار مهمی دارد. بر اساس انجیل متی که تنها انجیلی از اناجیل چهارگانه است که آمدن سه مغ را گزارش کرده‌است. این سه مغ اولین شخصیتهای مذهبی بودند که عیسی را پرستش کردند. در نوشته انجیل ذکر شده‌است که آنها از شرق آمدند و گفتند که آمده‌اند مسیح پادشاه یهودیان را پرستش کنند. با اینکه تعداد این افراد در انجیل نیامده است بر اساس سه هدیه تصور می‌شود که سه نفر بوده‌اند.

در نقاشیهای بیزانس معمولاً سه مغ در لباسهای پارسی هستند، نقاشی سال ۵۶۵ میلادی.

 

Natal-Reis-Magos ناتال ریز ماجوس یا همان مجسمه شاهان مجوس در برزیل

در زبان‌هایی غیر از پارسی (در متون مسیحی) نام ایشان ذکر شده است: کاسپار؛ ملکیور و پالتازار. بی شک این سه تن پارسی بوده و در سفرنامه مارکوپولو مقبره و آرامگاه این سه تن در مکانی مربعی شکل در ساوه نزدیکی تهران بوده و در اثری از استاد حسین بهزاد نگارگر ایرانی بدان اشاره شده‌است.

قابل ذکر درسال  ۱۳۸۶ شمسی یک تیم فیلم بردار از  کشور کانادا به ساوه آمدند . از قیز قلعه . مسجد  جامع ساوه تا  روستای طراز ناهید ساوه . فیلم برداری انجام ودر شب کریسمس در شبکه جهانی بخش گردید

 منابع : کتاب نانه ساوه دکتر مرتضی ذکایی 

(حضرت عسیی مسیح (ع)

 

نامه ساوه: مجموعه مقاله های ساوه پژوهی

 

مرتضی ذکایی ساوجی (گردآورنده)

------------------------------------------

مارکوپولو؛ساوه،سابه،آوه،و دکترذکایی

 

آیا این "سابه " همان شهر معروف ایران یعنی "ساوه " می باشد ؟

 

خوانندگان گرامی طی دو مقاله تحت عناوین " حضرت مسیح (ع) از نگاه قرآن کریم " و " مجوسان ستایشگر عیسای نوزاد که بودند ؟ " به موضوع به غایت مهم میلاد حضرت عیسی بن مریم (ع) از نگاه قرآن کریم و کتاب مقدس مسیحیان ( انجیل ) پرداخته که در ادامه از واقعه جالب توجهی سخن رفت . ماجرائی که بر اساس آن چند تن از مجوسان با آگاهی از این تولد مبارک برای نیایش و تقدیم هدایا از شرق به سوی بیت اللحم رهسپار شدند که بنا بر روایات این سه مجوس ( مغ) از شهر " سابه " به راهنمائی ستارگان به بیت المقدس رفتند و حضرت عیسی (ع) را زیارت کردند . آیا این "سابه " همان شهر معروف ایران یعنی "ساوه " می باشد ؟ مقاله پیش رو که به قلم آقای مرتضی ذکائی ساوجی به رشته تحریر درآمده و در کیهان فرهنگی آذر 1377 منتشر شده است، به این موضوع از منظر مارکوپولو جهانگرد معروف ونیزی می پردازد . امید که مورد قبول شما خواننده محترم واقع گردد انشاءالله . ... در سفر نامه مارکوپولو اشارات مهمی به این ماجرا شده و هنری پول(2) ، مصحح سفرنامه ، آن را شرح کرده است .مارکوپولو که در حدود سال 671 ه . ق /1272-1271 م در مسیر خود از تبریز به طرف خلیج فارس ، از طریق زنجان و ابهر به ساوه آمده ، در آنجا از آتشکده ها و آتش پرستان یاد کرده و در مورد حکایت سه مغ و پادشاهی که گویا از ساوه به بیت اللحم رفته و از حضرت عیسی (ع) دیدار کرده بودند در آنجا تحقیق کرده و نتایج دیده ها و شنیده های خود را در فصل هشتم سفر نامه آورده است . ما در این جا روایات مارکوپولو در سفر نامه را به همراه شرح و تفسیر هنری پول بر آن ترجمه نقل می کنیم (3). " ایران کشور بزرگی است که در ایام قدیم بسیار پر شکوه و نیرومند بوده ، لیکن اکنون تاتاران آن را ویران و نابود کرده اند . شهر "سابه " ( = ساوه ) در ایران است که از همانجا سه مغ بشارت دهنده عیسی مسیح برخاسته اند. ایشان اینک در آن شهر، در سه یادمان زیبا و بزرگ ، کنار هم مدفون هستند ...در حالیکه اجسادشان ، با موی و ریش بازمانده بر آنها ، هنوز باقی است . یکی از ایشان گاسپار(4) و دیگری ملخیور(5) و سومی بالتاسار(6) نام داشتند" . مارکوپولو پرسشهای بسیاری از مردم آنجا در باره آن سه مغ کرد ، اما هرگز کسی را نیافت که واقع امر را بداند ، الا این که گفتند آنها سه پادشاه بودند که در روزگاران کهن در آنجا بخاک سپرده شدند . با این حال ،در جائی به مسافت سه روز راه از آنجا ، قریه ای دیده بود که بدان قلعه آتش پرستان می گفتند . در این جا وی حکایت ذیل را در باره سه پادشاه مزبور شنیده است : " در روزگار کهن سه پادشاه از آن کشور به نیایش پیغمبری رفتند که زاده شد . آنان با خود سه هدیه بردند ،طلا ، و کندر و مر ، با این اندیشه که ببینند آن پیغمبر ، خداست ، یا یکی از شاهان زمینی ، یا یک حکیم پزشک ؟ آنان می گفتند : اگر طلا را بگیرد ، پس یکی از شاهان زمینی است ، اگر کندر را بگیرد او خداست ، و اگر مر را بگیرد او حکیم است . پس آنان به مکانی رفتند که آن کودک زاده شد جوانترین آن سه شاه نخست پیش رفت و دید که کودک درست هم سن و سال اوست . پس هرچه جلوتر رفت او را بزرگتر دید ، اما(شاه) میانسال نیز او را هم سن و سال خود یافت و هر چه جلوتر رفت او را بزرگتر دید ، سرانجام شاه سالمند (پیش ) رفت و همینطور بسیار اندیشمند شد.و چون هرسه به هم ملحق شدند ، هریک آنچه را دیده بود گفت و هر سه متعجب شدند، پس موافقت کردند که هر سه با هم (به نزد او) بروند و چون به نزدیک کودک رفتند ، او را در سن واقعیش ، یعنی سیزده روزه ، یافتند .آنگاه هدایای خود را که عبارت از طلا و کندر و مر بود حاضر کردند، و کودک آنها را گرفت و به ایشان یک جعبه کوچک دادو آن سه پادشاه به کشور خودشان باز گشتند " ( صص 78-79) در فصل نهم سفر نامه مارکوپولو ادامه ماجرا بدین قرار آمده است : وقتی آن سه پادشاه به کشور خودشان بازگشتند ، چه اتفاق افتاد ؟ چون آنها چند روزی تاختند ، با خود گفتند ببینیم کودک به ایشان چه داده است ؟پس در جعبه کوچک را باز کردند و در آن سنگی یافتند .(آنان) بسیار حیران و متعجب شدند. این برای آنان بسیار مهم بود . از این روی که وقتی آنها هدایای خود را تقدیم کردند ، کودک همه را پذیرفت ، پس ایشان چنین دریافتند که لابد او هم خدای حقیقی ، هم شاه حقیقی و هم حکیم حقیقی است . اما سنگ مزبور نشانه استواری و استحکام ایمان وی بود ، زیرا او اندیشه های آنها را خواند، اگر چه خود آنها این مطلب را درک نکردند . ولی ایشان آن ( سنگ ) را به چاهی سپردند و حفظ کردند . پس راهی مستقیم و آتشین از آسمان بر آن چاه فرود آمد که سنگ در آن بود .چون آن سه شاه این را بدیدند بسیار متحیر شدند . (پس ) آن چاه را مقدس داشته و آن را مرموز و پر معنی و مهم دانستند پس از آن (چاه ) پاره ای آتش بر گرفتند و با خود به مملکت خویش آوردند و آن را در معبدی بسیار زیبا جای دادند .از آن پس مردم مستمرا آن آتش را افروخته داشتند و آن را همچون خدا پرسیدند، و تمام نذر و نیاز های خود را به آن آتش اهداکردند . از اطراف هم آمدند و از آن آتش برای معبد هایشان بردند، و همین دلیل است بر این که چرا مردم این مملکت آتش پرستند ..." چنین بود حکایتی که مردم آن قلعه به مارکو پولو گفتند ، آنها این ماجرا را به عنوان تاریخ خود برای او نقل کردندو ضمنا متذکر شدند که یکی از شاهان ، شاه شهر سابه ، دیگری شاه شهر آوه و سومی از همان " قلعه " (7) بوده که هنوز هم مردمی آتش پرستند (ص80) مفسر " سفر نامه " ( هنری یول ) ضمن توصیف شهر ساوه ، به نقل از ابوالفداء ، ساوه و آوه را از شهر های ایالت جبال یاد کرده ، و می دانیم که قبلا مردم ساوه سنی و مردم آوه شیعه بوده اند . وی همچنین از قول ابوت می گوید که آوه در 16 میلی جنوب شرقی ساوه است ، و شنیده است که در آنجا یک قلعه گبری بوده است . (8) در باره مسافت قلعه آتش پرستان با ساوه ، دقیقا نمی توان چیزی گفت ، زیرا " سفر نامه " معلوم نکرده که سه روز راه پس از ساوه بوده ، یا سه روز راه مانده به ساوه ، که حدود ابهر می شود ." قلعه گبری " هم یک اصطلاح عمومی میان ایرانیان است .اما در باب خود داستان که مخلوطی از عناصر مسیحی و ایرانی است ، باید گفت که سابقه آن به حدود 350 سال پیش (از مارکوپولو ) می رسد . در این باره مسعودی گوید : در ایالت فارس از چاهی سخن می گویند که " چاه آتش " خوانده می شود ، و نزدیک آن معبدی ساخته اند . وقتی مسیح زاده شد ، شاه کوروش سه تن رسول به سوی او فرستاد، اولی کیسه کندر ، دومی یک کیسه مر، و سومی یک کیسه طلا حمل می کرد.آنان به راهنمائی ستاره ای که پادشاه وصف کرد به سوریه ( = شام ) رسیدند، و مسیح (ع) را با مادرش مریم یافتند . این داستان که با اغراق در میان مسیحیان نقل می شود در انجیل هم آمده است .مسعودی می گوید : " کوروش پادشاه ستاره را که هنگام مولود عیسی طالع شده بود دیده بود ..." (9) اتصال آتش آسمان به چاه ، همان عنصر داستان مسیحی است که گوید ستاره به چاه اورشلیم فرود آمد ، و غیره (ص82). اسم های گاسپار ،ملخیور و بالتاسار که مارکوپولو نقل می کند توسط یکی از کلیسا های قدیمی رومی نیز پذیرفته شده است ، اما نامهای دیگری هم ذکر شده اند ، از جمله در فارسی آنها را "امد" و "درست امد" خوانده اند ، و به یونانی و عبری و سریانی و ارمنی هم اسامی دیگری دارند (ص83) . در این جا ترجمه روایات مارکوپولو در سفر نامه اش و تفسیر هنری یول بر آن به پایان رسید .در پایان این نیز گفتنی است که ارتباط دیدار کنندگان حضرت عیسی بن مریم (ع) با شهر ساوه ، توجه برخی دانشمندان و پژوهشگران مسیحی را به این شهر جلب کرده است . یکی از شواهد این ادعا کتابی است که در سالهای اخیر در تورنتوی کانادا به طبع رسیده و با موفقیت و استقبال فراوان همراه بوده است . عنوان این کتاب " سفر به سرزمین مجوسان ، تحقیقی در باره تولد حضرت مسیح " است . (10) کتاب مذکور نوشته دکتر پاول رابرتز استاد بخش شرق شناسی دانشگاه تورنتوی کاناداست و اول بار در سال 1995 م . در آنجا به چاپ رسیده است . مولف در صفحات51 - 38 این کتاب داستان سفر خود را در سال 1993 م . به ساوه و دیدار و گفتگو با نویسنده این مقاله به تفصیل ذکر کرده است . اکثر این گفتگو ها در باره سفر سه تن مغ بشارت دهنده تولد عیسی مسیح و نیز ردپابی محل دفن آنها در شهرستان ساوه است .(11) بر این اساس یک فیلم تحقیقاتی برای یکی از شبکه های تلویزیونی آمریکائی نیز از مکان مزبور تهیه شده است . در سفر پائیز 1997 م دکتر پاول رابرتز به ساوه ، یکی از مکان هائی که نگارنده به او شناسانده بقعه سوتلی مریم واقع در کنار روستای انجیلاوند سفلی (20 کیلومتری شرق ساوه ) بود که بسیار مورد توجه او قرار گرفت . در این جا باید تامل کرد که آیا نام روستای ( انجیلاوند ) با داستان مجوسان سابه ( = ساوه) در انجیل ارتباطی ندارد ؟ آیا همین نام بقعه " سوتل مریم " که در زبان ترکی به معنی ( مریم شیر ده ) است نمی تواند ارتباطی با وقایع آن ماجرا داشته باشد ؟ و آیا نوع معماری کهن و بیش از اسلامی آن بنای خشتی که به شکل هشتی یا هشتک (12 ) طراحی شده و در آن آرامگاه راز آمیز به جای یک قبر دو قبر در کنار هم قرار گرفته اند قابل تامل و تفکر نیست ؟ پی نوشت :. 1. مهدی الهی قمشه ای ( مترجم )، قرآن کریم ، تهران، چاپخانه سپهر، 1368 ، ص 450-452. 2. Henry yule 3. The Book of sir Marcopolo. Translated bye sir Henry Yule. London . 1921. Vol l. Page 78-83. 4. Gaspar 5. Melchior 6. Baltasar 7. V.Minorsky:” save”. First incyclopedia of Islam. Brill. Leiden. 1913-1936. Vol. Viii. P.182. 8. ویلهلم توماشک گفته که دژگبران مورد اشاره در یک منزلی راه قم-کاشان می باشد: Wilhelm Tomaschek: Zur Historischen Topographie. Von persien. Wien. 1885/rep in vest(ier many 1972.p 15-16. 9. مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، 1356، ج 1، ص 606 10. Paul William Roberts. Journey of the Magic in search of the birth of Jesus. Stoddart Publishing.Torento. Canada. 1995. 11. مرتضی ذکایی ساوجی، خاطرات یک روز همراه دکتر پاول رابرتز در ساوه، مدرج در سیمای ساوه، سال سوم، شماره 26، فروردین ماه 1373، ص 7 . 12. رسول بشاش کنزق، گستره سحن درباره کلمه هشتک یا هشتی به معنی قبر و آرامگاه، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران (اراک-کرمان)، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1374. ج 2 .ص 337.

