یک دکترای حقوق بین الملل اظهار داشت: رژیم صهیونیستی هم در بعد رسانه و هم دیپلماسی عمومی شکست خورده است.
حسین موحدی ساوجی، دکترای حقوق بین الملل در گفتوگو با ایسنا، گفت: علیرغم ارتکاب تمامی جنایتها توسط رژیم صهیونیستی و کشته و مفقود شدن بیش از ۴۰ هزار نفر، ۷۰۰ هزار نفر مبتلا به بیماری واگیردار، دو میلیون آواره فلسطینی، ۷۰ هزار واحد مسکونی به طور کلی ویران و ... مردم غزه در زیر شدیدترین بمبارانها نیز ضعف و سستی از خود نشان نداده و در برابر رژیم غاصب تسلیم نشدند بلکه همچنان از خط مقاومت در برابر اشغالگران حمایت میکنند.
وی بیان کرد: از جانب دیگر پس از طوفان الاقصی، حمایت همه جانبه آمریکا و متحدین غربی رژیم صهیونیستی و سکوت منفعلانه سازمانهای بینالمللی و تعمیق حملات اسرائیل در غزه موجب شد هر روز اعتراضات گسترده و جدیدی در سراسر دنیا علیه عملیات نظامی اسرائیل در غزه مشاهده شود. همدردی با فلسطینیها در قلب کشورهای غربی از آمریکا گرفته تا اروپا و دیگر کشورها مشاهده میشود، بنابراین این رژیم در بعد رسانه و دیپلماسی عمومی نیز شکست خورده است.
این کارشناس افزود: احساس سرشکستگی و انزوا در جنایتکاران رژیم صهیونیستی به جهت شکستهای دیپلماتیک، محکومیت شدید حمله اخیر غزه و اعتراضات شدید در دانشگاههای غربی رقم خورده است.
شکست غیرقابل ترمیم
او با بیان اینکه شکست نظامی رژیم صهیونیستی در برابر محور مقاومت در لبنان، یمن و عراق به یک شکست استراتژیک و غیر قابل ترمیم تبدیل شده است، اظهار کرد: رژیم صهیونیستی علیرغم ارتکاب جنایات جنگی متفاوت، نسل کشی و کشتار گسترده شهروندان، زنان و کودکان نتوانسته به اهداف خود در زمینه ریشهکن کردن حماس دست پیدا کند و حتی موفق نشده کنترل کامل مناطقی که به آنها نفوذ کرده را نیز در اختیار بگیرد و همواره در این مناطق هدف حملات مستقیم و سنگین نیروهای مقاومت قرار میگیرد. همچنین موفق نشده حتی یک اسیر خود را آزاد کند.
موحدی ساوجی با تاکید بر اینکه تمامی این اتفاقات نشان از شکست ارتش و سطوح سیاسی رژیم صهیونیستی در ایجاد قدرت بازدارندگی دارد که در عملیات طوفان الاقصی به صورت کامل از هم فروپاشید، گفت: از جانب دیگر مقاومت اسلامی در فلسطین موفق شد معادلات جدیدی مبتنی بر ناکامی ارتش رژیم صهیونیستی ایجاد کرده و شکست نظامی صهیونیستها در غزه را به صورت واضح و آشکار نمایان سازد.
وی افزود: مؤلفههای پیروزی نظامی مقاومت در این عرصه مبتنی بر جلوگیری از تحقق اهداف رژیم صهیونیستی و تحمیل اراده مقاومت در عرصه میدانی و ایجاد تلفات گسترده در میان نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی و حفظ سازمان فرماندهی مقاومت فلسطین بود.
وجهه بازدارندگی آمریکا در منطقه نیز به مخاطره افتاده است
او بیان کرد: رژیم صهیونیستی علاوه بر اینکه در ابعاد اخلاقی این جنگ بازنده شد، مجموعهای از ضربات سخت و شدید تاکتیکی را دریافت کرد که وجهه این رژیم را به شدت تخریب کرده و منافع آن را به مخاطره انداخت. نتایج این علمیاتها فراتر از ابعاد نظامی، باعث از بین رفتن وجهه بازدارندگی رژیم صهیونیستی شده و حتی وجهه بازدارندگی آمریکا در منطقه را نیز به مخاطره انداخته است.
