سلمان ساوجی

چهارشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷سلمان ساوجی

خواجه جمال‌الدین سلمان بن خواجه علاءالدین محمد معروف به سلمان ساوجی (زاده ۷۰۹ (قمری) – درگذشتهٔ ۷۷۸ (قمری) – ساوه) از شاعران اوایل قرن هشتم هجری است. وی از بزرگترین قصیده‌سرایان و غزل‌گویان ایران است. پدرش خواجه علاءالدین محمد اهل قلم بود.
یکی از دلایل عمدهٔ شهرت سلمان، در قصیدهٔ مصنوعی به نام بدایع الاسحار است که در روزگار جوانی و در مدح غیاث‌الدین محمد وزیر سروده‌است. سلمان این قصیده را به تقلید از سید ذوالفقار شیروانی و قوای گنجه‌ای سرود. در آن زمان این شاعر حدود بیست و شش یا بیست و هفت ساله بود.

شعر

سلمان تحصیل کمالات کرد و سخن‌پردازی‌های او تنها از روی قریحه و ذوق نبود. در اوایل عمر خواجه غیاث‌الدین محمّد وزیر سلطان ابوسعید بهادر (۷۱۶–۷۳۷) را در قصاید خود مدح کرد و سپس شیخ حسن بزرگ از سلسله جلایریان و سلطان حسین جلایر و سلطان اویس جلایر را مدح گفت، او مدّت چهل سال در سفر و حضر و تبریز و بغداد مداحی آن خانواده را نمود. سلمان در درجهٔ اوّل قصیده‌سراست و می‌توان او را از آخرین قصیده‌سرایان معروف ایران پیش از صفویان دانست. سلمان در تغزل و عاشقانه‌ها نیز زبردست بود و از این جهت مورد توجه قرار گرفت. ابیات زیر از اوست:

باد نوروز از کجا این بوی جان می‌آورد        جان من پی تا به کوی دلستان می‌آورد
ورنه اقلیم فلک شکرانه این مژده را           مسرعان عالم علوی به رسم مژده خواه

سلمان ساوجی در شعر زیر به داستان توطئهٔ منصور اشاره دارد که ابومسلم را از مرو به بغداد طلبید و او نرفت، منصور سوگندها خورد و عهدها گرفت که او را آزاری نرساند و ابومسلم از مرو به نیشابور و از آنجا به ری شد. مؤلّف مجمل‌التواریخ می‌نویسد: «چون به ری رسید، رای و خرد آنجا بگذاشت و به همدان شد» و سرانجام به بغداد رفت و به امر منصور کشته شد.

آنکه می‌انداخت سر چون خیمه بر گردن به ری        شد اسیر خواری و مستوجب چندین عذاب
کرد رو بر آسمان کای آسمان تدبیر چیست               آسمان گفتش «ترکت الرای بالری» در جواب

در منابع به موسیقی‌دانی او اشاره نشده، لیکن رامشییان و موسیقی‌دانان او را گرامی می‌داشتند. دوبیتی او که دربارهٔ کاسه‌نوازی مراغی سروده بر این پایه‌است:

آوازهٔ کاسهٔ تو این بنده شنید                وز طبع لطیفش به نواها برسید
این کاسهٔ دیده‌ای که بیننده ز ماست        تا کاسهٔ دیده هست مثل تو ندید

سلمان گذشته از قصیده و غزل؛ ترجیع‌بند‚ ترکیب‌بند‚ قطعه‚ مثنوی و رباعی نیز گفته‌است:

بوستان بر دوستان افشاند از این بهجت نثار        آسمان بر آسمان انداخت زین شادی کلاه

او همچنین در تصوف نیز اشعاری دارد:

گر سر و ترک کلاه فقر داری ای فقیر                    چار ترکت باید اول تا رود کارت به پیش
ترک اول ترک مال و ترک ثانی ترک جاه                  ترک ثالث ترک راحت ترک رابع ترک خویش

سلمان ساوجی از جمله شاعرانی است که وصف طبیعت را با حرکت و حیات همراه کرده‌است و به اصطلاح به عناصر بی‌جان. شخصیت و خصایص انسانی بخشیده‌است. او به این شیوه بسیاری از وصف‌های خود را سرشار از زندگی و پویایی و حرکت کرده‌است. اغلب تشخیص‌های او در شکل تفصیلی و با نوعی بیان روایی همراه است.