بازگشت به صفحه اصلی

----------------------------------------------------------

معرفي كتاب «تاريخ آب و آبرساني ساوه»

شناسنامه كتاب 
نام كتاب: تاريخ آب و آبرساني ساوه

 
مولفين: مهندس محمد شرافت و مهندس داوود كاهه 
ناشر: دارالهدي 
نوبت چاپ: اول – پاييز 80 
تيراژ: 1000 جلد

كتاب تاريخ آب و آبرساني ساوه كتابي 127 صفحه‌اي، جالب، كامل، جامع و خواندني است كه در آن به همه آثار تاريخي، باستاني، آداب و رسوم، موقعيت جغرافيايي و تاريخي ساوه اشاره شده است و مي‌توان گفت كه يكي از كتب جامع شهر ساوه مي‌باشد. 
اين كتاب پس از مقدمه و پيشگفتار و تاريخچه آب به هفت فصل تقسيم بندي مي‌شود كه اين هفت فصل نيز خود شامل قسمت‌هاي ديگري مي‌شود كه در ادامه مطالب به توضيح اين فصل‌ها مي‌پردازيم: 

فصل اول: آب از ديدگاه اسلام و ائمه
از قسمت‌هاي مهم اين فصل مي‌توان به موضوعاتي چون: آب؛ اولين مايه خلق شده، آب مايه رفاه و آسايش بشر، آب باران و ثمرات آن و ... اشاره كرد. 

فصل دوم: كليات ساوه
اين فصل يكي از مهم‌ترين فصل‌هاي اين كتاب مي‌باشد چون در اين فصل به «حدود جغرافيايي ساوه، تقسيمات كشوري، هواشناسي و اقليم، رودخانه‌ها، كوه‌ها، بادها، تاريخ، تاريخچه بند شاه عباس، يخچال‌ها، حمام‌ها، آسياب‌هاي قديمي و آثار قديمي ساوه» اشاره شده است. 

فصل سوم: تاريخچه آبرساني ساوه
اين فصل همانطور كه از نامش پيداست به «تاريخچه آب ساوه، قنات‌ها، آب نيم منه، و ساوه قبل و پس از ساخت شبكه آبرساني» اشاره دارد. در اين فصل عكس‌ها، توضيحات و مداركي از چگونگي آبرساني در زمان قديم و نام مشتركين، و نمودارهايي از تعداد چاه‌ها و مقدار آب استخراج شده در شهر ساوه وجود دارد. 