این متخصص حقوق بین الملل گفت: مجموع آنچه که گفته شد نشان دهنده شکستهای غیر قابل ترمیمی است که آینده رژیم صهیونیستی را بسیار متفاوت از گذشته میکند و باعث میشود نه تنها نگاه دنیا به این رژیم عوض شود، بلکه نگاه شهرک نشینان و افکار عمومی داخلی به این رژیم نیز تغییر خواهد کرد و در نهایت آنها شکست خود را در برابر یک پروژه قدرتمند خواهند پذیرفت. به عبارت دیگر حملات اسرائیل در این ۸ ماه به هیچکدام از اهداف حداقلی خود هم نرسیده است.
گرداب اختلافات داخلی
وی گفت: از جانب دیگر عملیات طوفان الاقصی و اقدامات اسرائیل در این ۸ ماه منجر به اختلافات درونی احزاب ائتلاف کننده در کابینه رژیم صهیونیستی در موضوعات مختلف از جمله تبادل اسرا، آتش بس و شرایط آن بوجود آورده است.
او با بیان اینکه این عملیات در تحولات منطقهای نیز اثرگذار بود به طوری که مانع مهمی بر سر راه تلاشهای آمریکا برای عادی سازی روابط سعودی اسرائیلی گذاشت یا حداقل این روند را به تاخیر انداخت، تصریح کرد: عملیات طوفان الاقصی موجب فروپاشی طرح و نقشه جامع و وسیعی شد که آمریکا و بعضی از کشورهای غربی و منطقهای طراحی کرده بودند که بر اساس این نقشه جامع قرار بود مناسبات و معادلات سیاسی و اقتصادی منطقه تغییر پیدا کند.
استفاده ابزاری کشورهای غربی از مفاهیم حقوق بشر
این کارشناس در پاسخ به پرسش دیگر ایسنا درخصوص عملکرد سازمانهای حقوق بشری و مدعیان حقوق بشر در خصوص جنایات رفح گفت: حقوق بشر یک مفهوم اصیل حقوقی و کاربردی برای تحقق حقوق انسانهاست، اما استفاده ابزاری از این مفهوم انسانی سبب شده است که این مفهوم بیمعنا شده و به سلاحی در دست کشورهای غربی علیه دیگر کشورهای غیرهمسو و غیر دوست با آنان تبدیل شود.
وی گفت: نبود نظارت بینالمللی بر نقض حقوق بشر و نبود سازوکارهایی برای پاسخگویی کشورهای نقض کننده حقوق بشر در کنار نقش و تاثیر رسانهها سبب شده، کشورهای مدعی حقوق بشر این اصل مهم را بهانهای برای موضعگیری علیه دیگر کشورها قرار دهند.
او گفت: کشورهای غربی که در طول تاریخ از طریق استعمار و استثمار دیگر ملتها، مرتکب انواع جنایتها علیه بومیان سرزمینهای دیگر شدهاند، در دهههای اخیر تلاش کردهاند تا چهرهای مدعی و پیشگام در زمینه حقوق بشر از خود به جهان نشان دهند.
موحدی ساوجی با تاکید بر اینکه این کشورها بهوضوح برای دستیابی به اهداف نامشروع خود از مفاهیم و اصول و سازوکارهای حقوق بشر استفاده ابزاری کردهاند، گفت: آنان منشور و اصول سازمان ملل را نقض کرده و با نفوذ و تحت کنترل در آوردن سازمانها و نهادهای بینالمللی حقوق بشری از جمله شورای حقوق بشر سازمان ملل به حقوق بشر در دیگر کشورها آسیب جدی وارد کرده و با کمک سیطره رسانهای خود برای محو اقدامات ناقض حقوق بشری خود تلاش میکنند.
شرایط غزه مصداق استانداردهای دوگانه حقوق بشری غرب
وی با اشاره به اینکه یکی از بزرگترین و اصلیترین مصادیق نقض حقوق بشر در کشورهای غربی استانداردهای دوگانه این کشورها در موضوع حقوق بشر است، گفت: یکی از مصادیق بارز و بزرگ استانداردهای دوگانه و نقض آشکار حقوق بشر توسط دول غربی، موضوع غزه است. علیرغم گذشت بیش از ۷۵ سال از اشغال فلسطین، جهان شاهد نسل کشی در نوار غزه و رفح در فلسطین اشغالی است که به بیسابقهترین فاجعه انسانی قرن حاضر بدل شده است.