آثار

بسیاری از شعرهای سلمان ساوجی در مدح شیخ حسن و همسرش دلشاد خاتون و سلطان‌اویس سروده شده. او دو مثنوی یکی موسوم به «جمشید و خورشید» و دیگری «فراق‌نامه» دارد:

    • جمشید و خورشید در ۷۶۳ قمری به پایان رسید
    • فراق‌نامه در ۷۷۰ قمری به پایان رسید

پایان زندگی

سلمان در آخر عمر از نظر جلایریان افتاد و در ساوه انزوا جست و سرانجام در دوشنبه دوازدهم صفر ۷۷۸ هجری قمری در زادگاه خود درگذشت.
منبع:ویکی‌پدی

 

 

کتاب-کلیات-سلمان-ساوجی-عباسعلی-وفایی-نشر-سخن

خانه / ادبیات و شعر

کلیات سلمان ساوجی

https://sokhanpub.net/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%

----------------------

https://taaghche.com/book/29874/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%82-

-------------------------------

دانلود کتاب‌های سلمان ساوجی

کتاب‌های الکترونیکی تالیف یا ترجمه شده توسط سلمان ساوجی

  • ۷۰۹ قمری تا ۷۷۸ قمری - ایرانی
  • وی از بزرگترین قصیده‌سرایان و غزل‌گویان ایران است.

آثار

دانلود کتاب دیوان سلمان ساوجی

کتاب دیوان سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

https://www.ketabrah.ir/author/3930-%D8%B3%D9%84%D9%85%D8

-----------------------------------------------------

همایش تجلیل از مقام والای شاعر قرن هفتم وهشتم سلمان ساوجی درروستای تاریخی کله شهرستان ساوه

 

http://savehgardesh.blogfa.com/post/8

دیدار با استاد ادبیات ونوسینده  احمد نعمتی ساوجی

 

استقبالهای حافظ از سلمان ساوجی

 
حافظسلمان ساوجی
 

در بخش اول شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها حافظ مصرع یا بیتی از سلمان را عیناً نقل قول کرده است. علاوه بر اینها غزل منتسب به حافظ با مطلع «برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است- مرا فتاد دل از ره تو را چه افتاده‌ست» در مثنوی «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی آمده و گویا از آن اوست (اینجا) و رباعیات شمارهٔ ۱، ۵ و ۳۶ منتسب به حافظ در تصحیح علامه قزوینی در دیوان سلمان ساوجی هم آمده‌اند.

 

  1. حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۲۴ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۲۸

    حافظ (بیت آخر): کی کند سوی دل خسته حافظ نظری - چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد

    سلمان ساوجی (بیت اول): دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد - چشم مست تو به هر گوشه خرابی دارد

     

  2. حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۳۰ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۴۱ - در مدح امیر شیخ حسن

    حافظ (بیت چهارم): مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید - که حلقه‌ای ز سر زلف یار بگشاید

    سلمان ساوجی (بیت پنجم): بنفشه در شکن و پیچ راست می‌ماند - به حلقه‌ای که سر زلف یار بگشاید

     

  3. حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۳۶ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۸۳

    حافظ (بیت چهارم): بر سر تربت من با می و مطرب بنشین - تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم

    سلمان ساوجی (بیت چهارم): چون شوم خاک به خاکم گذری کن چو صبا - تا به بویت ز زمین رقص کنان برخیزم

     

  4. حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۲۷ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۷۱ - در مدح دلشاد خاتون

    حافظ (بیت اول): چراغ روی تو را شمع گشت پروانه - مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه

    سلمان ساوجی (بیت هفتم): چراغ حسن تو را شمع روز پروانه - کمند زلف تو را باد صبح سرگردان

     

  5. حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۵۰ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۱۱

    حافظ (بیت ششم): چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ - سر چرا بر من دلخسته گران می‌داری

    سلمان ساوجی (بیت چهارم): رایگان چون سر و زر در قدمش می‌بازم - سر چرا بر من شوریده گران می‌دارد؟

     

  6. حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۷۴ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۴۰

    حافظ (بیت آخر): خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

    سلمان ساوجی (بیت هشتم): صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!