فصل چهارم: تاريخ آب از زبان بزرگان و اساتيد شهر
در اين فصل تعدادي از افراد قديمي و متخصص به توضيح وضعيت آب در پنجاه سال پيش، تاريخچه آب ساوه، ماجراي روحي كه آب مي‌دزديد، تقسيم بندي املاك ساوه قديم پرداخته‌اند، كه «ماجراي روحي كه آب مي‌دزديد!» به نظر جالب مي‌رسد. قسمتي از اين ماجرا به طور خلاصه در زير آمده است: 
در زمان قديم مي‌بايست آب مصرفي خانه از طريق مجاري اصلي به سوي خانه‌ها هدايت مي‌شده است، حمامي قديمي در محله قلعه نو وجود داشته كه مي‌بايست آب آن از روبروي ژاندارمري كه در زمان قديم قبرستان شهر بود پر مي‌شد. مسئول حمام كه كوره سوزان نام داشته شبانه به محل قبرستان مي‌رود و آب را هموار مي‌كند تا به طرف حمام سرازير شود و مي‌رود ولي پس از مدتي ميراب ( مسئول اصلي تقسيم كردن آب) سر مي‌رسد و جلوي آب را مي‌بندد و وقتي كوره سوزان مي‌بيند كه آب قطع شده است دوباره مي‌آيد و آب را هموار مي‌كند و مي‌رود ولي دوباره ميراب مي‌آيد و جلوي آب را مي‌بندد. 
اين بار وقتي كوره سوزان مي‌بيند آب بسته شده به محل مي‌رود و آب را باز مي‌كند و در تابوتي كه در آن نزديكي قرار داشت رفته و مي‌خوابد هنگامي كه ميراب مي‌آيد از تابوت بيرون آمده و ميراب را ترسانده كه ميراب از وحشت غش مي‌كند و كوره سوزان با خيال راحت آب را به سوي حمام هدايت مي‌كند!! 

فصل پنجم: خشكيدن درياچه ساوه رويا يا حقيقت
اين بخش كه به وسيله دكتر ذكايي ساوجي تهيه شده است منبع كامل و جالبي از درياچه قديم ساوه مي‌باشد كه شايد كامل‌ترين منبع در مورد اين درياچه مي‌باشد. در ادامه اين بخش توضيحاتي نيز از قلعه «قيز قلعه» مي‌باشد كه گويي در آن زمان در لبه درياچه ساوه قرار داشته است. 


فصل ششم: كوزه‌گري در ساوه
در زمان‌هاي گذشته كوزه‌گري يكي از كارهاي مهم مردم ساوه بوده است چون كوزه‌گري مرتبط با آب بوده و مي‌بايست اين شغل نيز در كنار ديگر شغل‌هاي قديمي وجود داشته باشد. اين بخش به توضيح سفالگري در ساوه، ماده اوليه و فنون كوزه گري، نقش كوزه، انواع آن و سفالينه‌هاي ديگر، فروش كوزه و كوزه‌گران و موقعيت اجتماعي آنان، كاربردهاي مختلف كوزه و نمايش انواع عكس‌هاي كوزه و كارگاه‌هاي كوزه‌گري پرداخته است. 
اين فصل منبع خوبي براي تهيه تحقيق و مقاله براي دانش‌آموزان و دانشجويان در رابطه با كوزه و سفال مي‌باشد.

و فصل هفتم: آب انبارها از ديد فني
اين بخش به بررسي تعدادي از آب انبارهاي مهم و قديمي ساوه از قبيل: آب انبار مسجد جامع - آب انبار ميدان – آب انبار حاج ميرزا حسين عاملي – آب انبار چهار سوق پرداخته است كه كليه عكس‌ها و نقشه‌هاي مربوط به آنها وجود دارد. 
در پايان نيز عكس‌ها و تصاويري از اماكن ديدني و تاريخي، آب انبارها، پل سرخده، قيز قلعه بند شاه عباس و... وجود دارد كه همانطور كه توضيح داده شد كتابي كامل و مرجع براي اهالي ساوه مي‌باشد.

در پايان لازم مي‌دانيم از نويسندگان اين كتاب كه زحمات فراواني را براي جمع آوري اين مطالب كرده‌اند تشكر به عمل آوريم.

 نوشته شده در سه شنبه چهارم دی ۱۳۹۷ ساعت 17:48 توسط محمد شرافت  |

--------------------------------------------

حضرت زرتشت تولد مسیح را بشارت داده بود. در پی پیشگویی آن پیامبر پارسی، سه نفر از نیاکان ما ایرانیان از حرکت ستارگان دریافته بودند که در شبی سرد، مسیح زاده می‌شود و مانند خورشیدی گرم، جهان و جان سرد مردمان را روشن می‌کند. نوری، تاریکی را می‌زداید. دل‌ها را شادان و پر مهر می‌دارد. با تولد او ستم‌دیدگان دلگرم می‌شوند و با ستمگران می‌ستیزند. آنان از راهی دور از میهن و سرزمین ما، از پارس به فلسطین سفر کردند، می‌خواستند این کودک را بنگرند.

به گزارش ایسنا، غلامرضا امامی در روزنامه شرق نوشت: «و عیسی چون در بیت‌اللحم زاییده شد، ناگاه مجوسی چند از ناحیه مشرق به اورشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود؟ زانکه ما ستاره او را در طرف مشرق دیده‌ایم (انجیل متی). ما را با مسیح پیامبر مهر پیوندی دیرینه و دیرپاست. در درازنای تاریک تاریخ، از پس سد ستبر زمان، سیمای مقدس مریم را می‌نگریم؛ چهره‌ای به پاکی شبنم و به بلندای آسمان، تنها و غمگین، کنار تنه درخت نخل خشکیده‌ای ایستاده است. درد زایمان بر جانش می‌پیچد، نگران و خسته، ندایی آسمانی می‌شنود. در قرآن مجید سخن خداوند خطاب به مریم به هنگام تولد مسیح چنین آمده است: «غمگین مباش، زیرا پروردگار پایین پایت چشمه آبی گوارا جاری ساخته، به بالا دیده دوز و بنگر که چگونه ساقه خشکیده جان گرفته و جوان شده! بنگر که میوه‌های خرما درخت را پوشانده‌اند! درخت را تکانی ده تا خرمای تازه بر تو فروریزد! بهره از این غذای لذیذ برگیر و از این آب گوارا جرعه‌ای بنوش و دیده به دیده پر مهر نوزادت روشن‌ دار!»اگر انسان‌ها را دیدی به اشاره‌ای بگو: من به فرمان بخششگر مهربان، روزه سکوت نذر کرده‌ام. سخن نخواهم گفت. نوزادم مسیح سخن خواهد گفت و به پاکی من و خود گواهی خواهد داد. در کتاب آسمانی ما، قرآن، سوره‌ای است به نام مریم و بارها نام این بانوی پاک و چهره آسمانی‌اش در این کتاب پاک نقش بسته شده است.

حضرت زرتشت تولد مسیح را بشارت داده بود. در پی پیشگویی آن پیامبر پارسی، سه نفر از نیاکان ما ایرانیان از حرکت ستارگان دریافته بودند که در شبی سرد، مسیح زاده می‌شود و مانند خورشیدی گرم، جهان و جان سرد مردمان را روشن می‌کند. نوری تاریکی را می‌زداید. دل‌ها را شادان و پر مهر می‌دارد. با تولد او، ستم‌دیدگان دلگرم می‌شوند و با ستمگران می‌ستیزند. آنان از راهی دور، از میهن و سرزمین ما، از پارس به فلسطین سفر کردند، می‌خواستند این کودک را بنگرند و آن شب، آن‌ چنان که در انجیل آمده: «ناگاه ستاره‌ای که در ناحیه مشرق دیده بودند، در پیش‌رویشان می‌رفت تا آن که آمده بر جایی که طفل بود ایستاده شد. چون ستاره را دیده بودند در انتهای غایت خرسند گشته و داخل در خانه شده، طفل را با مادر وی مریم یافتند. پس مخازن خود را گشوده از طلا و کندر و مربا پیشکش گذرانیدند.»

قرن‌هاست که نقش آن سه ایرانی پاک‌نهاد در تالار مرکزی زادگاه مسیح، کلیسای بیت‌اللحم و کلیسای «آپولینر» در راوونای ایتالیا، دل و دیده از زائران و بینندگان می‌رباید. خسرو دوم که فلسطین را تسخیر و تمامی یادگاران کهن را نابود کرد، از انهدام این اثر تاریخی ایرانی چشم پوشید. آن سه ایرانی که حاکم فلسطین «هرود» فرمان قتلشان را صادر کرده بود، هدایای خویش را تقدیم مریم و نوزادش مسیح کردند و شبانه به سوی ایران گریخته و بازگشتند. به افتخار این سه ایرانی، در ایام میلاد مسیح - ششم ژانویه - در ارمنستان، یونان و اسپانیا قرن‌هاست که جشن بزرگی برپا می‌شود. این جشن «اپی فنی» نام دارد که در زبان کهن یونان، آشکار شدن معنا می‌دهد و مقصود آن تولد مسیح است. در این روز، هدایایی از سوی شاه پارسی و نه بابانوئل به کودکان و دوستان داده می‌شود. کلوچه شاهی در فرانسه نوعی شیرینی است که در ایام زادروز مسیح از قرن پانزدهم همراه با یک تاج مقوایی طلایی در شیرینی‌فروشی‌های فرانسه به وفور به فروش می‌رسد. این شیرینی به افتخار سه ایرانی‌ است که از سوی نمایندگان شاه ایران، قرن‌ها پیش برای دیدار مسیح و مریم، در روز تولد مسیح از ایران به فلسطین سفر کردند. از این کلوچه‌ها، بخشی «قسمت مریم مقدس» نام دارد که سهمی است برای بینوایان... .

