🌷🌷 امیر ، #غیورمردی در واحد #اطلاعات_و_عملیات 🌷🌷
در جبهه حق چه با صفا بود غیور
افتاده بدشت لاله ها بود غیور
در لحظه ی پر فیض شهادا بخدا
مثل شهدای کربلا بود غیور (1)
🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀
#بسیجی_شهید_امیر_غیور
دوم آذر 1342 در شهرستان #ساوه به دنیا آمد، پدرش قربانعلی، کارگری می کرد و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته فنی درس خواند و دیپلم گرفت.
به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت در بیستم بهمن 1361 در #والفجر_مقدماتی بر اثر اصابت ترکش به کتف، #شهید و مزارش در گلزار شهدای سیدعلی اصغر واقع است. (2)
🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀
به بهانه ی یاد #شهید_امیر_غیور فرصتی یافتم تا در باب #شهادت و #شجاعت و #ایثارت دوباره با تو سخن بگویم چون پرنده ای عجول بر شاخسار درخت ايمانت، لحظه ای نشسته و سرو به شهادت ایستاده ات را، تماشا کنم بر نبض سرخ خون و نسیم تند زمانت تفالی زدم، نوای سوز شعر این بود:
نشود زمزمه خون شهیدان خاموش
سوز عرفانی این نغمه ز ساز دگر است
الهام شد که تو را از آغاز می شناسم، تو نماینده ی نسل هستی هزار دانش آموزی تو اول مهری و نوروزی هنوز جراحت خون فجرت التیام نیافته بود که دوباره زخمت زدند، جهانی بر ضد تو بر ضد ما پیوند شوم بسته و شما هم روبروی تمام آنها بسیج، مُصمم و استوار ایستادید فریادگر و پر خروش پیشتاز و خط شکن کنار دوستان همدل، همرزمان دوستت. هم پیمانان مُخلص. و فرا رویتان گلوله های سربی و تانک های اهدایی. صف بزرگ هزار ماشین جنگی.
دست مایه تان ایمان خروش و شور بود و عاشقی، تیر بود و سینه و شهادتی در اوج و افتخار ، خون اعجاز و پایداری.
درود و سلام بر ماندن و ایستادن و دشنام به شب و نفرین به ستم.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
قطره قطره خونتان و پیکر گلگونتان شب تاریک را شکافت و راه دشوار سنگلاخ را هموار، و خونت ترسیم طرح مسیر ظفر شد. پرپر شدی، اما پیام آور شکوفه های پیروزی. تن را نردبان معراج جان کردی، و بدن را چاشنی حرکت و پرواز روح. تعلقات هزار دام بین زندگی و شهادت، نتوانست اسيرت كند.
و پدر، با نفسی مطمئنه گونه ات را بوسید در مدار موج خونت شنا کرد. و مادر یادگار و عزیزش را به مقتل شهادت فرستاد تا با تمام جانش قداست خانه ی مقتل شهید را حس کند و این گونه نگاه عامل پیروزی و نصرت شد.
حق در مدار منظومه ی کتاب ایران ورق خورد و سفینه فتح بر موج خون هزاران شهید رقم. به راستی چه دیدید که ما ندیدیم؟
چه خواندید که ما نخواندیم؟
چه بگویم به بهانه یادت، زیباترین کلمات را به خدمت گرفتم نشد که نشد پایان سخن پایان من، که شهید را پایانی نیست.
الحمدالله خواهرم: در #سنگر_حجاب مدافع خون من باش، چادرت را به نشانه برهنگی فرهنگی سپر کن و غنچه پاک فطرت را برای همیشه شکوفا نکهدار. (3)
🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀
خاطره : #امیر_غیور ، #نیرویی_شجاع ، #نترس و #بی_باک بود.
تیپ حضرت معصومه (س) که بعدها یکی از تیپ های لشکر هفده حضرت علی بن ابیطالب (ع) شد، واحد اطلاعات و عملیات تیپ حضرت معصومه (س) با مسئولیت #سردار_شهید_امیرحسین_ندیری بود، که بعداً شهید ندیری مسئول اطلاعات و عملیات لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) شدند.
در واحد اطلاعات، عزیز برادر پاسدار ، حاج #محمد_بهمنی و .... بودند. #سردار_شهید_حاج_مهدی_نظرفخاری ، مربی و آموزش مباحث مربوط به درس اطلاعات و عملیات (نقشه خوانی ، گشت و شناسایی و....) را عهده دار بودند، عصر روزی پس از پایان کلاس در منطقه عملیاتی میشداغ ، حاج مهدی ، خطاب به امیر غیور و #محمدرضا_امین_ناجی فرمودند: "شما #شهید شده و من صدا می زنم، امیر امیر ! ، به ایست، به ایست ، اما شما توجهی به ما نداری" .
یادشان بخیر و گرامی باد، امیر غیور پیک واحد اطلاعات و عملیات بود که در چنین روزی در سال 1361 به شهادت رسیدند، سردار شهید مهدی نظرفخاری در چهارم اسفند 1365 در شلمچه به شهادت رسیدند، بسیجی محمدرضا امین ناجی هم که در مرخصی جبهه بعد از عملیات رمضان بودند، در ساوه تصادف نموده و به رحمت ایزدی پیوستند.
💠"راهشان پر رهرو و مستدام باد، خداوند عاقبت ما را هم ختم به خیر نماید" 💠
پی نوشت:
(1) . شعر از #استاد_فرهیخته_ساوجی ؛ #سیدمصطفی_بشیری
(2) . کتاب فرهنگ اعلام شهدای استان مرکزی . ص 417
(3) . کتاب جاری مثل رود (نگاهی به زندگی 72 شهید دانش آموز ساوه) . صص 136 تا 138
(4) خاطره سیدرضا علوی زاده
@srazsaveh
#گنجینه_علوی
سید رضا علوی زاده
تهیه کننده : محمد شرافت