جمعه 2 آذر 1403 | Friday 22 November 2024

اين روز ها ما فصل گرم تابستان را مي گذرانيم همان فصلي كه گرما بخش است و شادي و تفريح در آن موج مي زند و براي خيلي ها اين فصل شيرين است به طوري كه مدت ها چشم انتظار آن هستند تا اين فصل شروع شود و اما دراين ميان افرادي هستند كه بيشتر از همه به اين فصل علاقه دارند و چشم انتظار آن هستند.

 

افرادي كه روز شماري مي كنند تا ماه مرداد فرا رسد و 17 مرداد دوباره برايشان كليد بخورد. شايد حدس زده باشيد كه چه كساني را مي گويم يا اينكه سريع به سمت تقويم تان برويد و بدانيد كه اين روز متعلق به چه كساني است. اين روز متعلق به كساني است كه هميشه بي ادعا به اطلاع رساني جامعه مي پردازند، هميشه دغدغه شان اين است كه مشكلات جامعه و مردم را به تصوير بكشند. اما مشكلات خود آنها در ميان اين همه گرفتاري گم مي شود، اين روز متعلق به خبرنگاران است همان كساني كه بي ادعا كار مي كنند و به اندك حقوقي كه مي گيرند، قناعت مي كنند. 17 مرداد مثل همه روز‌هاي ديگر است، نه خبر تعطيل مي‌شود و نه کار که انتظار هم غير از اين نيست، دغدغه‌ها پابر جا است، دغدغه زمان، دغدغه نوشتن، دغدغه ارسال و انتشار و...

روز خبرنگار است و دغدغه‌ها در جريان، روز خبرنگار اما شايد بهترين فرصت است، شايد هم تنها فرصت، که سوژه و منبع خبري و حتي رسانه در حد يک تيتر، ليد، يادداشت، يک گزارش يا گفتگو متعلق به خبرنگار باشد، به جاي هرکسي از خودش بگويد و دغدغه‌هايش.

روز خبرنگار است، 17 مرداد. اما چند خبرنگار مي‌شناسيد که براي حقوق ماهيانه‌اش، براي حق التحريرش، براي مزد کاري که کرده کفش آهني نپوشيده است؟ راستي متوسط حقوق يک خبرنگار چقدر است؟ مزنه حق التحرير؟ کاري به از ما بهتران‌ها نداريم ولي جماعت خبرنگار با خط فقري که همه مي‌دانيم کجا است و اعلام نمي‌شود چند پله‌اي از پايين فاصله دارد.

هيچ وقت به زبان نمي آورد راست مي گويند كه خبرنگار بيان کننده مشکلات مردم است چرا كه هميشه قلب خبرنگاران براي دردها و شادي ها تپيده است و اما كدام قلب را مي يابيد كه براي دردهاي خبرنگاران بتپد.

مثل هميشه فكر مي كنم ما بيشتر از همه به فكر ديگران هستيم و شايد بر همين اساس است كه اين شغل را جزء مشاغل سخت به شمار آورده اند.

در اين سال‌ها هم اگر خبرنگار باشي و مطالبت هم اندکي و فقط اندکي به سليقه بعضي‌ها جور در نيايد، حتما شکايت و دادگاه و... تجربه کرده‌اي، شايد اين سخت‌ترين قسمت زندگي يک خبرنگار است که با يک شکايت از يک مسئول، سازمان، وزارت خانه و يا... پايمان به دادگاه باز شود.

امان از دست اين تجربه‌ها، کار خبرنگاري شب و روز شب نمي‌شناسد، براي يک گزارش به دل مناطق پر از اراذل و اوباش بايد رفت، براي يک گفتگو با اندازه موهاي سر تماس گرفت، گاهي در يک سوژه غرق شد، شاد شد، جوگير شد، گريه کرد و... گاهي هم جانمان را به خطر بيندازيم و شايد هم مانند خبرنگاران کنسولگري ايران در افغانستان، اصحاب رسانه در هواپيماي سي130 و...

حرفه ي خبرنگاري بي‏ هيچ قيد و شرطي جزو مشاغل سخت و پرمخاطره است و شايد اين امر در استان ما بيشتر از همه باشد، شايد به اين دليل كه دغدغه و مشكلات خبرنگاران در اين استان بيش از هر جاي ديگر است.

نمي دانم چرا موضوع اينگونه شده است كه خبرنگاران هر سال دور هم جمع مي شوند تا در يك روز، به ياد روز خبرنگار، به دور از دغدغه خبر و گزارش اين روز را گرامي بدارند اما آيا اينگونه مي شود دراين روز بدون دغدغه خبرهستيم يا... ؟! يا اينكه به بيان مشكلات تكراري بپردازند كه هر سال فقط جنبه تكرار دارد و هيچ وقت عملي نمي شود.

در روز 12 مرداد براي تجليل از خبرنگاران به همت اداره كل فرهنگ و ارشاد و استانداري برنامه اي ترتيب داده شد تا از آنان تقدير به عمل آيد اما براي كدام خبرنگار، خبرنگاري كه كلي زحمت مي كشد، گزارش و خبر مي نويسد يا خبرنگاري كه فقط كپي پيس را بلد است. در اين جلسه ميان اين دست از خبرنگاران با خبرنگاران واقعي هيچ تفاوتي در نگاه مسئولان نديدم و حتي نامي از هيچ خبرنگار برتري به ميان نيامد و حتي گزارش عملكردي از سال گذشته ارائه نشد. شايد بزرگ ترين معضل خبرنگاران همين باشد كه بين شان هيچ فرقي نيست.