این سه ایرانی از «شیز»، زادگاه زرتشت، شهری میان مراغه و زنجان، سفر آغاز کردند. سفر آنان به هنگام حکومت هرمزد، شاه ایران، بود و این سفر به فرمان وی انجام شد. بنا به تحقیق دانشور ایران‌شناس فرزانه، استاد فرانکو اومتو، در ساوه درگذشتند. مزار آنان را مارکوپولو به سال ١٢٧١ زیارت کرد و به نوشته وی هنوز موی سر و سیمای آنان برجا بود. تا سال ١٢٨٨و دیدار نماینده پاپ «جوانی مونته کورینو» این بنای چهارگوش برپا بود. اکنون گویا آن بنا در زیر توده‌ای خاک پنهان شده و باستان‌شناسان ما می‌توانند از این گنجینه کهن رمز و راز بگشایند.

باور دیگری نیز میان مسیحیان رواج دارد؛ بر پایه این باور مزار این سه مغ ایرانی در یکی از کهن‌ترین کلیساهای جهان، کلیسای «نه‌نه مریم» در ارومیه قرار دارد. ما را با مسیح و مسیحیان مهری دیرینه است؛ پیوندی پاک و پایدار. سال‌های بسیاری است که زادگاه و زاده‌ شدن مسیح به هنرمندی و چیره‌دستی در همه خانه‌ها، روستاها و شهرهای ایتالیا به نمایش درآمده و ساخته می‌شود. ماکتی که ایتالیایی‌ها آن را «پره‌سپیو» می‌نامند. در زادروز آن پیامبر مهر و مدارا، زندگی دو هزار سال پیش در زادگاهش، «بیت‌اللحم»، آن‌ چنان به‌ زیبایی شکل می‌گیرد که بیش از هر سروده، داستان و نقش و نغمه‌ای دل می‌لرزد و دیده از شوق و عشق می‌گرید. در این بازآفرینی‌ها، مردان پارسی، دستاری زیبا و رنگین بر سر دارند و هدیه‌هایی بر دست. کمتر کسی درمی‌یابد که این مردان با هاله و هیبتی شرقی پدران ایرانی ما هستند که به پیشواز تولد مسیح این راه دراز را با شتر پیموده‌اند. در آن بازآفرینی‌ها تصویر و تندیس شتری هم به چشم می‌خورد، به نشانه شرق و نماد سفرهای دور و دراز. دریغا که در برخی بازآفرینی‌ها پس از قرن پانزدهم میلادی یکی از این سه نفر را سیاه‌پوست یا زردپوست می‌نمایانند. مسیح پیام‌آور آزادی، صلح،‌ شادی و امید است. قرن‌ها پیش پدران ما به شوق دیدار مسیح راه درازی را پیمودند و اکنون ما ایرانیان، فرزندان آنان که بسیاری‌مان مسلمانیم، برادرانه در کنار مسیحیان هم‌میهنمان قرن‌ها به آرامی و مهربانی زیسته‌ایم و همچنان خواهیم زیست.»

https://www.isna.ir/news/95100502242/%D9%A3-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7

------------------------------------------------------

راز تاریخی حضور سه مغ ایرانی از اهالی ساوه تولد حضرت مسیح (ع)

 جمع آوری محمد شرافت - جمعه ٢٦ آذر ،۱۳٩٥

🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻

راز تاریخی حضور سه مغ ایرانی از اهالی ساوه بر بالین مسیح به روایت انجیل متی

سه ماگی (سه مغ ایرانی) تولد مسیح را پیشگویی کرده و پس از تولد وی راهی طولانی را از شرق (ایران) برای دیدار وی پیمودند. 

مسیحیان معتقدند مقبره این سه نفر در کلیسای بزرگ شهر کلن آلمان واقع است مارکوپولوی ونیزی که در قرن سیزدهم میلادی به عنوان اولین مسیحی اروپایی به ایران ‌آمده، در سفرنامه خود نوشته در ایران شهری هست به نام سبا (که منظور شهر ساوه کنونی است) که از آنجا سه مغ به نامهای گاسپار Gaspar ملکوئیرMelchoir و بالتاسار Balthasar برخاسته و برای پرستش حضرت عیسی مسیح به بیت‌اللحم رفته‌اند و هر سه نفر آن‌ها با ریش و زلف در مقبره مجللی مدفونند.

مارکوپولو خود اظهار داشته که در سال 1270 میلادی در شهر ساوه اهالی شهر مقبره سه ماگی را به او نشان داده اند که ظهور موعود یا مسیح را پیش بینی کرده بودند. 

مارکوپولو در شهر راجع به این سه نفر تحقیقات مفصلی کرد ولی هیچ کس نتوانست اطلاعات صحیحی درباره آنها به وی بدهد، جز این که در زمان قدیم آن سه مغ در آنجا(ساوه) به خاک سپرده شده‌اند

 ( قبر این سه حواری حضرت مسیح در روستای انجیل اوند هست که به اشتباه این روستا رو انجیر آوند مینامند در حالی که این روستا با نام انجیل کتاب مقدس مسیحیان است . و مغبره ها هنوز موجود است و طبق اطلاعات شفاهی قبر این بزرگان نبش شده و جنازه ها به المان فرستاده شده اند )

گردآوری و تهیه مطالب و عکس از کانال رسمی  شهر ساوه

🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻

🔹♦️کانال رسمی ساوه ای های مقیم تلگرام !!!

 💠 بزرگترین اجتماع ساوه ای ها در دنیای مجازی 

https://telegram.me/SaVehCiitY 📣  لینک کانال

🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺

نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم مهر ۱۳۹۶ ساعت 20:10 توسط مهندس محمد شرافت ساوجی  

------------------------------------------------

گروه بین‌الملل: روایات و نظرات مختلفی در اسلام و مسیحیت درباره مکان ولادت حضرت عیسی(ع) مطرح است، اما براساس منابع تاریخی شهر «بیت لحم» در کرانه باختری رود اردن و منطقه «براثا» در بغداد دو مکانی است که بیشتر از سایر اماکن به‌عنوان محل تولد این پیامبر الهی مطرح شده است.

نگاهی تاریخی به محل ولادت حضرت عیسی(ع)
محل مشهور به تولد حضرت عیسی(ع) در محراب کلیسای «محل ولادت»

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، امروز ۲۵ دسامبر مصادف با سالروز میلاد حضرت مسیح(ع) است، ایام دوازده روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز می‌شود و تا جشن خاج‌شویان در روز ۶ ژانویه ادامه می‌یابد.
حضرت عیسی(ع) از پیامبران بزرگواری است که نام ایشان در قرآن کریم، با فضیلت و عظمت همراه گشته و به‌عنوان «عبدالله، کلمه خدا، روح خدا و تأییدشده به روح‌القدس» مفتخر گشته است و در ۴۵ جای قرآن نام «عیسی» آمده و در چند جا با لقب مسیح از آن حضرت یاد شده است.

مادرش مریم، دختر عمران یکی از زنان برگزیده و پاکدامن عالم است که به مقام قرب حق تعالی رسید. این بانوی بزرگوار که فرشتگان الهی و در پیشاپیش آن‌ها جبرئیل، بر وی نازل گشته و او را به ولادت فرزندش مسیح مژده دادند، یکی از چهاربانوی مقدس و برگزیده عالم است که فضیلت‌های بی‌شماری دارد.