او تصریح کرد: تحولات در غزه از ۷ اکتبر آغاز نشد، بلکه از ۱۹۴۸ و زمان تاسیس رژیم اشغالگر و روزی که فلسطینیان به درستی آن را «روز نکبت» مینامند شروع شد و تاکنون به شیوه و شدتی تصاعدی ادامه یافته است.
این متخصص حقوق بینالملل گفت: درگیری غزه در ظاهر دو طرف دارد، یک طرف دولتی جعلی و نامشروع و طرف دیگر، ملتی است که علیرغم همه فشارها در ۷۵ سال گذشته، بر حفظ و احقاق حق طبیعی خویش برای تشکیل کشوری مستقل در تمام سرزمین مادری خویش اصرار دارد و در برابر حذف کامل از صفحه روزگار مقاومت میکند.
انجام ۵۰ عنوان مجرمانه علیه غزه
او بیان کرد: رژیم صهیونیستی در روزهای اول حمله به غزه همه جنایتهای کیفری مانند جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و نسلزدایی و پاکسازی قومی و نژادی را مرتکب شده و با اعتراف به اقدامات جنایتکارانه اش تمامی سازوکارها و معاهدات بینالمللی را به سخره گرفته است. رژیم صهیونیستی ۵۰ عنوان مجرمانه براساس قوانین بینالمللی را علیه غزه انجام دادهاند.
«حق دفاع مشروع» برای رژیم اشغالگر، مفهومی کاملا انحرافی و فرافکنانه
وی افزود: این ملت محروم از حق سرنوشت خود، همزمان تحت آپارتاید است. براساس حق تعیین سرنوشت در منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی سیاسی و دیوان بین المللی دادگستری و دیگر اسناد معتبر بین المللی به رسمیت شناخته شده و طبق قطعنامه شماره ۱۳۰/۴۵ مصوب ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰ مجمع عمومی (سازمان ملل) مردمان تحت سلطه بیگانه، اشغال خارجی یا آپارتاید حق دارند برای کسب حق تعیین سرنوشت با «همه ابزارهای موجود، از جمله مبارزه مسلحانه» مبارزه کنند. بنابراین، مبارزه مسلحانه علیه رژیمهای آپارتاید در حقوق بین الملل مشروعیت دارد. از جانب دیگر طرف اشغالگر، اساسا طبق حقوق بین الملل چیزی جز تکلیف ندارد. بنابر این از نظر حقوق بین الملل طرح مفهوم «حق دفاع مشروع» برای رژیم اشغالگر، کاملا مفهومی انحرافی و فرافکنانه است.
موحدی ساوجی گفت: از جانب دیگر بر اساس پروتکل شماره یک الحاقی به کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹، موضع حقوق بشردوستانه بینالمللی نیز در این زمینه واضح بوده و مبارزات مسلحانه نهضتهای آزادیبخش ملی به عنوان درگیری مسلحانه بین المللی شناسایی شده و تابع قواعد حقوق جنگ قرار میگیرد. بر همین اساس غزه عملا در وضعیت اشغال و محاصره کامل قرار داشته و طبق حقوق بین الملل، طرف اشغالگر وظایف و تکالیف مشخصی از جمله حفاظت از مردم تحت اشغال دارد.
وی ادامه داد: بر اساس کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ و پروتکل شماره یک الحاقی آن، اساسا هر طرف مخاصمه، موظف به رعایت قواعد حقوق جنگ خصوصا اصل تفکیک بین اهداف نظامی و اهداف غیرنظامی است. نقض شدید قواعد حقوق جنگ، به منزله جنایت جنگی است و مسئولیت کیفری مرتکبین و مسئولیت بینالمللی طرف متخلف را به دنبال دارد. در موضوع غزه موارد نقض فاحش حقوق بشردوستانه بین المللی از سوی رژیم صهیونیستی به روشنی قابل مشاهده بوده به طوری که تمامی مصداقهای جنایت جنگی که در ماده ۸ اساسنامه دیوان بین المللی کیفری بیان شده در غزه ارتکاب یافته است.