     

  7. حافظ » قصاید » قصیده شماره ۱ - در مدح شاه شجاع :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۳ - در مدح شیخ حسن نویان

    حافظ (بیت نهم): گر در خیال چرخ فتد عکس تیغ او - از یکدگر جدا شود اجزای توأمان

    سلمان ساوجی (بیت سی و پنجم): گر در میان تیر فتد عکس تیغ او - اعضای توامان شود از یکدگر جدا

    حافظ (بیت سیزدهم): تو آفتاب ملکی و هر جا که می‌روی - چون سایه از قفای تو دولت بود دوان

    سلمان ساوجی (بیت چهلم): تو آفتاب ملکی و هر جا که می‌روی - دولت تو را چو سایه دوان است در قفا

 

در بخش دوم مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کرده‌ایم:

 


  1. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳ : ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را - مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۶ : به ملازمان سلطان که رساند این دعا را - که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را


  2. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۴ : بدست باد گهگاهی سلامی می‌رسان یارا - که از لطف تو خود آخر سلامی می‌رسد ما را

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳ : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را - به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را


  3. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۷ : ره، خرابات است و درد سالخورده، پیر ما - کس نمی‌داند به غیر از پیر ما، تدبیر ما

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۰ : دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما - چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما


  4. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۱ : نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب - می‌کند، بنیاد مستوری مستوران، خراب

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۹ - در طلب بخشش از سلطان : ای سران ملک را شمشیر تو مالک رقاب! - باغ عدل از جویبار تیغ سبزت خورده آب!

     

    حافظ » اشعار منتسب » شماره ۲ : صبح دولت می‌دمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب


  5. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۴۰ : دلی چو زلف تو سر تا به پای، جمله شکست - ز سر برآمده، در پا فتاده، رفته ز دست

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۵ : شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست - صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۸ : به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست - که مونس دم صبحم دعای دولت توست


  6. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۴۱ : گر بدین شیوه کند، چشم تو مردم را مست - نتوان گفت، که در دور تو، هشیاری هست

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۱۶ - در مدح سلطان اویس : ای که روی تو به صدبار، ز گل تازه‌ترست - از حیایت به عرق، روی گل تازه‌ترست

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۴ : مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست - که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۶ : زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست - پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست


  7. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۴۶ : تا بدیدم حلقه زلف تو، روز من، شب است - تا ببوسیدم سر کوی تو، جانم بر لب است

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۱ : آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است - یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است


  8. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۵۷ : فراق روی تو از شرح و بسط، بیرون است - زما مپرس، که حال درون دل، چون است

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۵۴ : ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است - ببین که در طلبت حال مردمان چون است


  9. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۷۵ : درون، ز غیر بپرداز و ساز، خلوت دوست - که اوست، مغز حقیقت، برون از همه پوست

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۵۸ : سر ارادت ما و آستان حضرت دوست - که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست


  10. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۸۲ : شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست - عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۲ : سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق - چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست


  11. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۸۳ : بیمار غمت را، بجز از صبر دوا نیست - صبرست، دوای من و دردا، که مرا نیست

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۶۹ : کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست - در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست


  12. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۱۲ : بیا که ملک جمال تو را، زوال مباد - به غیر طره، پریشانیی، بدو مرساد

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۴۴ : کنار حرص الا پر کجا توانی کرد - تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۴۷ : خدایگان وزیران ملک آصف عهد - زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۷ : به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۰۱ : شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد - زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد


  13. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۱۳ : در ازل، عکس می لعل تو در جام، افتاد - عاشق سوخته دل، در طمع خام افتاد

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۱۱ : عکس روی تو چو در آینه جام افتاد - عارف از خنده می در طمع خام افتاد


  14. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۲۴ : گراز تن جان شود معزول، عشقت جای آن دارد - که در ملک دلم عشقت، همان حکم روان دارد

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۲۰ : بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد - بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد


  15. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۲۸ : دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد - چشم مست تو به هر گوشه، خرابی دارد

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۲۴ : آن که از سنبل او غالیه تابی دارد - باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد


  16. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۵۰ : دلی که شیفته یار دلربا باشد - همیشه زار و پریشان و مبتلا باشد

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۵۹ : فراز تخت معانی چو کوس فضل زنم - سبق ز جمله اقران خود مرا باشد

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۱۱ : به سمع خواجه رسان ای ندیم وقت‌شناس - به خلوتی که در او اجنبی صبا باشد


  17. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۵۱ : بر منت ناز و ستم، گرچه به غایت باشد - حاش لله که مرا از تو شکایت باشد!