قرآن درباره مکان ولادت حضرت عیسی(ع) چه می‌گوید؟
 خداوند متعال درباره مکان تولد حضرت مسیح(ع) در آیات ۲۲ و ۲۳ سوره مریم می‌فرماید: «فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا، فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا»(پس [مريم] به او [=عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتاده‏‌اى پناه جست، تا درد زايمان او را به سوى تنه درخت‏ خرمايى كشانيد گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش‏ شده بودم).
درباره مکان دقیق حضرت مسیح(ع) نمی‌توان حکم قطعی داد، زیرا روایات وارده در این خصوص مختلف‌ است و نیز آیاتی از قرآن کریم که در مورد داستان حضرت عیسی(ع) سخن می‌گویند، مکان دقیق آن را تعیین نکرده‌اند و در این آیات تنها به این نکته اشاره شده که حضرت مریم(س)، آن حضرت را در مکان دوری به دنیا آورد و هنگام درد زایمان به تنه نخل خرمایی پناه برد. بدون تعیین مکان آن نخل و نیز مکان دقیق وضع حمل.
خداوند عزوجل در آیات ۱۶ تا ۲۵ سوره مریم نیز می‌فرماید: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا﴿۱۶﴾ و در اين كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت(۱۶) فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا﴿۱۷﴾ و در برابر آنان پرده‏‌اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش‏‌اندام بر او نمايان شد(۱۷) قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا﴿۱۸﴾ [مريم] گفت اگر پرهيزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى‌برم‌(۱۸) قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا﴿۱۹﴾ گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم(۱۹) قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا﴿۲۰﴾ گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبوده‏‌ام(۲۰) قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا﴿۲۱﴾ گفت [فرمان] چنين است پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است و تا او را نشانه‏‌اى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم و [اين] دستورى قطعى بود(۲۱) فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا﴿۲۲﴾ پس [مريم] به او [=عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتاده‏‌اى پناه جست(۲۲) فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا﴿۲۳﴾ تا درد زايمان او را به سوى تنه درخت‏ خرمايى كشانيد گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش‏ شده بودم(۲۳) فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا﴿۲۴﴾ پس از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است (۲۴) وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا﴿۲۵﴾ و تنه درخت‏ خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مى‌ريزد(۲۵)».
مکان ولادت حضرت عیسی(ع) در روایات شیعی
روایت نخست: حضرت عیسی(ع) در بیت لحم متولد شد: از «هشام بن سالم» به نقل از ابی عبدالله یعنی(امام جعفر بن محمد صادق(ع)) روایت شده که رسول اکرم(ص) در خلال سخنان خود در وصف معراج بیان داشتند: جبرئیل به من گفت فرود آی و نماز به‌پا دار. من نیز همان کار را انجام دادم». سپس جبرئیل گفت: «أَ تَدْرِي أَيْنَ صَلَّيْتَ ؟»(آیا می‌دانی در کجا نماز خواندی؟) پاسخ دادم: نه. جبرئیل گفت: «صَلَّيْتَ فِي بَيْتِ لَحْمٍ، وَ بَيْتُ لَحْمٍ بِنَاحِيَةِ بَيْتِ‌الْمَقْدِسِ حَيْثُ وُلِدَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ(عليه السلام)»(در بیت لحم نماز خواندی و بیت لحم در ناحیه بیت‌المقدس واقع است جایی که عیسی مسیح(ع) متولد شد)(بحارالأنوار: ۱۴/ ۲۰۸).
روایت دوم: مریم(س)، حضرت عیسی را در کربلا و در محل مقبره امام حسین(ع) به دنیا آورد، از ابی‌حمزه ثمالی روایت شده که امام سجاد(ع) در تفسیر آیه ۲۲ سوره مریم «فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا» بیان داشت: حضرت مریم(س) از دمشق خارج شد تا به کربلا رسید و آن حضرت را در مکانی که بعدها امام حسین(ع) در آنجا مدفون شده است، به دنیا آورد و در همان شب بازگشت.(تهذيب‏‌الأحكام: ۶ / ۷۳ و وسائل‏‌الشيعة: ۱۴ / ۵۱۷).
روایت سوم: مکان ولادت حضرت عیسی(ع) روی سنگی سفید در منطقه «براثا» بوده که هم‌اکنون محل مسجد جامع براثا است، شیخ مفید معروف به ابن المعلّم، فقیه و متکلم و از علمای برجسته شیعه سده ۴ هجری قمری، با استناد به گفته امام سجاد(ع) حدیث مفصلی را روایت می‌کند که براساس آن «هنگامی که امام علی(ع) از جنگ خوارج بازمی‌گشت و از سرزمین «الزوراء» بغداد گذشت و به ناحیه شرق سرزمین السواد در عراق رسید در آنجا با راهبی در کلیسایی برخورد کرد و آن دو با هم به سخن پرداختند. راهب مسیحی گفت: من در انجیل وصف تو را شنیده بودم و تو در منطقه براثا آنجا که خانه حضرت مریم(س) و سرزمین عیسی مسیح(ع) است، فرود می‌آیی. پس امیرالمومنین(ع) در آن منطقه فرود آمد و پای خود را بر زمین آن کوبید پس چشمه آب جوشانی از آن جوشید. امام(ع) گفت این چشمه حضرت مریم(س) است که برای او جوشید. سپس گفت: اینجا را به مقدار ۱۷ بازو حفر کنید. پس یاران آن حضرت آنجا را کندند و سنگی سفید در آنجا نمایان شد. امام علی(ع) گفت: بر این سنگ بود که مریم مقدس(سلام الله علیها)، حضرت عیسی(ع) را به دنیا آورد. و در این مکان نماز گزارد. سپس گفت: سرزمین براثا خانه حضرت مریم(س) است و تنها خداوند است که بر حقیقت امر آگاه است.(بحارالأنوار ج: ۱۴/ ۲۱۰)

محل ولادت حضرت عیسی(ع) به روایت مسیحیان

اگرچه هنوز در مورد محل ولادت حضرت مسیح(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد، اما برخی بر این باورند که محل تولد حضرت عیسی(ع) در شهر «بیت لحم» در کرانه باختری رود اردن و در منطقه «ناصره» است که این محل بعدها به محل عبادت مسیحیان تبدیل شد و کلیسای «ولادت مسیح» بر آن بنا شد.
گفته می‌شود این محل هنگام تولد حضرت عیسی(ع) نیز عبادتگاه بوده است که البته با نص صریح قرآن مبنی بر عدم ولادت حضرت عیسی(ع) در عبادتگاه در تعارض است.
این کلیسا هم‌اکنون به «کلیسای مهد» یا «کلیسای محل ولادت» معروف است که معماری درونی آن به مسجدالاقصی شباهت داشته و مقدس‌ترین کلیسای مسیحیان است.
معنی بیت لحم به زبان عبری «خانه نان» است، این شهر در ۱۰ کیلومتری اورشلیم(بیت‌المقدس) کنونی و در ارتفاع ۷۵۶ متر از سطح دریا واقع است. این شهر در عهد عتیق بسیار شناخته شده بود و آن نیز به علت این که حضرت داوود(ع)، مشهورترین و مهم‌ترین پادشاه بنی‌اسرائیل در آن متولد و مکان تولد حضرت مسیح تبدیل به کلیسای تاریخی بسیار مهمی بنام کلیسای مهد شد.
این کلیسا را که امپراطور رومی کنستانتین(قسطنطنیه) در سال ۳۳۵ میلادی بنا کرد، از قدیمی‌ترین کلیساهای فلسطین و جهان به‌شمار می‌رود و مهم‌تر از این امر، مراسم و آیین‌های دینی است که از قرن ۶ میلادی یعنی زمانی که امپراطور رومی «یونستانتین» این کلیسا را به همین شکل کنونی برپا کرد، برگزار می‌شود.
امپراطور کنستانتین سه کلیسا تأسیس کرد که کلیسای مهد نخستین آن‌ها بود و آن نیز در اوایل قرن چهارم میلادی بود یعنی زمانی که مسیحیت به‌عنوان دین رسمی امپراطوری روم اعلام شد. این اقدام امپراطوری در پاسخ به درخواست اسقف ماکاریوس که در نخستین شورای عمومی کلیسای شهر نیقه(در شمال غربی ترکیه امروزی) در سال ۳۲۵ میلادی مطرح شد، ساخته شد.
این کلیسا دربردارنده غار مشهور ولادت حضرت مسیح(ع) است که ستاره نقره‌ای در یک حفاظ مزین به سنگ مرمر نیز بر آن آویزان شده است و بر این ستاره جمله‌ای به لاتین با عنوان «Hic de Virgine Maria Jesus Christus natus est» حک شده که معنای آن «در اینجا عیسی مسیح از مریم مقدس متولد شد» و ۱۵ قندیل که نمایانگر ۱۵ گروه مسیحی است در آنجا قرار دارد.
از جمله ویژگی‌های سازه‌ای که امپراطور کنستانتین ایجاد کرد، این بود که در این ساختمان یک دهلیز ایجاد کرد که به غاری متصل می‌شود که حضرت مسیح(ع) در آن متولد شد و در آنجا آن حفاظ و ستاره نیز نگه‌داری می‌شوند. در غرب ساختمان یک بازیلیکا(کلیساهای مهم و بزرگ که شکل صلیب دارند) وجود دارد که به یک سالن بزرگ منتهی می‌شود که با ستون‌هایی احاطه شده و بر شهر بیت لحم مشرف است و از مشهورترین بناهای تاریخی که به عید کریسمس مرتبط است همین غار تولد حضرت مسیح(ع) است.
اصل این غار چیست؟ و چگونه ظاهر شد؟
در سال ۱۲۲۳ میلادی فرنسیس ایسیزی، قدیس ایتالیایی و بنیانگذار رهبانیت فرنسیسکانی و مشهورترین داعیه صلح در تاریخ تصمیم گرفت یادبود آن پسر بچه‌ای که در بیت لحم متولد شد را به جا بیاورد تا رنج و عذابی که آن پسر بچه تازه متولدشده (یسوع) متحمل شد را به‌صورت ملموس درک کند و این که چگونه او را در آخوری پست بین فضولات خر و گاو قرار دادند.
فرانسیس با معنویتی سوق داده می‌شد که می‌توان آن‌را واقع‌گرایی مسیحی نامید، یعنی همان اعتقادی که احترام لازم را به جسد می‌داد و با تفکری که به برتری افراطی روح بر بدن می‌پردازد، در تعارض است.
تفاوت واقعه تاریخی تولد حضرت عیسی(ع) در قرآن با مسیح انجیل
مکان تولد
تصویری که اناجیل به ما می‌دهند با تصویری که قرآن به ما می‌دهد متفاوت است، داستان انجیل این‌گونه است که «حضرت مریم به همراه شوهر یا نامزدش یوسف نجار برای شرکت در سرشماری به جنوب فلسطین یعنی بیت‌ لحم می‌روند؛ در بیت لحم[یکی از شهرهای ایالت ناصره در فلسطین امروزی] به‌خاطر شلوغی جایی را پیدا نمی‌کنند و مجبور می‌شوند در یک آغلی شب را به صبح برسانند که در همان شب، عیسی به دنیا می‌آید، یعنی محل تولد ایشان آغل گوسفندان و جایی بوده است که حیوانات را نگه می‌داشتند و دو نفر هم حضور داشته‌اند؛ یکی یوسف نجار و دیگری مریم؛ در حالی که قرآن محل تولد را مکان شرقی معرفی می‌کند «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا». کسی هم همراه مریم نبوده است و نگاه قرآن به مکان تولد و وقایع میلاد آن حضرت با کمال احترام و حفظ حرمت پیامبر الهی است در حالی که در انجیل تحریف شده، این وقایع به صورتی نقل شده که از ساحت مقدس انبیای الهی به دور است.
چگونگی تولد:
در مورد چگونگی تولد، اختلافی بین قرآن و اناجیل وجود دارد، اناجیل می‌گویند: وقتی عیسی مسیح در آن آغل گوسفندان به دنیا آمد، فرشتگان، چوپان‌هایی را که در اطراف آن منطقه بودند، خبر کردند که بیائید در اینجا نوزاد مبارکی به دنیا آمده است و مجوسی‌هایی که از شرق به آن منطقه آمده بودند به دنبال یک ستاره که در محل تولد، طلوع کرده بود به آن منطقه رفته بودند؛ و وقتی هم که مردم به آنجا آمدند، همگان فکر می‌کردند که عیسی فرزند مریم و یوسف است و طبق گزارش اناجیل، هیچکس اطلاع نداشت که حضرت عیسی پدر ندارد.
اما از منظر اسلام اینگونه نیست و اسلام، نامی از یوسف نجار نمی‌برد و بیان می‌کند که در محل تولد حضرت عیسی فقط حضرت مریم(س) هست و وقتی که به واسطه روح‌القدس به این فرزند آبستن می‌شوند در ابتدا خیلی ناراحت می‌شوند، ولی خدا در این خصوص و برای تسلی دل حضرت مریم می‌فرماید که این امر الهی است.
همگان از تولد عیسی تعجب می‌کنند و به او تهمت می‌زنند و حضرت عیسی به‌خاطر رفع این تهمت در گهواره سخن می‌گوید و مسئله تولد عیسی به سرعت در بین بنی‌اسرائیل می‌پیچد(آیات ۲۷ تا ۳۲ سوره مبارکه مریم):
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا: پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مريم به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‏‌اى‌(۲۷) يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا: اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت[نيز] بدكاره نبود(۲۸) فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا: [مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد گفتند چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است‏ سخن بگوييم(۲۹) قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني‏ نَبِيًّا: [كودك] گفت منم بنده خدا به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است(۳۰) وَ جَعَلَني‏ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا: و هر جا كه باشم مرا با بركت‏ ساخته و تا زنده‏‌ام به نماز و زكات سفارش كرده است(۳۱) وَ بَرًّا بِوالِدَتي‏ وَ لَمْ يَجْعَلْني‏ جَبَّاراً شَقِيًّا: مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است(۳۲)».