غزه و جنایت علیه بشریت
او گفت: همچنین دو دسته دیگر از جنایات شدید بینالمللی یعنی جنایت علیه بشریت و جنایت نسل کشی را نیز میتوان در موضع غزه مشاهده کرد. هدف اصلی حملات بدون تفکیک، گسترده و سازمان یافته اسرائیل در غزه، غیرنظامیان هستند. این، منطبق با تعریف جنایات علیه بشریت طبق ماده هفت اساسنامه دیوان بین المللی کیفری است. ضمن اینکه این ماده، تصریح دارد که «آپارتاید» یکی از مظاهر جنایت علیه بشریت است.
این کارشناس تصریح کرد: براساس ماده ۶ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری مبتنی بر کنوانسیون مقابله با نسل کشی ۱۹۴۸، وجود سوءنیت خاص «نابودسازی جزئی یا کلی یک گروه قومی، ملی، نژادی، مذهبی، ...» شرط احراز جنایت نسل کشی است. اظهارات صریح مقامات رژیم صهیونیستی مبنی بر «انسان تلقی نکردن» مردم غزه دلالت بر قصد و نیت رهبران فکری و مذهبی رژیم در از بین بردن فلسطینیان و کوچاندن اجباری آنها به خارج از غزه و اطلاق «نسل کشی» به اقدامات نظامیان اسرائیل در غزه دارد.
جنایت علیه بشریت و نسلکشی در غزه قابل اثبات است
وی گفت: از نگاه حقوق بینالملل، حملات رژیم صهیونیستی به غزه قطعا همه عناصر تشکیل دهنده «جنایت جنگی» را دارد و «جنایت علیه بشریت» و حتی «نسل کشی» نیز قابل اثبات است، اما متاسفانه حمایت همه جانبه آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی از رژیم اسرائیل موجب جری شدن این رژیم در ارتکاب جنایاتش شده است. آمریکا و دیگر کشورهای حامی غرب، بی تردید در جنایات ارتکابی، همدست رژیم تلقی میشوند.
وی افزود: آمریکا با ارسال تجهیزات و تسلیحات برای رژیم صهیونیستی و با جلوگیری از صدور قطعنامه محکومیت این رژیم در شورای امنیت در واقع در جنایت علیه مردم بی دفاع غزه شریک شده و چشمانداز امیدوارکنندهای از نقشآفرینی این شورا در حفظ صلح جهانی وجود ندارد.
موحدی ساوجی با تاکید بر اینکه این جنایات نشاندهنده ناکارآمدی و بی اعتباری سازوکارهای حقوق بشری است که حتی قادر به موضعگیری مناسبی نیز نیستند، گفت: حملات هوایی رژیم صهیونیستی به غیرنظامیان با اصول تناسب و تفکیک در تناقض است. بکارگیری سلاحهای ممنوعه علیه غیرنظامیان غزه نشاندهنده بیتوجهی رژیم صهیونیستی به اصول مذکور است. همچنین مجازات دستهجمعی از جمله قطع برق، آب و سوخت، هدف قرار دادن بیمارستانها، صدور دستور تخلیه بخشهایی با هدف کوچاندن اجباری افراد، نسلزدایی، آپارتاید و آزار و اذیت فلسطینیهای ساکن غزه را میتوان جزو بارزترین جنایتهای جنگی و جنایت علیه بشریت توسط رژیم صهیونیستی خواند.
وی تاکید کرد: در طول ۷۵ سال اشغالگری رژیم صهیونیستی، بیش از ۵۱۲ قطعنامه در مجمع عمومی، شورای امنیت و شورای حقوق بشر علیه این رژیم اشغالگر صادر شده که هیچکدام اجرا نشده و ۵۵ قطعنامه را در شورای امنیت فقط آمریکا وتو کرد که این مورد نیز نشانه بیخاصیتی سازوکارهای سازمانهای بینالمللی است.
رژیم صهیونیستی و خطر یک جنگ داخلی
وی در پاسخ به این سوال که گفته میشود که اقدامات جنایتکارانه اسرائیل در نهایت خودش را از بین میبرد و جایگاه بینالمللی متحدانش را به خطر میاندازد، نظر شما چیست؟ اظهار کرد: میتوان وضعیت اسرائیل را از قبل از طوفان الاقصی و زمان بروز تنشهای داخلی میان صهیونیستها، روی کار آمدن مجدد بنیامین نتانیاهو به همراه تشکیل افراطیترین، نژادپرستترین و رادیکالترین کابینه تاریخ رژیم صهیونیستی بررسی کرد.