مشايخي، مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي كارت خبرنگاري را معيار و ملاك براي شناسايي خبرنگاران دانست اما به قول يكي از بچه ها تا امضاي مدير مسئول است ديگر احتياجي به دردسر توليد خبر نيست. البته بايد حق را هم به خبرنگاران داد چرا كه دغدغه درآمد!!! آنان را به سمت بازاريابي كشانده نه حرفه ي ارزشمند خبرنگاري.

اينجاست كه قلم جاي خود را به زبان مي دهد و به جاي اينكه فكري براي دغدغه ها، مشكلات و فرهنگ اجتماع بينديشد جاي خود را به زباني براي به دست آوردن آگهي مي دهد و دراين ميان برخي از روابط عمومي ها بي انصافي نمي كنند كه بازم به قول يكي ازبچه ها به جاي گرفتن پورسانت آگهي به هركس كه با آنها توافق كنند آگهي مي دهند يا اينكه برخي از روابط عمومي ها به خوداجازه مي دهند هر طور كه دوست دارند با خبرنگار رفتار كنند. برخي ادرات حتي به خودشان زحمت نمي دهند پول آگهي را پرداخت كنند وخبرنگار ماه ها و سالها مي دود تا پولش را به دست آورد. در آخر يا مقداري از آن را به دلخواه خود كم مي كنند يا اينكه مي گويند بي خيال، بودجه نداشتيم پول آگهي تان سوخت انشاء ا... دفعه بعد، در آگهي بعدي جبران مي شود. آخراداره اي كه براي خرج هاي بي مورد آنقدر پول داريد يعني به مقدار 50 يا 70 يا حتي 100 هزار تومان پول ندارد كه پول خبرنگاران را بدهيد تا اينقدر ندوند؟

اما خبرنگاراني كه دلشان براي قلم پر مي كشد در اين ميان سرشان بي كلاه مانده است آنان براي به دست آوردن خبر كلي بايد دردسر بكشند يا اينكه از نگاه مديراني كه علاقه اي به ارتباط با خبرنگاران ندارد جواب رد براي مصاحبه هاشان بشنوند در اين ميان هم اداراتي هستند كه براي خبرنگاران فقط و فقط عملكردشان مهم است.

خبرنگار را به قول خودشان به يك سفر مطبوعاتي دعوت مي كنند از صبح تا غروب سر پروژه هاي مختلف براي بازديد مي برند و آخر سر هم بدون هيچ قدرداني به تاكيد اين مي پردازند كه حتما خبر با چنان و چنين تيتري يا مطلبي چاپ شود.

يا اينكه بيشتر روابط عمومي ها ملاك را، چاپ خبر بيشترمي دانند و اصلا به اين توجه نمي كنند كه بابا جان آن خبرنگاري كه زحمت كشيده است و با وجود برخي دست اندازي ها براي جواب گويي به سوالات كفش پاره كرده است تا بتواند خبر را خودش بگيرد بي كلاه مي ماند.

متاسفانه در استان ما خبرنگاران هميشه بايد بيشتر از آنچه كه به دست مي آورند بدوند و در ادارات هم هميشه خبرنگار برتر كساني هستند كه كاغذ نشريه شان را به خبرهاي كپي پيسي ادارات پر كرده اند در اين ميان هم از انصاف نگذريم برخي روابط عمومي ها باانصافي وجود دارند كه به اهل قلم احترام مي گذارند و بايد به آنها دست مريضاد گفت.

بايد بگويم كه ازاساسي ترين مشكلات اهل قلم، پاسخگو نبودن برخي مديران و اهميت بيش ازحد آنان به صدا وسيما است.

به گفته يكي از خبرنگاران كه همين چند روز قبل، بعد از برگزاري مراسم تجليل خبرنگار برگزار شده بود به جلسه اي مي رود براي توليد خبر اما وقتي به مدير يا روابط عمومي آن دستگاه مراجعه مي كند آنان حاضر به مصاحبه نمي شوند اما وقتي دوربين صدا و سيما به ميدان مي آيد با كمال ميل و كلي قربان صدقه، پشت تربيون صدا و سيما مي روند يا شايد هم اين يكي از افتخارات آنان است براي همين است كه دستگاه ها مجاب مي شوند سالانه كلي مبالغ هنگفت خود را براي ارائه عملكرد دستگاهشان به صدا و سيما بدهند يا اينكه با قربان صدقه رفتن و مبالغ هنگفت دل آنان را به دست بياورند تا شايد خداي نكرده به رسانه محترم برنخورد آنگاه خبرنگار روزنامه يا هفته نامه يا خبرگزاري سوالاتش بي جواب بماند يا اينكه هفته ها، ماه ها يا هيچ وقت به جواب سوالاتش نرسد.

بازهم روزخبرنگارآمد وهيچ کس نگفت خبرنگار برتر كيست و فقط مدير پاسخگو برتر شد، روابط عمومي برتر شد و... اما به نظر شما آنها اين روز را به جاي تجليل از مديران و روابط عمومي ها با خبرنگاران اشتباه نگرفته اند يا اينكه ما فكرمان اشتباه است.

اما بايد بگوييم كه ما رسالتي داريم كه با وجود اين همه خستگي آن را فراموش نخواهيم كرد:

جــان نبــاشــد جــزخبــردرآزمـــــون

هــرکــه راافـزون خبرجانش فــزون

اقتضاي جان چواي دل آگهي است

هرکه آگه تربودجانش قوي است

 

منبع: نشریه عطر یاس

تمامی حقوق محفوظ است ، طراحی شده توسط کامپوسیس، رادیو ساوه توسط سرورهای قدرتمند محکم هاست پشتیبانی می‌شود.

Template Design:Dima Group