کریسمس

کریسمَس یا نوئل جشنی است در آیین مسیحیت که به منظور گرامیداشت زادروز حضرت مسیح(ع) برگزار می‌شود. بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری آن را در شامگاه ۲۴ دسامبر نیز برگزار می‌کنند. اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا نیز روز بیست و پنجم دسامبر را به عنوان میلاد مسیح جشن می‌گیرند.
برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس(ناحیه تاریخی فلسطین) و دیگر مکان‌ها، به سبب پیروی از گاه‌شماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا می‌دارند. اعضای کلیسای ارامنه طبق سنت منحصر به فردی، روز میلاد و همچنین روز غسل تعمید مسیح را هم‌زمان در روز ششم ژانویه جشن می‌گیرند.
ایام دوازده روزه کریسمس با سالروز میلاد حضرت مسیح(ع) در ۲۵ دسامبر آغاز گشته و تا جشن خاج‌شویان در روز ۶ ژانویه ادامه می‌یابد. هرچند مهم‌ترین عید مذهبی در گاه‌شمار مسیحی، روز عید پاک(به عنوان روز مصلوب‌شدن و رستاخیز عیسی) است، بسیاری به‌خصوص در کشورهای ایالات متحده و کانادا، کریسمس را مهم‌ترین رویداد سالانه مسیحی محسوب می‌دارند. با وجودی که این روز، یک عید مذهبی شناخته می‌شود، از اوایل سده بیستم میلادی به بعد به طور گسترده به‌عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار شده و برای بیشتر مردم، این ایام فرصتی است برای دور هم جمع شدن اقوام و دوستان و هدیه دادن به هم. کریسمس با آیین‌های ویژه‌ای به‌طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده و شخصیتی خیالی به نام بابانوئل در آن نقشی مهم دارد.

منشأ درخت کریسمس چیست؟
در کریسمس، میادین عمومی در اروپا و آمریکا به‌وسیله درخت کریسمس تزئین می‌شود و این امر نیز از یک منشأ تاریخی سرچشمه می‌گیرد. این درخت در نظر میلیون‌ها نفر از مردم جهان نمایانگر نماد مقدسی است که ملت‌های گذشته با آن تعامل داشتند. در روم مردم خانه‌ها و بالکن‌های خود را به مناسبت جشن‌های هفته آخر سال با درختان تزئین می‌کنند. در آتن جشن‌ها بر حول محور یک درخت می‌چرخد که در وسط شهر کاشته شده است (درخت جهان) و امروزه میلیون‌ها نفر از مردم در مناطق مختلف جهان به‌وسیله درخت جشن خود را برگزار می‌کنند و آن نیز ناشی از مقدس بودن و حرمتی است که این درخت در جان آنها داشت. این امر درکنار انتخاب درخت به‌عنوان نمادی برای انجام آیین‌های عیدهای کریسمس و عیدهای اول سال است و آن نیز به‌خاطر جایگاه والای درخت در نزد مردم بسیاری از بخش‌های جهان است.
تحلیل نویسنده مصری درباره کریسمس
شبکه خبری «ارم نیوز» نیز مقاله‌ای از «إمیل أمین»، نویسنده مصری درباره میلاد حضرت مسیح(ع) منتشر کرده که در آن آمده است: در کریسمس، میادین عمومی اروپا و آمریکا به‌وسیله درخت کریسمس تزئین می‌شود و این امر نیز از یک منشأ تاریخی سرچشمه می‌گیرد. این درخت در نظر میلیون‌ها نفر از مردم جهان نمایانگر نماد مقدسی است که ملت‌های گذشته با آن تعامل داشتند.
قدیس «هیبولیتوس رومی»، نخستین کسی بود که به صراحت بیان داشت که حضرت مسیح(ع) در روز ۲۵ دسامبر متولد شده و آن را نیز در طی بیان نظراتش راجع به کتاب «دانیال نبی(ع)» که در سال ۲۰۴ میلادی نوشته شد، مطرح کرد.
برخی از مفسران کتاب مقدس، این تاریخ را به جشن بازسازی و تقدیس معبد بزرگ اورشلیم توسط «یهودا مکابی» در سال ۱۶۴ قبل از میلاد مربوط می‌دانند.
در مرحله بعد در قرن چهارم میلادی، زمانی که این عید به‌جای عید رومی معروف به «خورشید پیروز» (Sol invictus) ساختار نهایی خود را گرفت و بر این امر که تولد حضرت مسیح(ع) پیروزی نور حقانیت بر ظلمت شر و گناه است، تأکید شد.
فیلمی از محل مشهور به تولد حضرت عیسی(ع) در محراب کلیسای موسوم به «محل ولادت» همراه با تلاوت آیات ۱۶ تا ۲۶ سوره مبارکه مریم

دریافت فیلم

https://iqna.ir/fa/news/3555789/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%82%D8%B1%D8%A2

مطالب مرتبط

«قرآن و مسیح» در شبکه فرانسوی آلمانی

------------------------------

Associazione D'amicizia Tra L' iran Ed Il Vaticano

 

مارکوپولو و مغان ستایشگرحضرت عیسی (ع)

 خوانندگان گرامی طی دو مقاله تحت عناوین " حضرت مسیح (ع) از نگاه قرآن کریم  "   و " مجوسان ستایشگر عیسای نوزاد که بودند ؟ " به موضوع به غایت مهم میلاد حضرت عیسی بن مریم (ع) از نگاه قرآن کریم و کتاب مقدس مسیحیان ( انجیل ) پرداخته که در ادامه از واقعه جالب توجهی سخن رفت . ماجرائی که بر اساس آن چند تن از مجوسان با آگاهی از این تولد مبارک برای نیایش و تقدیم هدایا از شرق به سوی بیت اللحم رهسپار شدند که بنا بر روایات این سه مجوس ( مغ) از شهر " سابه " به راهنمائی ستارگان به بیت المقدس رفتند و حضرت عیسی (ع) را زیارت کردند .