وی گفت: دولت جدید نتانیاهو که با جریانهای ملیگرای افراطی صهیونیستی به قدرت رسیده بود، اسباب افزایش تنش و درگیریهای داخلی و همچنین بالابردن سطح درگیری و خشونت با فلسطینیان را از همان ابتدا فراهم کرد. نگرانیها نسبت به بازگشت نتانیاهو و روی کار آمدن یک جریان افراطی چه در داخل سرزمینهای اشغالی و چه در کشورهای غربی از جمله آمریکا، قبل از انتخابات پارلمانی آغاز شده بود.
او ادامه داد: از جمله وعدههای انتخاباتی نتانیاهو که دارای پرونده فساد مالی بود، مسئله اصلاحات قضائی بود که بر اساس آن، تغییراتی در ساختار قضائی رژیم صهیونیستی بوجود آید و دیوان عالی دادگستری دیگر توانایی برای باطل کردن قوانین مصوب شده از سوی دولت را نداشته باشد.
وی گفت: با آغاز روند تصویب اصلاحات قضائی، اعتراضات و درگیریهای داخلی، ابعاد جدیدی به خود گرفت. همزمان با شروع این طرح جنجالی، بعضی از اعضای تندرو کابینه رژیم صهیونیستی طرحهای تنش زا و خشونت آمیز علیه فلسطینیان را اجرا کردند که منجر به بالاگرفتن آتش درگیری صهیونیستها و فلسطینیان شد.
موحدی ساوجی بیان کرد: با آغاز تصویب برخی اصلاحات قضائی، موجهای اعتراضی گسترده، بی سابقه و جدیدی در سرزمینهای اشغالی شکل گرفت و شکل جدیدی از شکاف و اختلاف در جامعه رژیم صهیونیستی را نمایان کرد، شکافی که در مسیر تبدیل شدن به یک جنگ داخلی قرار داشت. بخشهای مختلفی از جامعه رژیم صهیونیستی از جمله بدنه نظامیان به جریان مخالفت با نتانیاهو پیوستند. بخشی از افسران نظامی مخالف دولت، تهدید به استعفا از ارتش اسرائیل کرده و بخش قابل توجهی از نیروهای ذخیره اعلام کردند که دیگر از دستورات پیروی نکرده و اقدام به تمرد از دستورالعملها خواهند کرد. ابعاد خارجی این اعتراضات و درگیریها موجب شد آمریکا اقدام به موضع گیری علیه نتانیاهو کرده و تا حدودی روابط دو کشور به سمت تنش هدایت شود.
وی ادامه داد: طی اعتراضات و اختلافات صورت گرفته، بدنه امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی دچار یک ضعف اساسی شد، ضعفی که میتواند باعث یک ضربه بزرگ به اسرائیل شود. مقاومت فلسطین نیز طرح غافلگیرانه خود را تحت عنوان طوفان الاقصی عملیاتی کرد.
متحدان آمریکا در معرض خطر
او با اشاره به اینکه از جانب دیگر میزان حمایت بی سابقه و بی پرده بایدن از اسرائیل موقعیت متحدان آمریکا در منطقه را در معرض خطر بزرگی قرار داده است، اظهار کرد: اساسا جنگها نقش مهمی در تغییر توازن قدرت منطقهای و جهانی داشتهاند که جنگهای جهانی اول و دوم یا جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل در برابر مصر، اردن و سوریه که موجب تغییرات شگرفی در خاورمیانه شد، از جمله آنهاست. همچنین جنگ ۱۹۷۳ اسرائیل که به جدایی مصر از شبه جزیره سینا منجر شد و جنگ ۱۹۹۰ خلیج فارس نیز موجب نظم جدیدی در منطقه اعراب شد.
موحدی ساوجی ادامه داد: جنگ کنونی اسرائیل علیه غزه نیز تأثیرات عمیقی بر آمریکا و متحدانش در منطقه مانند مصر خواهد داشت. مصر با انبوهی از بدهیهای خارجی، تورم بالا، افزایش نرخ فقر با یک بحران اقتصادی شدید نمیتواند هزینههای اقتصادی و پیامدهای امنیتی، سیاسی و استراتژیک صدها هزار پناهنده فلسطینی را تحمل کند. اردن نیز به دلیل افزایش قیمتها، کاهش درآمد، افزایش بیکاری و عملکرد ضعیف دولت در دهههای اخیر، با شرایط چالش برانگیز اقتصادی و اجتماعی مواجه بوده است. از طرف دیگر به دلیل حضور بیش از دو میلیون پناهنده فلسطینی، حمایت عمومی اردن از فلسطینیان در میان کشورهای عربی بالاترین میزان است.
