همه ساله به بهانه فرا رسیدن اول دی ماه سالروز شهادت سردار شهید مهدی ناصری فرمانده گردان پرافتخار ولیعصر(عج) که متشکل از رزمندگان شهرستان ساوه در دوران دفاع مقدس بود و مقارن با شب یلداست، مروری بر زندگی و سیره این شهید والامقام داریم.
به گزارش ایسنا، منطقه مرکزی، معطر شدن صفحه این خبرگزاری به عطر و بوی شهادت و بیان خاطرات همرزمان شهید ناصری که طبق سنت چندین ساله در شب یلدا انجام میشود، موجب شده است که یلدای ما همواره بوی آقا مهدی را بدهد.
امسال نیز در گفتوگو با یکی از همرزمان شهید ناصری و بیسیمچی گردان ولیعصر (عج) از زاویهای دیگر به بررسی شخصیت فرمانده شهید گردان، سردار شهید ناصری خواهیم پرداخت.
حبیبالله حبیبی همرزم شهید ناصری و بیسیم چی گردان ولیعصر(عج) گفت: شهید مهدي ناصري جوان برومندي بود، بسيار مستعد و با هوش، خلوص او در انجام کارها کاملا مشهود بود؛ نه اهل ريا و نه اهل خودنمايي، او پيشتازي و در صف اول بودن را بزرگترين امتياز در انجام وظايف و دفاع از ميهن ميدانست.
وی بیان کرد: آقا مهدي 23 ماه فرمانده گردان وليعصر(عج) بود، 21 ماه از اين مدت را من افتخار داشتم بيسيمچي گردان باشم، 21 ماه با آقا مهدي همسنگر بودن نعمت بزرگي است، اگر بگويم هيچ کس مثل من آقا مهدي را نميشناسد، حرف گزافي نگفتهام، لحظه به لحظه با او بودن هميشه در مقابل ديدگانم هويداست، بسياری شبها او را در عالم رويا ميبينم با لباس سپاهي و بسيجي، بسيار شاداب و خندان، او يکبار در خواب به من گفت "چرا با ما نيامدي". صمیمیت در گفتوگو، عطوفت در نگاه و صميميت در برخورد در وجود او موج ميزد.
وی ادامه داد: شهيد مهدي ناصري شيفته شهرت نبود، او دوست داشت در اوج گمنامي خدمت کند، خيلي از عنوان فرماندهي خوشش نميآمد، هميشه ميگفت همه سرباز امام زمان(عج) هستيم و فرمانده فقط اوست.
این مدرس دانشگاه و دکترای حقوق بینالملل اظهار کرد: در عين شوخطبعي در کارها و تصميمات خود بسيار جدي بود، با هر کس متناسب با ظرفيت او برخورد ميکرد، انتظار او هم از هر کس به اندازه تواناييهاي همان شخص بود.
وی گفت: آقا مهدي از عاطفه خانوادگي خاصي برخوردار بود، هميشه به ياد برادر شهيدش که آن زمان جاويدالاثر بود، در سخنرانيهايش تاکید ميکرد که نگذاريد هيچ خانوادهاي چشم انتظار فرزندش باشد. او از عمق جان اين سخن را ميگفت چراکه نميخواست خانواده ديگري مثل خانواده خودش در چنين وضعيتي به سر ببرد. او در سختترين کارها انعطافپذير بود، وظيفه خود را به نحو احسن انجام ميداد و اجازه نميداد کارها سبک فرض شوند. شاکله شخصيتي او پرجاذبه و همواره با روابط عمومي مطلوبي عجين بود.
حبیبی ادامه داد: آقا مهدي نسبت به زمان خودش از ظرفيت و هوش سياسي خوبي هم برخوردار بود. عليرغم اينکه بر جريانهاي سياسي اشراف داشت ولي هرگز در عقيده او به منظور حضور مستمر در جبههها و ادامه جهاد خللي وارد نيامد. کساني که به محض آگاهي از مسايل سياسي در نگاهشان زاويه ايجاد ميشد هم بودند، اما آقا مهدي هرگز اسير جرياني نشد و خود را از گزند اين ناملايمات نجات داد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس در ادامه با اشاره به اینکه انصافا آقا مهدي استحقاق و ظرفيت فرماندهي را داشت، اظهار کرد: خيليها بودند که در جبهه فرمانده بودند ولي مهدي در ساوه هم که بود با همان روحيه و اعتقاد پيگير کارها و امور بچههاي گردان و رزمندگان بود. احساس او بر اين محور استوار بود که گويا متعلق به همه است. او از همه هستي خود گذشته بود و حتي به خود اجازه نداد که به خاطر موضوع جنگ و اهميت حضور در جبهه شريک زندگي خود را دچار ناملايمات و سختي کند. اين کارها فقط از يک مرد با اخلاص و سرباز واقعي امام زمان(عج) ساخته است.