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۵۸ : من و انکار شراب این چه حکایت باشد - غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد


  18. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۱۹۷ : گاه در مصطبه دردی کش رندم خوانند - گاه در خانقهم صوفی صافی دانند

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۸۰ : شاها وزرایی که امینان امیرند - بی وجه مرا در پی خود چند دوانند

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۱۹۳ : در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند - من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند


  19. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۰۸ : همچنان مهر توام مونس جان است که بود - همچنان ذکر توام ورد زبان است که بود

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۱۳ : گوهر مخزن اسرار همان است که بود - حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود


  20. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۰۹ : جان شیرین گر قبول چون تو جانانی بود - کی به جانی باز ماند، هر که را جانی بود؟

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۱۸ : در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود - تا ابد جام مرادش همدم جانی بود


  21. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۲۴ : مرا از آینهٔ سخت روی سخت آید - که در برابر روی تو روی بنماید

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۹۱ : ایا شهی که غبار سپاه منصورت - عذار فتح به خط معنبر آراید

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۳۰ : اگر به باده مشکین دلم کشد شاید - که بوی خیر ز زهد ریا نمی‌آید


  22. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۴۸ : هست پیغامی مرا کو قاصدی مشکین نفس - سست می‌جنبد صبا ای صبح کار توست و بس

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۶۷ : ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس - بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس


  23. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۶۲ : چند گویی با تو یک شب روز گردانم چو شمع - من عجب دارم گر امشب تا سحر مانم چو شمع

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۹۴ : در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع - شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع


  24. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۶۶ : به مهر روی تو خواهم رسید، ذره مثال - نمی‌رسد به زمین پایم از نشاط وصال

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۱۸ : پناه زمره اسلام تاج دولت و دین - زهی خرد ز وجود تو کسب کرده کمال

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۰۳ : شممت روح وداد و شمت برق وصال - بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال


  25. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۶۹ : ای بهم برزده زلف تو سراسر کارم - من چو موی توام آشفته، فرو نگذارم

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۲۴ : گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم - همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم


  26. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۷۰ : آرزو دارم ز لعلش تا به لب جام مدام - وز سرم بیرون نخواهد رفتن این سودای خام

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۲۱ : سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۰۹ : عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام - مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام


  27. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۷۹ : بی دوست من از باغ ارم یاد نیارم - ور جنت فردوس بود، دوست ندارم

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۲۵ : گر دست دهد خاک کف پای نگارم - بر لوح بصر خط غباری بنگارم


  28. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۲۸۳ : صبح محشر که من از خواب گران برخیزم - به جمالت که چو نرگس نگران برخیزم

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۳۶ : مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم - طایر قدسم و از دام جهان برخیزم


  29. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۱۴ : خواهیم چون زلیخا، یوسف رخی گزیدن - بس دامنش گرفتن، وانگه فرو کشیدن

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۹۲ : دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن - در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن


  30. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۳۱ : ای سر سودای من رفته در سودای تو - باد سر تا پای من برخی ز سر تا پای تو

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۱۰ : ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو - زینت تاج و نگین از گوهر والای تو


  31. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۴۰ : دلا من قدر وصل او ندانستم تو می‌دانی - کنون دانستم و سودی نمی‌دارد پشیمانی

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۷۴ : هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی - که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی


  32. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۴۱ : هر دم به تیز غمزه دلم را چه می‌زنی؟ - خود را گذاشتم به تو خود در دل منی

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۷۹ : صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی - برگ صبوح ساز و بده جام یک منی


  33. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۵۵ : چه می‌بری دل ما چون نگه نمی‌داری؟ - چه دلبری که نمی‌آید از تو دلداری؟

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۵۶ : ز دور دایره این محیط پرگاری - نصیب من همه سرگشتگی است پنداری

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۸۹ - در مدح سلطان اویس : دمید گرد لب جوی خط زنگاری - بیاد و در قدح افکن شراب گلناری

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۴۳ : چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری


  34. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۶۳ : ز سودای رخ و زلفش، غمی دارم شبانروزی - مرا صبح وصال او، نمی‌گردد شبی روزی

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۵۸ : به حق المعرفت هر کس چه داند کازر و نی را - منش دانم بد اندیشی است بد نفسی بد آموزی

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۵۴ : ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی - از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی


  35. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۶۸ : نه در کوی تو می‌یابم مجالی - نه می‌بینم وصالت هر به سالی

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۶۳ : سلام الله ما کر اللیالی - و جاوبت المثانی و المثالی


  36. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۷۴ : هر که از روی تواضع بنهد پیشانی - پیش روی تو زهی روی و زهی پیشانی!

