شهروندان از جمله سرمايه هاي بي بديل مديريت شهري بشمار مي آيند .شهروندان مشاركت جو،اين انرژي و سرمايه ناتمام شهر از چنان قدرت و توانمندي برخوردار است كه با بهره مندي از آن مي توان شهر را در مسير تحقق شهر آرماني و توسعه يافته مستقر ساخت و دريافت كه شهروندان مشاركت جو در حقيقت كليد توسعه و آباداني شهر هستند. شهروندي را مي توان مفهومي ذهني در ارتباط با مسئوليت اجتماعي فرد، مفهومي ذاتاً ارتباطي در خصوص همكاري ميان افراد براي اداره زندگي شان و در نهايت مفهومي حقوقي دانست كه در برگيرنده وظايف وتعهدات اجتماعي افراد است.از اين لحاظ، مفهوم شهروندي هم براي سياستمداران و انديشمندان اجتماعي و هم برنامه ريزان و مجريان طرحهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و ...داراي اهميت است زيرا همه آنها بر مسئوليت هايي تاكيد دارند كه زمينه بقاي جوامع سياسي و محيط طبيعي انسان را استحكام مي بخشد.
به طور كلي مي توان گفت مفهوم كليدي مستتر در شهروندي، بعد اجتماعي آن است.اين بعد، مجموعه حقوقي است كه بر اساس آن، فرد نمي توانداز تعهد نسبت به ديگران شانه خالي كند.به همين دليل است كه انديشمندان حوزه اجتماعي تاكيد مي كنند كه شهروندي يعني مشاركت در سطوح مختلف امور اجتماعي.مشاركت از نظر اين گروه فرايند سهيم شدن در تصميم گيري ها-چه در سطح فردي و چه در سطح اجتماعي-وسيله اي براي ايجاد دموكراسي در جوامع انساني است.
امروزه ميزان و كيفيت مشاركت شهروندان در مديريت شهري ، به عنوان شاخصي مهم در توسعه يافته گي جوامع شهري بشمار مي آيد.به همين سبب است كه صاحب نظران معتقدند در كشورهاي در حال توسعه، انبوه مشكلات شهري، به مدد مشاركت ساكنان شهر حل خواهد شد.
بسياري از خردورزان امور اجتماعي بر اين باور هستند كه ويژگي معرف شهروندي، وجود اخلاق مشاركت جويانه است.بنابراين شهروندي يك موقعيت كاملاً فعالانه است.به عبارتي ديگر مسائل شهر با تكيه بر مشاركت فعالانه شهروندان قابل حل است و لذا بايد حضور شهروندان در تمامي عرصه ها فراهم شود و در اين ميان متولي امور شهر بايد بستر اين مشاركت و حضور معنادار را فراهم سازد.