وی بیان کرد: آقا مهدي در انجام کار و مديريت با صداقت پيش ميرفت. اشتياق او در پيشبرد کار و دلسوزي در انجام دقيق کارها نمونه بود، به خدا قسم نگاه او آنچنان مهربانانه و عاطفي بود که پيرمردها و جوانان گردان بلااستثنا به او عشق ميورزيدند. من نديدم آقا مهدي به کسي بي احترامي کند.
همرزم شهید ناصری گفت: علاوه بر اينها آقا مهدي بينش سياسي و استعداد تحصيلي خوبي هم داشت با وجود اينکه ميتوانست يکي از دانشجويان و تحصيل کردههاي موفق باشد، ولي هرگز اين مسايل را به حضور مداوم در جبهه ها ترجيح نداد.
وی گفت: هرگز دوست نداشت عقبتر از بچهها باشد، سنگر او معمولا در خط مقدم و در حساسترين جاي خط بود. به رزمندگاني که برادر شهيد يا فرزند شهيد بودند با جان و دل احترام ميگذاشت، اجازه نميداد آنها ماموريتهاي حساس را انجام دهند. هميشه ميگفت حق اينها به گردن ما زياد است بايد آنها را براي آينده کشور حفظ کنيم.
بیسیمچی گردان ولیعصر (عج) در دوران دفاع مقدس بیان کرد: در عمليات بدر وقتي از ناحيه دست مجروح شد دوست نداشت به عقب برگردد. او با همان جراحت ميگفت "جلو بمانيم تا گردان روحيه خود را از دست ندهد". وقتي او را به عقب ميبردند گفت: "حبيباله به بچهها بگو هيچ شهيدي نبايد در منطقه بماند".
وی گفت: او از شهادت شهيد "بهرام قرهشيخلو" بسيار ناراحت بود. حق هم داشت چراکه بهرام يکي از بارزترين رزمندگان دفاع مقدس بود.
حبیبی در ادامه به بیان خاطرهای از آن دوران اشاره کرد و گفت: به همراه چهار نفر و آقا مهدي قرار شد با هم به ختم "بهرام" برويم. برنامه اين بود که من نوحهاي در حد و شان بهرام بسازم و خودم هم بخوانم . آقاي مهدي هم قرار بود سخنراني کند. من شعر حماسي خوبي ساختم و در مسير شهر زاويه در داخل ماشين آقا مهدي گفت "حبيب الله بخوان سينه بزنيم". من خواندم آقا مهدي گفت "بسيار زيباست، حبيب الله قول بده با همين سبک براي من هم بخواني" و من همان نوحه را در مراسم اقا مهدي خواندم. در واقع آقا مهدي اولين شهيدي بود که چندماه قبل از شهادت نوحه خود را خواند.
وی در ادامه گفت: او همه خوبيها را داشت. بسيار با صفا و صميمي بود، شهيد ناصري آنچنان در رفاقت و ارتباط با دوستان و رزمندگان افتاده و با تواضع برخورد ميکرد که همه شيفته او ميشدند. شايد همه اين خوبيها و شاخصههاي بزرگ او بود که همه بچهها صرفنظر از موقعيت، جايگاه و مسئوليت او هميشه او را آقا مهدي صدا ميزدند.
به گفته حبیبی، آقا مهدی فراموشنشدني است، جاوادنه است، من هميشه او را مقابل ديدگانم ميبينم. کاش روزگاري فرا برسد که نمونههايي از آقا مهدي و رزمندگان آن روز پا به عرصه وجود بگذارند تا ارزش خون شهيداني مثل آقا مهدي به فراموشي سپرده نشود.
به گزارش ایسنا، شهيد مهدي ناصري در سال 1341 در شهرستان ساوه متولد شد. پس از اخذ مدرک ديپلم به خيل جهادگران سازندگي پيوست و با شروع جنگ، در کسوت سبزپوشان توحيد( سپاه) درآمد و در جبهههاي نور عليه ظلمت، روشنيها را درنورديد.
در عمليات هاي مختلف، از جمله «رمضان»، «بيتالمقدس»، «والفجر مقدماتي»، «والفجرهاي 1، 2 ، 3 ، 4 ، 8 »، «خيبر» و «بدر» و «کربلاهاي 4 و 5 » حضور يافت و با پذيرش مسئوليتهاي خطيري همچون فرماندهي گردان وليعصر(عج)،قائممقامي فرماندهي سپاه ساوه و ... کارداني و پشتکار خويش را در خدمت و دفاع از آرمانهاي مقدس و معنوي اثبات کرد و سرانجام در شب يلداي سال 1366 به درجه رفيع شهادت نائل آمد