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۳۲ : خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا - ای جلال تو به انواع هنر ارزانی

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۳۳ : ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار - تا تن خاکی من عین بقا گردانی

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۷۲ : احمد الله علی معدله السلطان - احمد شیخ اویس حسن ایلخانی


  37. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۸۴ : کشیده کار ز تنهایم به شیدایی - ندانم این همه غم چون کشم به تنهایی

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۲۹ : به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۹۱ : به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی


  38. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شماره ۳۸۵ : چشم داریم که دلبستگی بنمایی - دل ما راست فرو بستگی، بگشایی

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۹۰ : در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی - خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی


  39. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۲۰ : زهی آصف کز صفاتی کز کفایت - تو را ملک سلیمان در نگین است

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۵۵ : خم زلف تو دام کفر و دین است - ز کارستان او یک شمه این است


  40. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۴۰ : مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین - که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۹۸ : اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح - صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح


  41. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۸۲ : ای خسروی که دست و دل کامگار تو - کار جهان به تیغ جهانگیر می‌کنند

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۰۰ : دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند - پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند


  42. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۹۴ : شبی زبان فصاحت ز منهیان خرد - سوال کرد غرض آنکه مدتی است مدید

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۳۸ : جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید - هلال عید در ابروی یار باید دید

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۳۹ : رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید - وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید


  43. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۰۷ : کرا مجال بود کز زبان همچومنی - حکایتی برساند به بارگاه وزیر

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۵۶ : نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر - هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر


  44. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۱۲ : قوی و بزرگ و سرافراز و سرخ رو ناگه - به آرزوی تو برخاستم ز مسکن خویش

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۹۰ : دلم رمیده شد و غافلم من درویش - که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

    حافظ » اشعار منتسب » شماره ۱۵ : به جد و جهد چو کاری نمی‌رود از پیش - به کردگار رها کرده به مصالح خویش


  45. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۲۵ : صاحب قران مملکت ای آصفی که هست - صدر تو قبله عرب و کعبه عجم

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۱۲ : بشری اذ السلامه حلت بذی سلم - لله حمد معترف غایه النعم


  46. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۳۵ : زاهد بگ آفتاب سلاطین شرق و غرب - دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان

     

    حافظ » قصاید » قصیده شماره ۱ - در مدح شاه شجاع : شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهان ستان


  47. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۳۸ : شاعری سحر آفرینم، ساحری معجز نما - خازن گنج ممالک، مالک ملک سخن

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۷۵ - در موعظه و دوری از دنیا : ای دل آخر یک قدم بیرون خرام از خویشتن - آشنا شو با روان بیگانه شو از خویشتن

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۷۶ - در مدح سلطان اویس : نقره ی خنگ صبح را در تاخت سلطان ختن - ساقیا گلگون کمیتت را به میدان در افکن

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۲۲ : سرور اهل عمایم شمع جمع انجمن - صاحب صاحبقران خواجه قوام الدین حسن

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۹۰ : افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن - مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن


  48. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۴۰ : ز هجرت نبوی رفته هفصد و چل و چار - در آخر رجب افتاد اتفاق حسن

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۴۱ : جهان مجد و معالی رشید دولت و دین - زهی به جاه و جمال تو چشم جان روشن

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۸۸ : بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن


  49. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۴۷ : صاحب سلطان نشان دستور اعظم شمس الدین - ای جلال رفعتت را اوج گردون پایگاه

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۸۳ - درمرثیه ی شاهزاده ی بیرام شاه : آسمان با سینه ی پر آتش و پشتی دو تا ه - شد به های های گریان بر سر بیرام شاه

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۸۴ - در مدح شیخ حسن نویان : منت ایزد را که ذات خسرو گیتی پناه - در پناه صحت است از فیبض الطاف اله

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۲۶ : ساقیا پیمانه پر کن زانکه صاحب مجلست - آرزو می‌بخشد و اسرار می‌دارد نگاه