آمریکا عامل افزایش بی ثباتی در منطقه
وی با تاکید بر اینکه آمریکا با حمایتهای نامحدودش از رژیم صهیونیستی، بی ثباتی در منطقه را افزایش خواهد داد، تصریح کرد: از جانب دیگر بایدن اگر نتواند جنگ اسرائیل در غزه را به سرانجام برساند، کارزار انتخاباتی خودش را در معرض خطر بیشتری قرار خواهد داد.
وی ادامه داد: همچنین نگرانی اروپا و ایالاتمتحده از بیداری روزافزون مردم خود و کاهش چشمگیر حمایت افکار عمومی از اسرائیل موجب شده است که در برابر افکار عمومی مجبور به پاسخگویی شده یا تغییر موضع دهند. اعلام حمایت تعدادی از کشورهای اروپایی از تشکیل کشور فلسطین یکی از این پیامدهاست.
ایجاد شکاف میان مواضع رسمی دولتهای اروپایی و افکار عمومی شهروندان آنها
او با بیان اینکه هر چند رویکرد اتحادیه اروپا در قبال حماس و رژیم صهیونیستی یکدست نبوده و اختلافات پیچیده و زیادی مشاهده میشود، افزود: جنگ اسرائیل در غزه احساسات و تنشها را در اروپا برانگیخته و موجب آشکار شدن اختلافات و تعصبات، درون جوامع اروپایی شده است. این جنگ موجب برجسته شدن شکاف بین مواضع رسمی دولتهای اروپایی و افکار عمومی شهروندان آنها شده است.
خط قرمزهای آمریکایی که صهیونیست ها نادیده گرفتند
این متخصص حقوق بین الملل در ادامه با بیان این مطلب که اسرائیل حتی با این اقدامات جنایتکارانه هنوز از خط قرمزی که موجب تغییر در حمایت آمریکا شود، عبور نکرده است، به تشریح علت همراهی آمریکا با اسرائیل پرداخت و گفت: نظریه «خط قرمز» بایدن ابتدا طی اظهاراتش در ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ مطرح شد که براساس آن وارد شدن ارتش اسرائیل به رفح، مصداق پا گذاشتن روی «خط قرمز» خواهد بود. همچنین وی۲۰ اردیبهشت امسال در مصاحبه اختصاصی با شبکه خبری «سیانان» گفت اگر اسرائیل حملات گسترده علیه رفح انجام دهد، آمریکا ارسال بمب و دیگر تسلیحات را متوقف میکند.
وی افزود: رژیم صهیونیستی بارها دستورالعملها و خطوط قرمز تعیین شده توسط کاخ سفید را رد کرده و نادیده گرفته است. آخرین دستور، عدم تهاجم به رفح بود که اسرائیل با نادیده گرفتن آن و همچنین بدون توجه به حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی (ICC) و دستور پایان دادن به تهاجم به رفح از سوی دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ)، به کشتار فلسطینیان ادامه داد. اسرائیل قوانین بشردوستانه بینالمللی و همچنین قوانین و سیاستهای ایالات متحده را نقض میکند، اما به نظر میرسد که هشت ماه کشتار در غزه برای بایدن کافی نبوده تا با اجرای قوانین ایالات متحده و تعلیق فوری انتقال سلاحها، موضعی اصولی و منسجم در این رابطه اتخاذ کند.
بایدن و بازی چندگانه در صحنه
وی در خصوص علت بازتعریف کردن تهاجم به رفح توسط آمریکا، گفت: بنظر میرسد بایدن با بازیگری در دو نقش روی صحنه و پشت صحنه، تلاش میکند نوعی تنشزدایی ایجاد کند، هر چند که بنظر میرسد نمی خواهد بیش از این به اسرائیل فشار وارد کند زیرا هم آرای یهودیان در انتخابات پیش روی آمریکا را از دست خواهد داد و هم در پی حفظ افکار عمومی و همچنین رهبران عرب نیز است.
انتهای پیام