آیا این "سابه " همان شهر معروف ایران یعنی "ساوه " می باشد ؟

مقاله پیش رو که به قلم آقای مرتضی ذکائی ساوجی به رشته تحریر درآمده و در کیهان فرهنگی آذر 1377 منتشر شده است، به این موضوع از منظر مارکوپولو جهانگرد معروف ونیزی می پردازد . امید که مورد قبول شما خواننده محترم واقع گردد انشاءالله .

 

... در سفر نامه مارکوپولو اشارات مهمی به این ماجرا شده و هنری پول(2) ، مصحح سفرنامه ، آن را شرح کرده است .مارکوپولو که در حدود سال 671 ه . ق /1272-1271 م در مسیر خود از تبریز به طرف خلیج فارس ، از طریق زنجان و ابهر به ساوه آمده ، در آنجا از آتشکده ها و آتش پرستان یاد کرده و در مورد حکایت سه مغ و پادشاهی که گویا از ساوه به بیت اللحم رفته و از حضرت عیسی (ع) دیدار کرده بودند در آنجا تحقیق کرده و نتایج دیده ها و شنیده های خود را در فصل هشتم سفر نامه آورده است . ما در این جا روایات مارکوپولو در سفر نامه را به همراه شرح و تفسیر هنری پول بر آن ترجمه نقل می کنیم (3).

" ایران کشور بزرگی است که در ایام قدیم بسیار پر شکوه و نیرومند بوده ، لیکن اکنون تاتاران آن را ویران و نابود کرده اند . شهر "سابه " ( = ساوه ) در ایران است که از همانجا سه مغ بشارت دهنده عیسی مسیح برخاسته اند. ایشان اینک در آن شهر، در سه یادمان زیبا و بزرگ ، کنار هم مدفون هستند ...در حالیکه اجسادشان ، با موی و ریش بازمانده بر آنها ، هنوز باقی است . یکی از ایشان گاسپار(4) و دیگری ملخیور(5) و سومی بالتاسار(6) نام داشتند" .

مارکوپولو پرسشهای بسیاری از مردم آنجا در باره آن سه مغ کرد ، اما هرگز کسی را نیافت که واقع امر را بداند ، الا این که گفتند آنها سه پادشاه بودند که در روزگاران کهن در آنجا بخاک سپرده شدند . با این حال ،در جائی به مسافت سه روز راه از آنجا ، قریه ای دیده بود که بدان قلعه آتش پرستان می گفتند . در این جا وی حکایت ذیل را در باره سه پادشاه مزبور شنیده است : " در روزگار کهن سه پادشاه از آن کشور به نیایش پیغمبری رفتند که زاده شد . آنان با خود سه هدیه بردند ،طلا ، و کندر و مر ، با این اندیشه که ببینند آن پیغمبر ، خداست ، یا یکی از شاهان زمینی ، یا یک حکیم پزشک ؟ آنان می گفتند : اگر طلا را بگیرد ، پس یکی از شاهان زمینی است ، اگر کندر را بگیرد او خداست ، و اگر مر را بگیرد او حکیم است . پس آنان به مکانی رفتند که آن کودک زاده شد جوانترین آن سه شاه نخست پیش رفت و دید که کودک درست هم سن و سال اوست . پس هرچه جلوتر رفت او را بزرگتر دید ، اما(شاه) میانسال نیز او را هم سن و سال خود یافت و هر چه جلوتر رفت او را بزرگتر دید ، سرانجام شاه سالمند (پیش ) رفت و همینطور بسیار اندیشمند شد.و چون هرسه به هم ملحق شدند ، هریک آنچه را دیده بود گفت و هر سه متعجب شدند، پس موافقت کردند که هر سه با هم (به نزد او) بروند و چون به نزدیک کودک رفتند ، او را در سن واقعیش ، یعنی سیزده روزه ، یافتند .آنگاه هدایای خود را که عبارت از طلا و کندر و مر بود حاضر کردند، و کودک آنها را گرفت و به ایشان یک جعبه کوچک دادو آن سه پادشاه به کشور خودشان باز گشتند " ( صص 78-79)

در فصل نهم سفر نامه مارکوپولو ادامه ماجرا بدین قرار آمده است :

وقتی آن سه پادشاه به کشور خودشان بازگشتند ، چه اتفاق افتاد ؟

چون آنها چند روزی تاختند ، با خود گفتند ببینیم کودک به ایشان چه داده است ؟پس در جعبه کوچک را باز کردند و در آن سنگی یافتند .(آنان) بسیار حیران و متعجب شدند. این برای آنان بسیار مهم بود . از این روی که وقتی آنها هدایای خود را تقدیم کردند ، کودک همه را پذیرفت ، پس ایشان چنین دریافتند که لابد او هم خدای حقیقی ، هم شاه حقیقی و هم حکیم حقیقی است .

اما سنگ مزبور نشانه استواری و استحکام ایمان وی بود ، زیرا او اندیشه های آنها را خواند، اگر چه خود آنها این مطلب را درک نکردند . ولی ایشان آن ( سنگ ) را به چاهی سپردند و حفظ کردند . پس راهی مستقیم و آتشین از آسمان بر آن چاه فرود آمد که سنگ در آن بود .چون آن سه شاه این را بدیدند بسیار متحیر شدند . (پس ) آن چاه را مقدس داشته و آن را مرموز و پر معنی و مهم دانستند پس از آن (چاه ) پاره ای آتش بر گرفتند و با خود به مملکت خویش آوردند و آن را در معبدی بسیار زیبا جای دادند .از آن پس مردم مستمرا آن آتش را افروخته داشتند و آن را همچون خدا پرسیدند، و تمام نذر و نیاز های خود را به آن آتش اهداکردند . از اطراف هم آمدند و از آن آتش برای معبد هایشان بردند، و همین دلیل است بر این که چرا مردم این مملکت آتش پرستند ..."

چنین بود حکایتی که مردم آن قلعه به مارکو پولو گفتند ، آنها این ماجرا را به عنوان تاریخ خود برای او نقل کردندو ضمنا متذکر شدند که یکی از شاهان ، شاه شهر سابه ، دیگری شاه شهر آوه و سومی از همان " قلعه "  (7) بوده که هنوز هم مردمی آتش پرستند (ص80)

مفسر " سفر نامه " ( هنری یول ) ضمن توصیف شهر ساوه ، به نقل از ابوالفداء ، ساوه و آوه را از شهر های ایالت جبال یاد کرده ، و می دانیم که قبلا مردم ساوه سنی و مردم آوه شیعه بوده اند . وی همچنین از قول ابوت می گوید که آوه در 16 میلی جنوب شرقی ساوه است ، و شنیده است که در آنجا یک قلعه گبری بوده است . (8)

در باره مسافت قلعه آتش پرستان با ساوه ، دقیقا نمی توان چیزی گفت ، زیرا " سفر نامه " معلوم نکرده که سه روز راه پس از ساوه بوده ، یا سه روز راه مانده به ساوه ، که حدود ابهر می شود ." قلعه گبری " هم یک اصطلاح عمومی میان ایرانیان است .اما در باب خود داستان که مخلوطی از عناصر مسیحی و ایرانی است ، باید گفت که سابقه آن به حدود 350 سال پیش (از مارکوپولو ) می رسد . در این باره مسعودی گوید : در ایالت فارس از چاهی سخن می گویند که " چاه آتش " خوانده می شود ، و نزدیک آن معبدی ساخته اند . وقتی مسیح زاده شد ، شاه کوروش سه تن رسول به سوی او فرستاد، اولی کیسه کندر ، دومی یک کیسه مر، و سومی یک کیسه طلا حمل می کرد.آنان به راهنمائی ستاره ای که پادشاه وصف کرد به سوریه ( = شام )  رسیدند، و مسیح (ع) را با مادرش مریم یافتند . این داستان که با اغراق در میان مسیحیان نقل می شود در انجیل هم آمده است .مسعودی می گوید : " کوروش پادشاه ستاره را که هنگام مولود عیسی طالع شده بود دیده بود ..." (9) اتصال آتش آسمان به چاه ، همان عنصر داستان مسیحی است که گوید ستاره به چاه اورشلیم فرود آمد ، و غیره (ص82). اسم های گاسپار ،ملخیور و بالتاسار که مارکوپولو نقل می کند توسط یکی از کلیسا های قدیمی رومی نیز پذیرفته شده است ، اما نامهای دیگری هم ذکر شده اند ، از جمله در فارسی آنها را "امد" و "درست امد" خوانده اند ، و به یونانی و عبری و سریانی و ارمنی هم اسامی دیگری دارند (ص83) . در این جا ترجمه روایات مارکوپولو در سفر نامه اش و تفسیر هنری یول بر آن به پایان رسید .در پایان این نیز گفتنی است که ارتباط دیدار کنندگان حضرت عیسی بن مریم (ع) با شهر ساوه ، توجه برخی دانشمندان و پژوهشگران مسیحی را به این شهر جلب کرده است . یکی از شواهد این ادعا کتابی است که در سالهای اخیر در تورنتوی کانادا به طبع رسیده و با موفقیت و استقبال فراوان همراه بوده است . عنوان این کتاب " سفر به سرزمین مجوسان ، تحقیقی در باره تولد حضرت مسیح " است . (10)

کتاب مذکور نوشته دکتر پاول رابرتز استاد بخش شرق شناسی دانشگاه تورنتوی کاناداست و اول بار در سال 1995 م . در آنجا به چاپ رسیده است .