  50. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شماره ۱۵۹ : چو بر طلول دیار حبیب بگذشتم - که کرده بود خرابش جهان ز بی باکی

    سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۶ - قطعه : چو بر حدود یار حبیب بگذشتم - که کرده بود خرابش جهان زبیبا کی

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۴۶۱ : کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی - بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی


  51. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۴ : جز نقش تو در نظر نیامد مارا - جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

     

    حافظ » رباعیات » رباعی شماره ۱ : جز نقش تو در نظر نیامد ما را - جز کوی تو رهگذر نیامد ما را


  52. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۱۰ : من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۳۸ : آتش ز دهان شمع دیشب می‌جست - ناگاه سپیده دم زبانش بشکست

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۴۵ : آورد بهم تیر و کمان را در دست - تیر آمد و در خانه خویشش بنشست

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۴۶ : دیشب سر زلف یار بگرفتم مست - کز دست من دلشده چون خواهی رست

     

    حافظ » رباعیات » رباعی شماره ۵ : من باکمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست


  53. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۲۷ : تا اسب مراد شه صفت می‌تازی - با حال من پیاده کی‌ پردازی؟

     

    حافظ » رباعیات » رباعی شماره ۳۹ : با شاهد شوخ شنگ و با بربط و نی - کنجی و فراغتی و یک شیشهٔ می


  54. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۳۹ : ما هم که رخش روشنی خور بگرفت - گرد خط او دامن کوثر بگرفت

     

    حافظ » رباعیات » رباعی شماره ۸ : ماهم که رخش روشنی خور بگرفت - گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت


  55. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شماره ۷۳ : دستت چو به کارد کلک را بتراشید - دانی سر انگشت تو چون بخراشید؟

    سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۱ - رباعی : ای آینه کرده در رخت روی امید - بر چشمم ازین خط سیه روی ، سپید

     

    حافظ » رباعیات » رباعی شماره ۱۷ : از چرخ به هر گونه همی‌دار امید - وز گردش روزگار می‌لرز چو بید


  56. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۱۲ - در مدحدلشاد خاتون : سر سودای سر زلف تو تا در سرماست - همچو مویت دل سودایی ما بی‌سر و پاست

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۱۸ - در مدح سلطان الوزرا محمد زکریا : سرو با قد تو خواهد که کند بالا راست - راستی نیستش این شیوه که بالای تو راست

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۰ : روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست - می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست


  57. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۱۵ - در مدح دلشاد خاتون : مصور ازل از روح، صورتی می‌خواست - مثال قد تو را برکشید و آمدراست

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۲ : چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست - سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست


  58. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۴۳ - در مدح سلطان اویس : زامروز تا به حشر بر ابنای روزگار - شکرانه واجب است به روزی هزار بار

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۴۶ : عید است و آخر گل و یاران در انتظار - ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار


  59. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۶۰ - در موعظه ونصیحت : رفتند رفیقان ورسیدند به منزل - در خواب غروری تو هنوز ، ای دل غافل !

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۰۴ : دارای جهان نصرت دین خسرو کامل - یحیی بن مظفر ملک عالم عادل


  60. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۶۱ - در مدح غیاث الدین محمد : راه نجم چو مشرف کند ایوان حمل - عامل نامیه را باز فرستد به عمل

     

    حافظ » قطعات » قطعه شماره ۲۰ : بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل


  61. سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۶۲ - در مدح سلطان اویس : شفق آمد چو می و ماه نو عید چو جام - غرض آن است که امشب شب جام است و مدام

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیده شماره ۶۴ - در مدح امیر شیخ حسن : ای سر کوی تو را کعبه رسانیده سلام - عاشقان را حرم کعبه کوی تو مقام

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۳۱۰ : مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام - خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام


  62. سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۴ - قطعه : بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد - روحانیان نواله برند از برای حور

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۵۴ : دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور - گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور


  63. سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۴ - دوبیتی : آیا کراست زهره؟ آیا کراست یارا؟ - کر من برد به یارم این یک سخن که: «یارا؟

     

    حافظ » غزلیات » غزل شماره ۵ : دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را - دردا که راز پنهان خواه

نوشته شده در چهارشنبه چهارم فروردین ۱۳۹۵ ساعت 13:3 توسط محمد شرافت