شنبه 3 آذر 1403 | Saturday 23 November 2024

خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) - یادداشت روز

علی فرقانی – خبرنگار

سالي ديگر بر من گذشت، سالی سراسر تحرک و پویایی چون همیشه بر منی که همه جا بودم و هستم و خواهم بود در درازنای زمان و گستره زمین.

سال دیگری گذشت، سالي كه سر تا پا گوش بودم تا ببینم و بشنوم هر آنچه قابل دیدن و شنيدن است ...

خوشحالم اگر از خبرهايم لبخندي بر لبي نقش بست و ببخش اگر گاهي بغضي بر گلویي نشاندم.

در اين يكسال يک گوشم به مدافعين حرم بود كه اين روزها داستان كربلا را به خوبي ترسيم مي‌كنند تا مردمانم از بيم حرمله‌ها و عمرسعدها در امان بمانند، گوش ديگرم به برجام بود كه جبهه‌اي جديد اگر چه به وسعت يک ميز، اما به پهناي دنیا گشود تا اين بار در لباس رزم ديپلماسي از حيثيت كشورم دفاع شود.

يک گوشم به هوشمندي سربازان گمنامي بود كه با دعاي حضرت ولي عصر(عج) نقشه‌هاي شوم دشمنان را خنثي كردند و گوش ديگرم به غرش موشک‌هايی که از خاک ميهنم اهدافي را كيلومترها دورتر مورد هدف قرار داد تا اقتدار ايران را بيش از پيش به رخ بكشد.

حواسم به پلاسكو هم بود و ای كاش گوش‌هايم كر بود و صدای آوار را نمی‌شنید، چند روزي هواي تهران مكدر بود و هوای ایران بارانی، پلاسكو پرواز چندين كبوتر بود، از پلاسكو ديدگان مردم تَر بود و من خبررسان اشک.

روزی به تلخی ترور، تمام نگاهم نگران تهران بود. ببخش که طاقت نياوردم بي‌خبرت بگذارم، ببخش كه در هواي پايتخت ایران صدای شوم گلوله و باروت را به گوشت رساندم و خبر لاله‌هایی که پرپر شدند.

رقابتي‌ترين انتخابات تاريخ كشورم که سرنوشت چهار سال ديگر مردمم را رقم می‌زد را قلم زدم و به تصویر کشیدم، هنوز گرم وعده‌ها و برنامه‌هاي كانديداها بودم كه ناگهان خبرهايم دوباره رنگ آوار گرفت، پلاسكوي ديگري از راه رسید و اينبار معدن عرصه پيكار شد و قلم و كاغذ و دفتر من تب‌دار.

در روز دیگری ناباورانه وداع با آیت‌الله را به تصویر کشیدم و در روزهای دیگری بازهم وداع با مردان و زنان بزرگی از این سرزمین، کیارستمی، پورحیدری و دیگران.

یک روز خوب اخبار برجام نفتی و برچیده‌شدن تحریم‌های بین‌المللی بر اقتصاد ایران روز دیگری به قلمم جان داد و روز دیگر داستان گورخواب‌ها و کول‌برها، داستان دردناک "آتنا"، "بنیتا" و "تبسم" و قصه پر رنج "اعظم" دلم را پر از درد و حال و هوای قلم و دوربینم را ابری و بارانی و گاه پر از گریه کرد.

یک گوشم هم به اخبار ساوه شهرم بود. اخباری که گاه سرد بود به اندازه هجوم سرما به باغ‌های انار که یاقوت‌‌های سرخ را برای 4 سال دیگر از سفره‌های یلدامان برد و گوش دیگرم به شهر صنعتی شهرم، بزرگترین شهر صنعتی خاورمیانه که روزهای بسیاری را درگیر اخبار تعدیل نیرو، عقب ماندگی چندین ماهه حقوق کارگران و شرمندگی‌هایشان از سفره خالی، کاهش تولید و تجمعات کارگری‌اش بودم و چه سخت بود و روزهایی هم اخبار دستاوردهایش را که در اوج همین سختی ها حاصل می‌شد مخابره کردم و چه خوش بود.

روزی غفلت و خطای مجموعه مدیریتی شهرم مدیرانش را به میز محاکمه کشاند و آنروز لبه تیز انتقاد عده‌ای فرصت‌طلب فضای روانی شهرم را مسموم کرد تا ساوه زانوی غم بغل بگیرد و قلمم در اینروزها چه غمگین بر کاغذ چرخید.

آنروزها رسانه‌های رسمی شهرم در کنار نهادهای قضایی و نظارتی چشم بینایی شدند تا متخلف عادلانه و قاطعانه به سزای تخلف خود برسد و فضای شهر ملتهب نشود، چرا که باور داشتند مهمترین رسالت رسانه‌ دعوت به قانونمداری و همدلی و بهترین نعمت و سرمایه وحدت است.

خبرهای دیگری هم بود، خبرهای دیگری هم هست و من هستم همچنان قلمم را تراشیده نگاه میدارم و دوربینم آماده است، مرا بی خبر مگذارید، هرچند بی خبر نمی مانم و نمی‌گذارم بی خبر بمانید، از رقابت با هم‌پیشه‌گانم غفلت نمی‌کنم چراکه به دنبال خبرهای داغ هستم خبرهایی به تازگی میوه‌های نوبرانه و به صداقت باران، به خنکای آب روان و به گرمی و برکت نان تازه، اما آرزویم خبری است که روزی باید نوشته شود.

می‌خواهم اولین خبر را من بنویسم، دلم می‌خواهد برکت خبر ورودش بر قلمم بنشیند و آسمانی‌ام کند، قرن‌هاست که منتظرم شاید بیاید، جمعه‌‌ها قلمم را تیز می‌کنم تا مگر در بهترین جمعه روزگار، با خط خوش بنویسم خبر ظهورش را و جهان تازه شود، می دانم که روزی قلمم بر این مدار خواهد چرخید و از بهترین واقعه تاریخ تو را خبر خواهم کرد ... .

امروز روز دیگری است و هر روز با این جمله لغزش قلمم بر کاغذ را آغاز می‌کنم:

اللهم عجل لولیک الفرج.

تمامی حقوق محفوظ است ، طراحی شده توسط کامپوسیس، رادیو ساوه توسط سرورهای قدرتمند محکم هاست پشتیبانی می‌شود.

Template Design:Dima Group