مولف در صفحات51 - 38 این کتاب داستان سفر خود را در سال 1993 م . به ساوه و دیدار و گفتگو با نویسنده این مقاله به تفصیل ذکر کرده است . اکثر این گفتگو ها در باره سفر سه تن مغ بشارت دهنده تولد عیسی مسیح و نیز ردپابی محل دفن آنها در شهرستان ساوه است .(11) بر این اساس یک فیلم تحقیقاتی برای یکی از شبکه های تلویزیونی آمریکائی نیز از مکان مزبور تهیه شده است .

در سفر پائیز 1997 م دکتر پاول رابرتز به ساوه ، یکی از مکان هائی که نگارنده به او شناسانده بقعه سوتلی مریم واقع در کنار روستای انجیلاوند سفلی (20 کیلومتری شرق ساوه ) بود که بسیار مورد توجه او قرار گرفت . در این جا باید تامل کرد که آیا نام روستای ( انجیلاوند ) با داستان مجوسان سابه ( = ساوه) در انجیل ارتباطی ندارد ؟ آیا همین نام بقعه " سوتل مریم " که در زبان ترکی به معنی ( مریم شیر ده ) است نمی تواند ارتباطی با وقایع آن ماجرا داشته باشد ؟ و آیا نوع معماری کهن و بیش از اسلامی آن بنای خشتی که به شکل هشتی یا هشتک (12 ) طراحی شده و در آن آرامگاه راز آمیز به جای یک قبر دو قبر در کنار هم قرار گرفته اند قابل تامل و تفکر نیست ؟

پی نوشت :.    

 

http://iranvatican.blogfa.com/post/24

 

---------------------

علی سلطانیI خبرنگار

آیا کریسمس همان میلاد مسیح (ع) است؟

تهران- ایرنا- برخلاف پندار شایع در تطابق کریسمس و میلاد حضرت مسیح (ع) میان مسیحیان توافق وجود ندارد. مسیحیان کلیسای ارتدوکس؛ از جمله ارامنه ایران به خاطر تفاوت تقویم، نه ۲۵ دسامبر (۴ دی) که روز ۷ ژانویه (۱۷ دی) را به عنوان میلاد مسیح جشن می‌گیرند.

کریسمس روز جشن گرفتن ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) است. اما برای همه مسیحیان اینگونه نیست. از همان زمانی که خیلی از مسیحیان در روز ۲۵ دسامبر (۴ دی) این روز را جشن می‌گرفتند، بعضی از مسیحیان ارتدوکس شرقی‌ای هم بودند که تاریخ این ولادت را در ۷ ژانویه (۱۷ دی) تعیین کرده بودند.

تاریخ نامشخص ولادت عیسی مسیح (ع)

تاریخ دقیق ولادت عیسی مسیح در هیچ کدام از متون تاریخی غیرمذهبی ثبت نشده است. با فقدان شواهد تاریخی، در اناجیل لوقا و متّی روزی برای این امر با تحلیل حوادث تاریخی تخمین زده شده است. این روز ۲۵ دسامبر است. به همین دلیل برخی پژوهشگران سال ولادت حضرت عیسی (ع) را تقریباً و نه دقیقاً آغاز تاریخ میلادی می‌دانند. زیرا محاسبات تاریخی نشان می‌دهد اگر عیسی مسیح در زمان پادشاهانی متولد شده باشد که نامشان به همین مناسبت در اناجیل آمده است، این تولد باید ۴ تا ۸ سال قبل از مبدا زمانی میلادی فعلی رخ داده باشد. (توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تشارات سمت، تهران، ۱۳۹۱)

با همه این اوصاف، برخلاف تصور ما این تنها روز تعیین شده برای ولادت عیسی مسیح (ع) و کریسمس نیست. روز دیگر تعیین شده هفتم ژانویه، یعنی حدود دو هفته بعد است. تعیین روز هفتم ژانویه تاریخی بر اساس گاهشماری ژولینی یا ژولیانی (گاه شمار میلادی قدیم) است که تقویمی برای جشن‌های مذهبی بود و پیشتر از تقویم و گاه‌شماری گِریگوری به عنوان مبنای تعیین روز ۲۵ دسامبر، وجود داشته است. تقویم و گاهشماری گریگوری در فوریه ۱۵۸۲ از سوی پاپ گریگوری سیزدهم پذیرفته و از آن پس به گاه‌شماری گریگوری (گِرِگوری) مشهور شد. این گاه‌شماری همانی است که امروزه به گاه‌شماری میلادی مشهور است. گاه‌شماری گریگوری به عنوان گاه‌شماری میلادی جدید در جهت تصحیح دقت و عقب‌ماندگیِ گاه‌شماری ژولینی (گاه‌شمار میلادی قدیم) عرضه و محاسبه شد.

روز قدیمی کریسمس

روز ۷ ژانویه (۱۷ دی) به عنوان روز قدیمی کریسمس شناخته می‌شود. هنگامی که انگلستان تقویم خود را در سال ۱۷۵۲ به تقویم گریگوری تغییر داد، روزهای کریسمس فعلی برای ایجاد تمایز با تقویم ژولینی تعیین شد. در حالیکه خیلی از مردم و مسیحیان این تغییر را نپذیرفتند و ترجیح دادند همچنان از تقویم و گاهشماری ژولینی برای محاسبه ولادت عیسی مسیح و تعیین روز کریسمس استفاده کنند.

بیشتر از یک سوم مسیحیان ارتدوکس هستند

جهان مسیحیت همچون دیگر ادیان جهان، یکدست نیست و به شاخه‌ها و فرق‌ گوناگونی تقسیم بندی می‌شود. از تقسیم‌بندی‌های کلان این دین، سه شاخه و گرایشِ کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان را می‌توان نام بُرد. بزرگداشت روز ۲۵ دسامبر میلادی یا چهارم دی شمسی، بیشتر از سوی کلیسای کاتولیک غربی است. در حالی که کلیسای ارتدوکس بر اساس تقویم خود روز ۷ ژانویه یا ۱۷ دی را سالروز ولادت عیسی مسیح و کریسمس می‌داند.

همچنانکه در روسیه که وطن ۳۹ درصد از جهان ارتدوکس مسیحی است، مردم شب کریسمس را ۶ ژانویه (۱۶ دی) جشن می‌گیرند. آنها فردای آن روز؛ یعنی هفتم ژانویه را به عنوان روز ولادت حضرت مسیح می‌شناسند. کلیسای حواری ارمنی‌ها هم کریسمس را ۶ ژانویه همراه با بزرگداشت ظهور مسیح جشن می‌گیرند. در قرن دوم هم، عید رستاخیر (عید پاک) جشنی جداگانه بود و جشن عید تجلی یا شب دوازدهم تولد مسیح هم در کلیسای شرقی در ۶ ژانویه شروع می‌شد.

 

پس تصور مرسوم در کشور ما در اختصاص روز میلاد مسیح (ع) به تنها ۴ دی یا ۲۵ دسامبر، دقیق نیست. این تصور باعث شده است ما کریسمس را روز ۴ دی به مسیحیان ارمنی هموطن تبریک بگوییم. در حالیکه بخش زیادی از هموطنان ارامنه که جزء مسیحیان کلیسای ارتدوکس شرقی محسوب می‌شوند،  همانطور که آمد به خاطر تفاوت تقویم، روز ۷ ژانویه (۱۷ دی) را به عنوان روز میلاد مسیح (ع) جشن می‌گیرند. زیرا برخلاف پندار شایع در همزمانی کریسمس (۴دی) و میلاد حضرت مسیح (ع) میان مسیحیان توافق وجود ندارد. پس برای تبریک میلاد مسیح (ع) به همسایه و دوستان مسیحیِ ارامنه، باید دو هفته دست نگه داشت.

https://www.irna.ir/news/83610752/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85

تبریک قالیباف به مناسبت ولادت حضرت عیسی(ع)

جمع آوری کننده : محمد شرافت

 

 

 

تمامی حقوق محفوظ است ، طراحی شده توسط کامپوسیس، رادیو ساوه توسط سرورهای قدرتمند محکم هاست پشتیبانی می‌شود.

Template Design:Dima Group